«زندگی سریعدویدن، بالا و بالاتررفتن نیست؛ زندگی توانایی کنارآمدن و جَستن است». شاید خیلی از ما با این جمله معروف «ویوین کوموری» موافق نباشیم اما واقعیت زندگی این است که کسی را نمیتوانی پیدا کنی که روزگار همیشه بر وفق مرادش بوده باشد. همه ما در مسیر زندگی و پیش رفت به سوی خواستهها و اهدافمان، شکست و ناکامی را تجربه میکنیم. ماه پیش در سفر به یکی از جزایر، به اجبار از شناور استفاده کردم.
خانم میانسالی در طول سفر کوتاهمان، بلافاصله پس از ارتباط چشمی، داستان زندگیاش را برایم روایت کرد. به این بهانه که شاید بتوانم راهکاری پیش رویاش بگذارم. او از بن بست مالی و فشاری که بر دوشش بود، حرف زد. فهمید خبرنگار هستم و احتمال داد اطلاعاتم در زمینه نحوه دریافت وام و کمکهای مالی از او بیشتر باشد. نیافتن شغل مناسب، شکست عشقی، ناکامی تحصیلی، عدم موفقیت مالی، ابتلا به یک بیماری لاعلاج یا از دستدادن یکی از عزیزانمان، تجربههای معمولی در زندگی همه ما وجود داشته است. تکرار و تجربه مشترک آن اما به معنای نداشتن درد و رنج در مواجهه با آنها نیست. به عنوان یک انسان سالم، در مواجهه با ناکامیها، احساسات و افکار ناخوشایندی نسبت به خود و دیگران تجربه میکنیم. به طور طبیعی انسان در مقابله با تجارب ناخوشایند، واکنش نشان میدهد. روانشناسان نحوهی برخورد ما با مشکلات را «راهبردهای مقابلهای» مینامند. افراد مختلف راهبردهای متفاوتی در مقابله با مشکلات متفاوت اتخاذ میکنند.
راهکارهایی مانند «اجتنابکردن»، «انکار کردن و جنگیدن» و «تسلیم شدن» در مقابل موقعیت ناخوشایند. گاهی میدانیم مشکلی وجود دارد اما از روبهرو شدن با آن اجتناب میکنیم. انکار یا جنگیدن زمانی اتفاق میفتد که ماهیت مشکل را نمیپذیریم و سعی میکنیم به خود و دیگران عکسش را ثابت کنیم. زمانیکه علائم
افسردگی را داریم و مشاور ما را از مشکل روحیمان اگاه میکند اما در مقابل مراجعه به
روانپزشک مقاومت میکنیم. تسلیم شدن سقوط از آن طرف بام است. وقتی که کامل تسلیم افکارمان میشویم و هر فکری را مطابق واقعیت در نظر میگیریم. خود را به خاطر آنچه اتفاق افتاده و هستیم، مدام سرزنش میکنیم. اگر آخرینباری که موقعیت ناخوشایندی را تجریه کردید به خاطر میآورید، میتوانید به سبک مقابلهای خود پی ببرید. براساس علم روانشناسی، افراد در موقعیتهای مختلف، از سبکهای متفاوت مقابلهای استفاده میکنند. ممکن است ما در مواجهه با مشکلات از یک سبک مقابلهای استفاده نکنیم. اگر شما از راهحلهای بالا استفاده کرده باشید، متوجه شدهاید که هیچکدام از این سه راهحل در درازمدت، در تغییر احساسات تاثیر چندانی ندارند. پس راهحل اساسی چیست؟ رویکرد جدیدی که روانشناسان در برخورد با مشکلات زندگی به ما پیشنهاد میدهند، «انعطافپذیری روانشناختی» است. این رویکرد به این معنا است که فرد بتواند مشکلاش را از زوایای مختلف ببیند و ارزیابی کند. با خودآگاهی که نسبت به احساسات و افکار خود دارد، واکنش مناسبی ارائه دهد. نکته مهم در این رویکرد این است که به دنبال حذف مشکل یا اجتناب از احساسات ناخوشایند نیستیم.
ما به دنبال راهحلایم. شاید بگویید که در خیلی از مسائل و
مشکلات راهحل قطعی وجود ندارد؛ مانند زمانی که یکی از عزیزانمان را از دست میدهیم یا شکستی در کار یا ناکامی در تحصیل را تجربه میکنیم. علم روانشناسی برای این موقعیت رویکرد «پذیرش» را مطرح میکند. این رویکرد در موقعیتهایی که غیرقابل تغییر اند و ما محکوم به تحملاش هستیم، پیشنهاد میشود. پذیرش به معنای تسلیم و تحمل شرایط، آگاهی از نقاط مثبت و منفی مسئله و تواناییها و نقصهای خودمان است. پذیرش از تبدیل «درد» به «رنج» جلوگیری میکند. درد پدیدهای طبیعی است اما رنج براساس واکنشهای افراطی و ناسالم ما نسبت به درد به وجود میآید. شاید بپرسید چگونه مسائل غیرقابل تحمل را بپذیریم؟ بسیاری از افراد در پذیرش آنچه محیط به آنها تحمیل میکند، مشکل دارند. در قدم اول باید نسبت به احساسات و افکارتان خودآگاهی پیدا کنید. نقاط ضعف و قوتتان را در بخشهای مختلف زندگی بشناسید. در قدم دوم سعی کنید هر فکری که در ذهنتان میگذرد را باور نکنید.
مثلا در ناکامی تحصیلی شاید این افکار به سراغ شما بیاید که شما شایستگی موفقیت تحصیلی را ندارید و آنچه بر شما گذشته به دلیل عدم صلاحیت شماست. این را باید بدانید که ذهن، همیشه تفسیرهای کاملی از وقایع ارائه نمیکند. روانشناسان میگویند باید قبل از هر فکری، عبارت «من فکر میکنم» را بازگو کنید. زمانی که فکر میکنید آدم شکست خوردهای هستید، این را به خود یادآوری کنید که این تنها «فکر» شماست. به راحتی مغلوب افکاری که حاصل تحمیل ذهن شماست، نشوید. رویکرد انعطافپذیری روانشناختی به مدد پذیرش موقعیتها، به شما کمک میکند که واقعگرایانه و جامعتر مشکلات را ببینید و راهحلی برایش پیدا کنید. اگر تا به امروز رویکردهای مختلفی در مقابله با افکار ناخوشایند و مشکلات خود به کار بردهاید اما نتیجه مناسبی نگرفتهاید، پیشنهاد میکنم این راهحل را نیز امتحان کنید. این تکنیک میتواند اندکی از بار احساس منفی حاصل از سرزنش و قضاوتتان بکاهد و در درازمدت احساس ناخوشایند کمتری را تجربه کنید.