تحلیل فیلم «بی‌حسی موضعی» که این روزها در حال اکران است

روایت مفرح پوچی


نویسنده: شیوا شاکری

 فیلم بی‌حسی موضعی اولین فیلم اکران شده در سینما ستاره شهر بعد از تعطیلات کرونایی است. تهیه کننده بی‌حسی موضعی «حبیب رضایی» و نویسنده و کاردگردان آن «حسین مهکام» است. باران کوثری، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، سهیل مستجابیان و حسن معجونی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.                                                                                                          

خط داستانی فیلم‌نامه                                                                                                                              
به نوشته روزنامه صبح ساحل، حرف اصلی فیلم، پوچی زندگی و هر اتفاقی است که در آن رخ می‌دهد. نوبسنده برای گفتن بهتر این موضوع در شخصیت‌پردازی به سراغ شخصیت‌هایی رفته است که هر کدام دارای مشکل هستند. مشکلات شخصیتی آنان باعث می‌شود باور پوچی مدنظر فیلمساز برای مخاطبی که زندگی را بسیار جدی تر از آن‌چه هست گرفته است، راحت‌تر شود.                      

 شخصیت‌های فیلمنامه                    
«جلال» با بازی حبیب رضایی شخصیت بی‌قید و باری به هر جهتی است که در هر لحظه برای رسیدن به خوشی‌های کوتاه مدتش تصمیماتی می‌گیرد که اصلا به تبعاتش فکر نکرده است. «ماری» با بازی باران کوثری شخصیتی دوقطبی است که رفتارهای متناقضش لحظات جذابی خلق می‌کند. «شاهرخ» با بازی پارسا پیروزفر شخصیتی است معتاد به مواد مخدر و شرط‌بندی، که کارهایش صرفا برای عبور از مشکلی است که در آن لحظه دچارش شده  و خالی از تعقل است. راننده تاکسی با بازی حسن معجونی هم  تا حدودی شبیه دیگر شخصیت‌هاست به هم خوردن زندگی مشترکش و تمام چیزهایی که از دست داده برایش مهم نیست. اما برای آینده دخترش تلاش می‌کند و آن را جدی می‌گیرد. شخصیت‌ها ایستا هستند یعنی از ابتدا تا انتهای فیلم دچار تحول نمی‌شوند اما ماجرا را به خوبی پیش می‌برند. ایستا بودن آن‌ها هم مناسب فضای فیلم است این که آن‌ها به حدی در مشکلات خود فرورفته‌اند که امکان تغییر ندارند به ایجاد فضای پوچ مدنظر سازنده کمک
 می‌کند.            

 ایرادات فیلمنامه (در این قسمت احتمال لو رفتن داستان وجود دارد)                                                                           
خط داستانی فیلمنامه دچار اشکالاتی است. ارتباط شخصیت‌ها با هم در بعضی موارد مجهول است. مثل پیشینه رابطه شاهرخ با ماری و دلیل تمایل او به این رابطه.  یا شخصیتی به نام «مهناز» که  هم  رابطه‌اش با شاهرخ نامعلوم است هم حضورش توجیهی در فیلم ندارد. رابطه جلال و ماری با «بهمن» صرفا یک دوستی قدیمی توصیف می‌شود. مشخص نمی‌شود که چرا جلال هر وقت مشکلی دارد به خانه او می‌رود و او چه دلیلی برای پذیرفتن جلال دارد. حضور راننده تاکسی در داستان هم به لطف فضای غیرواقعی فیلم باورپذیر می‌شود. البته این که او چه‌طور آنقدر راحت به دیگر شخصیت‌ها نزدیک می‌شود و محیط‌های ناشناخته را تجربه می‌کند هم جای سوال دارد. نکته دیگری که حضور این شخصیت را در فیلم باورپذیر می‌کند این است که در انتهای فیلم معلوم می‌شود او پدر دختری است که مورد توجه جلال قرار گرفته و برای تحقیق به او نزدیک شده است. ب دیالوگ‌ها هم بسیار معمولی هستند و درخشش خاصی
ندارند.            

 کارگردانی ساده اما در خدمت فیلم‌نامه                                                                                                               
از لحاظ کارگردانی فیلم پیچیدگی خاصی ندارد دکوپاژ بسیار معمولی و نماهایی که کارگردان  سعی ندارد آن‌ها را در چشم مخاطب فروکند، از ویژگی‌های این فیلم است. بی‌حسی موضعی ریتم مناسبی دارد و مخاطب را کسل نمی‌کند.با توجه با این که تمام ماجرا در یک شب اتفاق می‌افتد راکورد فضای تیره بارانی به خوبی حفظ شده است. در کل کارگردان کاملا هم‌راستا با فضای فیلمنامه‌ای که خودش نوشته است پیش می‌رود. در واقع کارگردانی فیلم چیز چشم‌گیری نیست و کارگردان فقط سعی دارد فیلمنامه را اجرا کند. شاید بتوان گفت ایده فیلم برای کارگردان به قدری کافی بوده است که نخواسته در کارگردانی کار اضافه‌ای انجام دهد.
این نوع  کارگردانی خدشه‌ای به انتقال حس فیلم وارد نکرده است اما شاید می‌شد با ترفندهایی این حس را قوی‌تر کرد.نماهای خاص‌تر و هنری‌تر می‌تونست به فیلم کمک کند تا تاثیر بیشتری
 روی مخاطب بگذارد.      

  بازیگران،از نقاط قوت فیلم
بازی بازیگران به خصوص باران کوثری از نقاط قوت فیلم است. او به خوبی از پس باورپذیر کردن یک زن دوقطبی برآمده است واکنش‌های متناقضی که بدون فاصله از هم به نمایش درمی‌آیند لحظات کمیکی خلق می‌کنند که خالی از لذت نیست. بازی کوثری بدون‌شک نقطه درخشان فیلم است. حبیب رضایی هم بی‌قیدی و خوش‌باشی نقش را به خوبی درمی‌آورد حسن معجونی با این که نقشش تفاوتی با نقش‌هایی که قبلا از او دیده‌ایم ندارد اما کاملا باورپذیر و مناسبِ کاراکتر بازی کرده است. پارسا پیروزفر نقش کوتاهی دارد که جای کار زیادی ندارد. او فرصت زیادی برای ارائه یک بازی درخشان نداشته است اما در فرصتی که داشته هم نتوانسته است حق مطلب را به خوبی ادا کند. نقش شاهرخ نقطه عطفی در کارنامه او به حساب نمی‌آید. سهیل مستجابیان هم از پس نقش یک انسان مالیخولیایی به خوبی برآمده است.

 ببینیم یا نبینیم؟
درست است که بی‌حسی موضعی اثری درخشان به حساب نمی‌آید اما فیلمی است که با توجه به داستان مفرح، بازی‌های دلچسب و کارگردانی مناسب ارزش دیدن دارد آن هم در روزهای سختی که در حال گذراندنش هستیم.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها