آغازی بر پایان یک توهم



جوانی رو به روی پدرش ایستاده است. او را شماتت می‌کند. از اینکه نتوانسته به‌اندازه کافی پول دربیاورد تا فرزند جوانش بر مرکبی رنگین و سنگین، جولان دهد عرصه خیابان‌ها را، او در عنفوان جوانی، زندگی را از زاویه خویش چنین می‌نگرد، حالا خانه‌ایی که روزگاری محل نشاط و هیجان و امنیت بود، دیگر از آن رایحه خوش و طعم دل‌انگیز نداشت.

آنچه بود جنگ‌ودعوا برای تمکین خواسته فرزندی جوان با هزاران آرزو و آمال، آرزوهایی که در آن رنگ حقیقت، حلقه مفقوده‌ای بیش نبود، گویی این باور در مقیاسی وسیع جای خود را به عناصر، کوشش و تلاش برای تحقق هدف‌های زندگی داده بود، غول عظیم فضای مجازی نیز در تشویق و ریل‌گذاری این توهم نقش آشکار و فریبنده خود را به‌خوبی ایفا کرده بود، هزاران هزار خانواده تاب مقاومت در برابر این هیجان کاذب را نداشتند، چه سرمایه‌هایی که حاصل دسترنج یک‌عمر از خانواده‌های ایرانی، به حراج رفت و راهی ترکیه شد تا هرروز آتش این سراب، وسعتش را بیش‌ازپیش کند، سیگنال‌های پرشتاب این صحنه‌سازی‌ها چنان ماهرانه کارگردانی شده بود که امکان مقابله باهدف آگاهی مردم از پشت‌صحنه این نمایش با ابزار رسانه داخلی را به حداقل‌های خود رسانده بود، در باور برخی جوانان، زندگی در خانه‌های مجلل سواحل مدیترانه، جت خصوصی و بایگارد شخصی بیش از هرروز دیگر در دسترس بود.

مأموریتی دیگر برای دستگاه امنیتی کشور صادر شد، آبشخور این دمل چرکین، می‌بایست به‌صورت اضطرار وجدی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می‌گرفت تا پاسخی برای چرایی‌های مطالبات اجتماعی مردم فراهم گردد، در میانه مأموریت رصد و پایش علل و عوامل این غول فریبنده، ناگهان فضای مجازی از رجزخوانی یکی از شاخ‌های اینستاگرام در خیابان‌های استانبول روایتی داشت، در این معرکه‌گیری حاکمیت سیاسی ترکیه به‌نوعی دست‌خوش چالش و احساسات مردم به‌شدت جریحه‌دار شد، سرمای زمستان ۱۳۹۹، بهار میلاد حاتمی را به خزانی سخت تبدیل کرد، خبرها همان‌طور که در تمامی خبرگزاری با سرعتی عجیب ثبت و منتشر شد با همان سرعت نیز فرونشست، پس از چند ماه، رسانه ملی از ماهیت سازمان دهندگان سایت‌های قمار و شرط‌بندی پرده برداشت و میلاد حاتمی از اقدامات خلاف قانون، اخلاق و عرف جامعه سخن بر زبان راند.

در مدت‌زمان نمایش کمتر زمانی شد که نگاهش را به دوربین معطوف داشته باشد، اظهار ندامت عمیق ایشان هرگز نمی‌تواند مرحمی برای دردهای ناشی از فروپاشی بسیاری از خانواده‌ها باشد، زخم‌هایی که شاید و شاید درمانی نداشته باشند، غلتیدن به جریان‌های احساسی و پوشیدن ماسک مظلومیت ناشی از جهل این افراد به قانون، یک خطای راهبردی است و انشالله با بازداشت سایر ارکان این سیرک نازیبا، شاهد بازگشت امید و تحقق آرزو با محوریت کار و کوشش در تعدادی اندک از علاقه‌مندان به این سبک از زندگی باشیم.

 

به قلم: علیرضا فرشام

 

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها