گفت‌وگو با بنیان‌گذاران گروه «کودک حکیم»، درباره نقش سهروردی در آموزش کودکان؛

حکمت روشن کودکان


نویسنده: شیوا شاکری

«کودک حکیم» نام گروهی‌ است که از سال 1396 فعالیت در حیطه کودکان را آغاز کرده است. بنیان‌گذاران این گروه معتقدند کودکان آگاه هستند و لازم است به آنان کمک شود تا از آگاهی‌شان به خوبی استفاده کنند. محور فعالیت این گروه، تعالیم سهروردی است و بر اساس نظرات این فیلسوف، کودکان را برای شکوفا کردن استعدادهای‌شان یاری می‌کنند. گروه کودک حکیم سال گذشته به مناسبت بزرگداشت سهروردی برنامه‌ای در مجموعه «بوکتاب» بندرعباس برگزار کردند که امسال به دلیل شیوع کرونا این امکان میسر نشد. با این وجود اعضای گروه بیکار ننشستند و طی یک لایو اینستاگرامی، ویژه‌برنامه‌ای اجرا کردند. در این برنامه «اميرحسين والا» یکی از موسسان گروه کودک حکیم به عنوان میزبان، شركت‌كننده‌ها را يكي پس از ديگري به برنامه دعوت كرد. شرکت‌کنندگان که اعضای گروه کودک حکیم بودند، به اجرای موسیقی، خواندن داستان‌هایی از سهروردی و خودشان پرداختند. در ادامه برای آشنایی بیشتر با گروه حکیم، گفت‌گویی با «اميرحسين والا» و «مريم سيدافقهي»، بنیان‌گذاران آن داشته‌ایم.

 در ابتدا کمی خودتان را معرفی کنید.

«امیرحسین والا» هستم. تسهیل‌گر و یکی از موسسان گروه کودک حکیم   «مريم سيدافقهي» هستم، دبير ادبيات و یکی از اعضای گروه كودك حكيم. با توجه به كاركرد گروه كودك حكيم، از بين عنوان‌های گوناگون موسس، مدرس، معلم و مشاور، كلمه تسهيل‌گر را برای معرفی خودم برگزیدم. نقش تسهيلگر، آسان و روان كردن فعاليت است. مرتبه‌اي جدا از آموزش. چرا كه آموزش براي كسي در نظر گرفته مي‌شود كه نسبت به مساله مورد نظر، ناآگاه است اما در گروه كودك حكيم اعتقاد ما بر این است كه كودكان مي‌دانند و ما ياري‌گري هستیم تا به ياد بياورند يا به ياد آورده‌هاي‌شان را متبلور كنند. 
                                                                                             

   از ایده تشکیل گروه کودک حکیم و نقش خود در این گروه بگویید.

والا: ما از سال 94، یک‌سال‌ونیم تا دو سال در دوره‌ای با عنوان «فلسفه برای کودک» شرکت می‌کردیم که جلسات بسیار خوبی هم بود. در آن جلسات آثار و عقاید «پرفسور لیپمن» خوانده و بررسی می‌شد. پرفسور لیپمن ایده پرداز نظریه «PforC» است که مبنایش آموزش نگاه فلسفی به کودکان است. به نوعی می‌توان گفت این دیدگاه نظام آموزشی در جهان را تغییر  داده‌است. مدتی که از جلسات گذشت، دو سوال در ذهن من به وجود آمد. نخست اینکه کی قرار است این هم‌اندیشی و گفت‌وگو بازخورد بیرونی پیدا کند و چرا پایه و اساس فکری ما فلسفه، غرب است؟ همیشه یک چالش در این میان وجود داشت تا اینکه بعد از وقوع یک رویداد، تصمیمم برای انجام فعالیت در این زمینه جدی شد. خانم سیدافقهی هم یکی از شرکت‌کنندگان این جلسات بود. ما دیدگاه مشترکی در این زمینه داشتیم و باورمان این بود که گفت‌وگو باید راهی برای اجرایی شدن پیدا کند. همین شد که در مورد چگونگی این اتفاق، با هم وارد گفت‌وگو شدیم. سیدافقهی: بايد به چند سال پيش برگرديم. آن روزها من به واسطه مدرك ليسانس علوم تربيتي‌ام، با گروه‌هاي پيش‌دبستاني استان همكاري داشتم. البته علاقه‌مندي‌ام به فلسفه نيز هميشه و همه‌جا همراهم بود. پايان‌نامه ارشد زبان و ادبيات فارسي‌ام را مي‌نوشتم و روي مقوله ادبيات و روان‌شناسي و اتصالش به كودك متمركز بودم. در همین دوران با جلسات گروهي آشنا شدم كه دكتر «محسن محمودي» استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس و دانش‌آموخته فلسفه غرب در دانشگاه آزاد بندرعباس برگزار مي‌کرد. در این جلسات به تشريح فلسفه براي كودكان بر اساس نظريات پروفسور ليپمن مي‌پرداخت. طي جلسه‌هاي متعدد من و جناب والا، متوجه جايگاه خالي امري شديم كه بعدها پايه و اساس شكل‌گيري كودك حكيم شد. فلسفه در ذات خودش فعاليتی‌ فكري بسيار مفيد و روشنگری است. با این وجود همه‌چيز نيست. ما با حفظ اصول فلسفه، متوجه  نقش (شهود) شدیم و به اين‌ ترتیب  شهود هسته اوليه گروه كودك حکیم شد.
                                                                                                                                          

    این ایده چطور عملی شد؟                                                                                                       

والا: همان‌طور که گفتم از جایی تصمیم‌مان بر این شد که ایده‌مان را اجرایی کنیم. جلساتی که برگزار می‌شد به خوانش آثار پرفسور لیپمن و بیان نظرات بزرگسالان محدود بود. ما دوست داشتیم در این اتفاق با خود کودکان سروکار داشته باشیم. ابتدا من و خانم سیدافقهی در مورد استنباط‌های‌مان ضمن گفت‌وگو‌ یکی کردیم و بعد به چگونگی اجرا پرداختیم. خانم سید افقهی یکی از همکارهایش را معرفی کرد و این‌گونه «مریم کیانپور» به جمع ما پیوست. جلسات با حضور او ادامه پیدا کرد. آنچه که باید اتفاق بیفتد را روی کاغذ نوشتیم. واقعا می‌خواستیم این اندیشه را به سوی اجرایی شدن ببریم و همین شد که اولین دوره از کودک حکیم در بهار سال 96 اجرایی شد.  بعد از آن هم دوره‌ها یکی پس از دیگری اجرا شد.   سیدافقهی: تحقيق و بررسي در مورد عملی کردن ایده‌مان را شروع كرديم. البته از همان ابتدا، در خلال بازگويي داستاني از مولانا، به درك شهودي و نقشش اشاره كرده‌بوديم و روي بهره‌گيري از شيخ اشراق توافق نظر داشتيم. براي عملي شدن ايده اما قسمت حكمت را داشتيم و بخش كودك هنوز مانده‌بود. با همراهي يكي از كلاس‌هاي پيش دبستاني مدرسه دخترانه سما و بعد از يك جلسه  توجيهي با خانواده‌ها، كلاس‌ها در كتابخانه نظام مهندسي برگزار شد و تلاش‌ها در مسير كاميابي قرار گرفت.         
                                                                                                                           
 

  حکمت روشن کودکان

 

 چرا سهروردی انتخاب شد؟   

والا: اول علاقه شخصی من به سهروردی و دیدگاه‌هایش بود. فکر می‌کردم چرا باید از فلسفه غرب به عنوان اساس تفکر کودکان استفاده کرد. طبیعی است که پرفسور لیپمن از اندیشه‌های یونانی به عنوان پایه دیدگاه خود بهره ببرد اما ما که این همه حکیم و فیلسوف از زمان کهن در کشورمان داریم، چه الزامی است که از فلسفه غرب بهره ببریم. البته بارها گفته‌ام منظور از غرب، غرب جغرافیایی نیست. چرا که اصلا اندیشه را نمی‌توان مرزبندی کرد.
 به هرحال وقتی این دیدگاه را با خانم سیدافقهی مطرح کردم، ایشان هم نظرشان روی سهروردی بود. جالب است که بگویم ایشان از نوجوانی مطالعات گسترده‌ای روی فلاسفه اسلامی و ایرانی داشتند و سعادت بزرگی بود که روی انتخاب سهروردی کاملا هم نظر بودیم. تفاوتی که بین سهروردی با دیگر فلاسفه مثل ابن سینا و ملاصدرا وجود دارد، نگاه شیخ اشراق به دیدگاه اندیشمندان کهن ایران زمین و حکمت خسروانی است. این ویژگی در آثار سهروردی خیلی نمایان است. نکته دیگر تمثیلی بودن آثار سهروردی است که بسیاری از آثار خود را به صورت داستانی بیان می کند. نکته دیگر توجه شیخ اشراق به مساله نور است. ما نیز باورمان این بود که گفت‌وگو بدون وجود نور ممکن نیست. این را من تفاوت اصلی بین فلسفه غرب و حکمت اشراق می‌دانم.  سیدافقهی: سهروردي را فيلسوف طبيعت مي‌دانند. او به اهميت نور در تشريح فلسفه‌اش مي‌پردازد. به نورالانوار اشاره مي‌كند . به فرهنگ ايراني علاقه دارد و در تبيين نظرياتش از داستان و قصه به وفور بهره مي‌برد. سهروردي از نظر شخصيتي، قوي و روشن است. از همان شهودي صحبت مي‌كند كه ما در ذهن داشتيم که از  فلاسفه يونان نيست، ايراني است. ايران پيش از اسلام و پس از اسلام را مي‌شناسد. از نظر ابزار كار هم مثل ما از كلام استفاده مي‌كند. از داستان و قصه‌گويي. همان عنصر شيرين و لذت‌بخشي كه در دل همه، مخصوصا بچه‌ها به خوبي نفوذ می‌کند.                 
                                                                                                           
 

 راجع به فعالیت گروه توضیح بدهید.                                                                                                        

والا: دوره‌های ما با 10 کودک برگزار می‌شود. در جلسات نخست با همدیگر آشنا می‌شویم. بعد کودکان از دیدگاه‌های خودشان بسته به گفت‌وگوهای آن دوره، داستان می‌گویند و داستان‌های‌شان را تصویرگری می‌کنند. در نهایت هم از داستان و تصویر کودکان کتابی به نام خودشان چاپ  می‌شود که تاکنون 9 دوره از سلسله دوره‌های کودک حکیم برگزار شده‌است.سیدافقهی: فعاليت گروه در هر دوره با گردهمايي 10 كودك و تسهيل‌گران آغاز مي‌شود. ما به شناختي اجمالي از كودك مي‌رسيم. اين امر با پرسش‌وپاسخ و مشاهده‌وهمكلامی اتفاق مي‌افتد. با شنيدن و تمركز روی ديده‌ها و شنيده‌ها. بعد از گذران جلسات آشنايی، بر سر موضوع مورد مباحثه، به توافق مي‌رسيم. بچه‌ها ما را به سمت انطباق سوق مي‌دهند و اگر موضوعي در ذهن ما باشد با آن‌ها به اشتراك مي‌گذاريم و به جمع‌بندي مي‌رسيم. داستان‌های بچه‌ها و بعد تصويرگري‌شان از دل همين جلسات بيرون مي‌آيد. از همين درك و شهودها. ما هرجا كه كودك بخواهد در چگونگی هموارتر كردن مسير كمك‌يارش هستیم. بعد از اتمام 10 جلسه داستان‌هاي تصويرگري‌شده بچه‌ها براي چاپ در يك مجموعه آماده می‌رود.

منتشر شده: 1
والا
۱۸ امرداد ۱۳۹۹
درود و سپاس بسیار
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها