مجموعه یادداشت اهالی شعر و ادب هرمزگان



ادبیات هرمزگان ، شباهت ها و تفاوت ها

 مسلم محبی
بدیهی ست که شعر هرمزگان با شعر سایر نقاط ایران مشترکات فراوانی دارد و البته تفاوت هایی
اختلافات بین محافل ادبی مختلف از مشترکات هرمزگان با سایر استان هاست که ذات اندیشه مولد تفاوت و تقابل است و این قصه امروز و دیروز نیست که در دوره های مختلف شعر فارسی جدال های اندیشه محور ، نه تنها به رکود شعری نینجامیده که هر نحله فکری را خلاق تر و مجهزتر به مصاف رقیب فرستاده است.
به هر حال هرمزگان هم مستثنی از این روال نیست و از فواید مهم این قال و مجال ، سربرآوردن گونه های مختلف شعری ست که سلایق مختلف از گشت و گذار در این ویترین رنگارنگ بی بهره نخواهند ماند.
اما ضربه ی مهلک بر پیکر ادبیات هرمزگان آنجاست که این گوناگونی و تقابل ها از دایره علم‌ و اندیشه ورزی فراتر می رود و دریغِ بیشتر اینکه این آفت، بیشتر سردمداران محافل ادبی مختلف را درگیر می کند و بدیهی ست که به تبع آن کل مجموعه با این باور که نزاعی علمی ست به کارزار می پیوندند و بخش مهمی از توان چهره های موثر شعر استان در این این گفت و واگفت بی دلیل صرف می شود.
و غمگینانه تر آنکه پس از تقلیل توان مجامع ادبی، کسانی که توشه ای از تفکر و تلمذ در محضر اهل فن و ذوق و مطالعه بر نگرفته اند تنها با استمرار حضور در حاشیه تقابل اهل اندیشه نامی برای خویش جستجو می کنند و  کالای کم بهای  خود را با لعابی‌ فریبنده به نام نمونه های تولیدی ادبیات امروز هرمزگان به خورد مخاطبی می دهند که برایش در شلوغی ذوق سوز فضای مجازی، شناخت سره از ناسره چندان آسان نیست...

واژه‌هایی از جنس آرامش  

شیوا شاکری
فردا  27 شهریور است پررنگ‌ترین روز تقویم برای من و هزاران نفر مثل من. فردا روز  بزرگداشت شعر و ادب فارسی است روز پرداختن به موضوعی است که با همه زندگی مایی که با واژه‌ها نفس می‌کشیم عجین است.فرقی نمی‌کند مناسبت این پرداختن چه باشد.         شعر همه وجود ماست و سهممان از دنیا. من شاعرم اما شعر را فقط نیاز خودم نمی‌دانم.شعر یک نیاز عمومی بشر است، یک نیاز روانی برای تخلیه احساسات تلنبار شده در وجود انسان. اگرچه حس سبُکی ناشی از نوشتن با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، اما آرامش ناشی از خواندن شعر را هیج کس نمی‌تواند انکار کند. به خاطر همین آرامش غیرقابل انکار است که می‌گویم شعر در انحصار شاعران نیست و مساله همه مردم است. همه ما حرف‌هایی داریم که تا گفته نشود به آرامش نمی‌رسیم. اما فقط بعضی از ما قدرت این را داریم که از واژه‌ها به بهترین شکل استفاده کنیم و بخش بزرگتری از درونمان را در ظرف واژه‌ها بریزیم و آن را پیش چشم دیگران بگذاریم تا خود را در واژه‌هایمان پیدا کنند و آرامش بگیرند.
 در جامعه ما که فشارهای مختلف کمر مردم را خم کرده است، مقوله آرامش‌بخش شعر یک پدیده فانتزی نیست بلکه یک نیاز است . لازم است برای تولید شعر خوب و رساندنش به گوش مردم برنامه‌ریزی و تلاش شود. فضای مجازی تا حدود زیادی امکان انتشار بدون محدودیت شعر را فراهم آورده است، اما بی‌در و پیکر بودنش با ایجاد بستر مناسب برای انتشار شعرهای ضعیف باعث آسیب دیدن شعر ناب و ادبیات اصیل شده است. شعر نیازمند حمایت صاحبان اصلی‌اش یعنی مخاطبان است. شعردوستانی که لازم است با خواندن شعرهای ناب سلیقه خود را ارتقا ببخشند تا بتوانند شعر خوب را بشناسند و حمایت کنند.
 تشخیص شعر خوب از بد هم کار سختی نیست کافی‌ست بخشی از وقتی که در فضای مجازی صرف می‌کنند را به خواندن مطالبی که منتقدان در صفحه‌های شخصی‌شان منتشر می‌کنند  اختصاص دهند. با خواندن نقدها بعد از مدتی می‌شود شعر خوب را تشخیص داد و از آن حمایت کرد. ناگفته نماند که صحبت از فضای مجازی به معنای فراموش کردن کتاب نیست. کتاب بهترین منبع برای لذت بردن از شعر است. مجموعه های شعر معمولا قیمت بالایی ندارند و می‌توانند به راحتی در سبد خرید قرار بگیرند. کتاب‌های الکترونیکی هم گزینه مناسبی برای مطالعه هستند. هم ارزان‌قیمت‌ترند، هم جا نمی‌گیرند، هم برای محیط زیست خطر ندارند.                                                                                                                  
 

خدمت به ادبیات!

راشدانصاری
پس از حدود سی سال نوشتن و شعر و شاعری، احساس می کنم نتوانسته ام برای ادبیات آن طوری که دلم می خواهد مفید باشم و به ادبیات فارسی به نحو شایسته ای خدمت کنم.
به همین دلیل نشستم با خود اندیشیدم و سپس تصمیم گرفتم یعنی در اصل نشستیم ، تصمیم گرفتیم دو نفری ،خودم و عیال (چرا که بعضی از کارها را نمی توان دست تنها انجام داد!) و بهترین کاری که از دستم بر آمد، انجام دادم و آن هم این که با یک برنامه ریزی دقیق و اصولی ،درست صبح روز ۲۷ شهریور(روز شعر و ادب فارسی) صاحب فرزندی شدم ...یا شدیم!
با این کارم گفتم لااقل از این طریق هم به ادبیات خدمتی کرده باشم و هم این که به ندای مقامات ارشد نظام در راستای سفارش و تاکید بر ازدیاد جمعیت لبیک گفته باشم.
از طرفی خدا را چه دیدید شاید «یسنا» خانم ما در آینده ،جبران مافات کرد و اگر نگوییم پروینی، فروغی، سیمینی! دست کم شاعره ی نسبتا خوبی از کار درآمد تا بیش از این به قول دوستی صدای ادبیات فارسی این قدر مردانه و کلفت نباشد!

رفتار شناسی ادبی در جغرافیای ادبیات امروز هرمزگان

 یداله شهرجو
جغرافیا برای ادبیات نمی تواند یک تعریف تعیین کننده باشد ولی این ویژگی را دارد تا به عنوان یک تمایز برای باز تعریف برخی از شرایط در کنار ادبیات قرار گیرد ادبیات هرمزگان و جغرافیای تعیین شده برای آن این روزها چه چیزی را کم دارد؟ نمی توان

 گفت ادبیات هرمزگان از چهره تهی شده ، چرا که هنوز به عنوان نسل دهۀ هفتاد با آن خروش تاثیرگذارشان می نویسند و حضور موثر دارند باید به این نسل ، نسل تازه ادبیات هرمزگان  را هم افزود چهرهای جوان تر که در دو دهۀ گذشته کم کم به ادبیات هرمزگان اضافه شده اند البته پذیرفتنی است که آن شور و جنبش کم سابقۀ دهۀ هفتادی ها را ندارند ، پراکنده اند و انسجام یافتگی نسل قبل از خود را ندارند اما می نویسند و ویژگی برتری جویی شان به چشم می آید.
اما حال ادبیات هرمزگان در این روزها خوب نیست ، تجربه هایی از نمونه های تلخ اواخر دهۀ چهل و پنجاه دوباره در حال شکل گیری است. نسلی که به انزوا کشانده شد تا اگر این روزها در موردشان می نویسیم و می خوانیم پس از مرگ شبیه به همشان باشد. بی هیچ تردیدی بعد از شروع جدی جریان نوگرایی در ادبیات هرمزگان در اواخر دهۀ چهل و رکود دو دهۀ پنجاه و شصت ، نمی توان از جهش یک بارۀ دهۀ هفتادی ها به سادگی گذشت، باز هم نمی توان  خرسندی مان را پنهان کنیم از چهره هایی از همان نسل مانند « موسا بندری ، سعید آرمات ، علی آموخته نژاد ، یداله شهرجو، طیبه شنبه نژاد و محمد ذوالفقاری » که همچنان می نویسند و در کنار نسل تازه تر حضوری تاثیرگذار دارند.دهۀ هفتاد برای ادبیات هرمزگان تنها یک مرزبندی تاریخی نیست تا بتوانیم آنچه در خلال یک فاصله ده ساله گذشته است را مرور کنیم. بلکه مانند یک سکوی آغاز می ماند که شروع آن پس از عبور رخوتناک دهۀ شصت است اما تداوم و ادامۀ آن می تواند همچنان پی گرفته شود ، همان گونه که در اواخر دهۀ چهل نسل پیشگام با انسجامی قابل توجه آغاز یک راه تازه را رقم زدند: حسن کرمی و ابراهیم منصفی از بندرعباس ، محمد حسن جمشیدی و ناصر زمانی از میناب ، م پگاه از رودان و... بی شک ارتباط نزدیک و همگرایی این چهره ها آن ها را برای پیش برد آنچه در ذهن داشتند ثابت قدم تر می کرد. گرچه اتفاقات بیرونی و خارج از اختیار هر کدام این نفرات آنها را در برابر سرنوشت تازه ای قرار داد سرنوشتی که به ظاهر برای هر کدام از آنها متفاوت بود اما در باطن همۀ آنها مختوم به یک پایان بودند و امروز بعد از عبور و پایان دردناکشان کاملا این مساله قابل تشخیص است. نسل ادامه دهند در دهۀ هفتاد از یک منظر یعنی انسجام و همگرایی آن ها نسبت به یکدگر می توانند شباهت های قابل توجهی با نسل پیشگام داشته باشند. هر کدام از آنها از گوشه ای از هرمزگان به سرعت یکدیگر را پیدا می کنند تا پازل حرکتی انها برای یک جهش بلند آغاز شود.نسل امروز ادبیات هرمزگان بی شباهت به هر دو دورۀ تاریخی پیش از خوداست ، نسلی که در رفتار ادبی آنها بیش از هر گزینه ای برتری جویی های فردی دیده می شود از این منظر شایده این دورۀ ادبی را مجمع الجزایر دور از هم بدانیم که کمتر می توان در آن زوج های عاطفی مانند حسن کرمی و ابراهیم منصفی را در اواخر دهۀ چهل یافت.در حوزه رفتارهای ادبی از منظر خلق آثار ، دغدغه های زبانی در شعر شاعران نسل امروز هرمزگان نمود بیشتری دارد مجموعه های چاپ شده از این چهره ها به خوبی نشان ی دهد این دلبستگی تا چه میزان در شعر آنها رسوخ کرده است برخی از آنها مانند عارف معلمی ، فاطمه احمدزادگان و حتی در حوزه ادبیات کلاسیک چهره ای مانند سارا سلماسی بیش از اینکه شاعر عرصۀ معنا باشند شاعر حوزۀ زبان هستند. از همین زاویه وقتی باز به آثاز شاعر نسل تازه نگاه می کنیم دغدغۀ فرم را نیز دغدغۀ غالب آن ها می دانیم بعضی از چهره با تثبیت و نهادینه کردن فرم در شعرشان از این مرحله عبور کرده اند و برخی نیز همچنان در حال کسب تجربه های تازه هستند.در نسل شاعران امروز هرمزگان شما با چهره هایی مواجه هستید که تثبیت آنها گرچه در اواخر دهۀ هشتاد اتفاق افتاد است اما مرحلۀ عبور یا آغاز برای آنها از دهۀ هفتاد بوده از این منظر به ویژه در حوزۀ زبان یا آبشخورهای معنا شعری را می بینید که همچنان دل در گرو ویژگی های شعر دهۀ هفتاد مانند بهره گیری از موج زبان گفتار یا تصویر سازی های این دهه دارد نمونه هایی از نوع شعرها را می توان در آثار ابراهیم آرمات سراغ گرفت.شعر امروز هرمزگان با تمام پستی و بلندی راه  ، مسیر خویش را در پیش گرفته است گرچه هنوز نمی توان دستاورد قابل توجهی را برای آن برشمرد اما پنجرۀ امیدش همجان باز است و نور روشنش امید تابیدن دارد.
                                 

بهانه فکر کردن به شعر

امیرحسین والا
در تقویم هر کشوری برخی از روزهای سال به صورت نمادین به نام فرد یا رخدادی خاص نامگذاری می‌شوند تا  مناسبت‌های مختلف بهانه‌ای باشد برای گرامیداشت و یادآوری آن موضوع. روز 27 شهریور نیز در تقویم رسمی ما روز «شعر و ادب پارسی» نام نهاده شده است که با روز بزرگداشت استاد شهریار تقارن دارد . ومی‌توان گفت از روز بزرگداشت این شاعر معاصر گرفته شده  ‌‎است که این موضوع با، اما و اگرها و نظرات متفاوت روبه‌رو بوده است.
 شاید اگر ممکن بود عزیزان دست‌اندرکار ورود این مناسبت به تقویم رسمی کشور، که به نظر می‌آید بیشتر سیاسی بوده‌اند تا فرهنگی، از نظر خود جناب شهریار نیز بهره‌مند می‌شدند با توجه به ارادتی که ایشان به شاعران کهن و پیشکسوت خود داشتند، بی‌تردید پیشنهاد می‌دادند که مناسب‌تر است عنوان «روز شعر و ادب پارسی» منطبق بر بزرگداشت یکی از قله‌های شعر کهن پارسی باشد. هرچند گمان می‌رود به دلیل تعدد شاعران بلندآوازه‌ی این سرزمین و سلیقه‌ی مختلف اهالی ادب و فرهنگ بعید می‌نماید که با خردجمعی نیز می‌شد روی نام یک فرد به تفاهم رسید. اما به هرروی این اتفاقی است که افتاده و شاید بهتر باشد که اینک بپرسیم حال چه باید کرد؟!
حقیقت این است که شعر برای اهلش در همه‌ی لحظات زندگی جریان دارد و به روز و زمان خاصی منحصر نمی‌شود.
 شاعری نیست که برای سرودن، زمان و حدود تعیین کند که خوب می‌داند الهه شعر زمان مشخصی را برای الهام نمی‌شناسد. اهل ادبی نیست که در دلش شوق شنیدن و خواندن باشد اما لذت خوانش از متون نو و کهن ادبی را به روز دیگری واگذارد. شاید بیشتر از اینکه روز این اتفاق مهم باشد خوب است باور کنیم این روز و هر روز نمادین دیگر تنها بهانه‌ای ست برای دورهم بودن و دیدار دوستان. شادی و سپاسگزاری از داشتن موهبتی به نام شعر که جهان ما را از شگفتی وجودش پر از شعف و شور کرده است که با نگاهی به فرهنگ کهن این سرزمین می‌شود هر روز سال را به نام «شعر و ادب» نامگذاری کرد.

زنان شاعر و مصائب سرودن

فریبا حمزه ای
امروزه موانع و مشکلات زیادی سد راه زنان شاعر و نویسنده وجود دارد موضوع جنسیت به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار در جوامع انسانی همواره مطرح بوده که این مسئله  خصوصا  در جوامع کوچکتر نمود بیشتری دارد و بالطبع تبعاتحاصل از آن  به شکل یک مسئله لاینحل باقی مانده است،این مسئله در مورد بانوان نویسنده و شاعر شاید بغرنج تر باشد، حضور زنان در عرصه ادبیات تحولات اجتماعی در سالهای اخیر چشمگیر بوده اما به دلیل غلبه  دیدگاه سنتی که به جایگاه زن وجود دارد هنوز به شکل قابل قبولی مورد پذیرش نیست مخصوصا در جوامع کوچکتر و سنتی تر ،اما علیرغم  وجود تمامی  موانع و مشکلات زنان هرمزگان   در دهه های اخیر گام به گام زنان کشور در ادبیات حضور پر رنگی داشته انداین حضور خصوصاً از دهه‌ی هفتاد که  مصادف با جریان شعری شاخص  این دهه  بود و به نوعی اوج تحولات ادبی هرمزگان محسوب می شود که منجر به  بروز چهره های شاخص ادبیات در داخل و خارج استان شد،همزمان با وقوع این تحولات در عرصه ی ادبی استان   زنان هرمزگان هم در این عرصه خوب در خشیدنددر سالیان اخیر با گسترش وب جهان گستر و تحولات وسیع در حوزه فضای مجازی بستری تازه برای دسترسی آسانتر بانوان و  ارتباط موثر با انجمن های ادبی  سراسر کشور در زمینه معرفی چهره های نو به عرصه ی ادبیات  فراهم شد به طوریکه امروزه شعر هرمزگان یک شعر پیشرو و آوانگارد است ،شعر زنان هرمزگان چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی یک شعر بالنده و پویا ودر خور توجه است،من به آینده ی شعر بانوان هرمزگانی  وقدرت خلق و آفرینش آنها در حوزه ی شعر و ادبیات ایمان دارم ، این حضور چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی بوده ، و به طور قطع می توان گفت زنان هرمزگانی جایگاه خود را در ادبیات کشور تثبیت کرده اند من به این چشم انداز خوشبینانه نگاه می کنم من این مطلب  را با این جمله معروف تمام می کنم که هرجا زن موفقی را دیدی حتما ستایشش کن چون برای رسیدن به موفقیت چند برابر یک مرد تلاش کرده است.


                                                                                           

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها