کودکی از نفس‌افتاده در ادبیات


نویسنده: شیوا شاکری

کودکان و نوجوانان، به عنوان آینده‌سازان جامعه نیازمند توجه ویژه هستند. مسئولان کشور، متولیان فرهنگ، نظام آموزشی و خانواده موظفند زمینه را برای رشد و بالندگی این قشر از جامعه فراهم کنند. هنر، به ویژه ادبیات نقش مهمی در ساختن شخصیت کودکان و نوجوانان هر جامعه دارد.

نقشی که جوامع بشری از دیرباز به آن توجه داشته‌اند. کودکان و نوجوانان قرن‌های پیش با خاطراتی که از قصه‌گویی بزرگترهایشان داشتند زندگی را می‌آموختند و بزرگ می‌شدند. قصه‌هایی که مختص آنان نبود و ریشه در اساطیر کشورشان داشت. این قصه‌ها جنبه آموزش و سرگرمی را با هم داشت. در دوران معاصر کسانی مثل «لوئیس کارول»، با نوشتن داستان‌ی چون «آلیس در سرزمین عجایب»، راهی را آغاز کردند که به نوشتن آثاری مختص این گروه سنی منجر شد. آثاری که در بعضی از آن‌ها جنبه سرگرم‌کنندگی پررنگ‌تر است و آموزش در لایه‌های پنهان آن وجود دارد. در جامعه ما نیز کودکان عصر سنت با داستان‌های شاهنامه فردوسی و بوستان و گلستان سعدی و امثال آن بزرگ می‌‌شدند.

در دوره معاصر هم افرادی مثل «مهدی آذریزدی»، با نوشتن کتاب‌هایی چون «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، سعی کردند به نیاز کودکان و نوجوانان به ادبیات پاسخ دهند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوره‌ معاصر با حمایت از آثاری که برای این قشر نوشته می‌شد، تنور ادبیات کودک و نوجوان را گرم نگه می‌داشت. این حمایت اما امروز بسیار کم‌رنگ شده است. مشکلاتی که ادبیات کودک ونوجوان ما امروز با آن مواجه است کم نیست. یکی از این مشکلات، جدی گرفته نشدن این‌ شاخه از ادبیات ا‌ست. اکثر مردم فکر می‌‌کنند تولید آثاری از این دست کار آسانی‌ است و هر کسی می‌تواند انجام دهد. ادبیات کودک به دلیل همین ساده‌انگاری در آثار و پدیدآورندگانشان، جدی گرفته نمی‌شوند. شاید همین موضوع باعث شده است عده کم‌تری به سراغ تولید آثاری از این دست بروند.

کمبود آثار مناسب در این حیطه، راه را برای حضور آثار نویسندگان خارجی در ایران هموار می‌کند. حضوری که به خودی خود اتفاق بدی نیست اما وقتی در کنار حضور کم‌رنگ نویسندگان داخلی قرارمی‌گیرد، زمینه را برای دور ماندن نسل آینده ما از فرهنگ خودی فراهم می‌کند. مشکل دیگری که وجود دارد عدم حمایت رسانه داخلی از این شاخه ادبی ا‌ست. در کشورهای پیشرفته، رسانه‌هایی مثل سینما و تلویزیون به کمک ادبیات کودک و نوجوان می‌آیند. این رسانه‌ها با تولید فیلم، انیمیشن و حتی موسیقی مناسب کودک و نوجوان ترتیبی می‌دهند تا این آثار ادبی به جایگاه مناسب بین مخاطبان خاصشان برسند. در کشور ما این حمایت اتفاق نمی‌افتد تا قسمت عمده‌ای از خوراک فکری نسل آینده ما خارج از مرزهای کشورمان تامین شود.

البته هنرمندان داخلی در سراسر کشور و استان تلاش‌های ارزشمندی برای پر کردن این خلاء دارند اما این تلاش‌ها کافی نیست. نکته جالب این‌که در زمان کودکی متولدین دهه 60 این وضعیت بهتر بود. تا جایی‌که موزیسین بزرگی مثل مرحوم «آندره آرزومانیان»، اقدام به نوازندگی در آلبوم موسیقی  کودک می‌کرد. قبل‌تر از آن هم بزرگانی مثل «عباس کیارستمی» و «بهرام بیضایی»، اقدام به ساخت فیلم کودک کردند  و آثار ادبی خود یا همکارانشان را به شکلی کامل‌تر به دست مخاطب رساندند. اتفاقی که امروز کمرنگ شده است. مشکل دیگری که وجود دارد مربوط به دختران است. آثار تولید شده برای این گروه الگوهایی به آنان می‌دهد که در خدمت رشد و بالندگی آنان نیست. آثاری مثل سیندرلا، زیبای خفته و شبیه به آن‌ها که خوشبختی و موفقیت یک دختر را فقط در سایه ازدواج و در صورت حضور مردی به عنوان همسر نشان می‌دهد. این آثار اصلا شایسته جامعه‌ای نیست که در حماسه‌اش دختری مثل گردآفرید را خلق کرده است.      

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها