کشور ایران به دلایل متعددی نتوانسته تاکنون ازظرفیت عظیم دریا آنچنان که باید در فرایند توسعه ی خودبهره مند شود.
این غفلت بزرگ البته ریشه ی تاریخی دارد که نقطه ی اوج آن درزمان قاجاریه است. در دوره قاجاریه چند عامل موجب توجه کمتر به مناطق جنوبی بود، ازجمله توجه بیشتر قدرتهای اروپایی به ایران و بهویژه روسها به مرزهای شمالی، درگیریهای مکرر در مرزهای غربی و شرقی و از سوی دیگر، کاهش درآمدهای حکومت مرکزی، بهویژه در زمینههای تجاری و بازرگانی به سبب تسلط کمپانیهای تجاری اروپا بر شریانهای اقتصادی و راههای مهم تجاری.
بررسی هر یک از این عوامل میتواند شرایطی را که موجب کاهش نظارت مستقیم قاجارها بر خلیجفارس شد، تبیین کند.در شهری مثل بندرعباس که در دوره صفوی تاسیس شد، برخلاف دیگر بنادر معتبر منطقه، با ضعف حکومت صفویه دچار زوال شد. بندرعباس در دوره شاه عباس، تنها بر اساس نیازی مقطعی برای تأسیس پایگاهی ساحلی برای مقابله با پرتغالیها ایجاد شد. این بندر، بعدها به سبب استقرار سپاهیان ایران، به صورت بازاری برای تاجران محلی درآمد و رونق آن به توجه حکومت مرکزی هم بستگی داشت.
از منظر تحولات تاریخی، از هنگام سقوط صفویه تا استقرار قاجاریه، به سبب نابسامانی اوضاع داخلی ایران، شرایط برای جاه طلبیهای برخی قبایل و شیوخ عرب و از جمله حکمرانان لار و بستک در جنوب، فراهم شد. این شرایط با توجه به اهمیت بنادر و جزایر در اقتصاد و تجارت دریایی، شیوخ و قدرتهای محلی را به توسعه حوزههای نفوذ به سمت بنادر و جزایر تنگه هرمز سوق داد. در این میان، اتحادیه قواسم به مرکزیت رأس الخیمه و بوسعیدیان مسقط اهمیت بیشتری یافت که شاهبیت این اجاره ی طولانی مدت بندرعباس به مدت طولانی به سیدسعیدابن سلطان،حاکم وقت مسقط بود که حتی باعث سواستفادهی او از این شرایط و طمع ورزی اوهم شد که باواکنش قاطع ایران مواجه شد.
استان هرمزگان باطولی قریب به 900 کیلومترنوارساحلی و مجاورت با دریای مکران و خلیج فارس و داشتن 14جزیره و بنادر و اسکله هایی که برخی از آنها حتی در سطح اول کشور و منطقه نیز هستند،ظرفیت بزرگی برای سهیم شدن بیشتر در فرایندتوسعه ی کشور دارد. که نه آنچنان که باید از آن استفاده شده و نه از داشته ها و استفاده های کنونی بهره مند .
این وضعیت در کل مناطق ساحلی کشور صدق می کند.چه آنکه برخلاف میانگین دنیا که حدود ۴۰ درصد از جمعیت در فاصله ۱۰۰ کیلومتری سواحل مستقر هستند، تنها کمتر از ۱۸ درصد از جمعیت کشور در این قلمروهای دریایی (شمال و جنوب) استقرار دارند.
این در حالی است که ایران به سبب برخورداری از حدود ۵۸۰۰ کیلومتر نوار ساحلی و ۳۰ جزیره در شمال و جنوب، همجواری دریایی با ۱۲ کشور همسایه، عبور پنج کریدور بینالمللی ترانزیت دریایی، وجود منابع قابل توجه انرژی (نفت و گاز) در خلیج فارس و دسترسی به آبهای آزاد در سواحل مکران از موقعیت بسیار برجستهای برای توسعه دریامحور بهرهمند بوده و این غفلت تاریخی از توسعه و آبادانی قلمروهای دریایی و رونقبخشی به اقتصاد آبی کشور، از یکسو سبب هدررفت بسیاری از فرصتهای ناب رشد و جهش اقتصاد ملی و از سوی دیگر قدرت یافتن رقبای منطقهای و کسب درآمدهای سرشار توسط آنان شده است.
خوشبختانه نظریه بازگشت به دریا بهعنوان پیشزمینه تحقق توسعه دریامحور، در اواخر دهه ۱۳۸۰ از سوی فرمانده وقت نیروی دریای ارتش جمهوری اسلامی ایران، مطرح شد و به دنبال آن این نیرو در سواحل مکران، استقرار یافت.این اقدام ارزشمند البته با نگاه توسعه محور به دریا درصدر سیاستها و عملکردهای حاکمیت بایدتحقق یابد.چه آنکه درصورت تداوم این غفلت شاهد ازدست رفتن هرچه بیشترمنابع و عدم صیانت و استفاده ازمواهب کشور و استان خواهیم بود.