وقتی تکلیف
یارانهها روشن و رفاه در جامعه فراوان شود، ملت اولین کاری که میکنند نوشتن تذکره شعر است. 500 سال پیش هم مثل امروز، ناگهان رفاهیات ملت رشد بیسابقه کرد و سام میرزا صفوی تصمیم گرفت تذکرهای بنویسد به اسم «تحفه سامی». سام میرزا مثل همه صاحبمنصبان امروزی وعده خود را عملی کرد و در حین نگارش تذکرهاش، حال بسیار به جماعت شاعر داد. ما نیز در این چنین سره وقتی، تصمیم گرفتهایم مروری داشته باشیم بر مطایبات او با خلق الله که همان جماعت شعرنویس باشند. و تصمیم داریم در حواشی آنها قلمفرسایی هم بکنیم.
..
تأثیر شعر
در قدیم عقاید خرافی زیادی وجود داشت و یکی از آنها این بود که شعر باید اثرگذار باشد و دلها را بجنباند. امروزه بحمدالله ملت روشن شدهاند و خودشان را با این عقاید سیاه نمیکنند.
مولانا حسین کاشانی مطلعی نزد شاعری به نام میر ناقه خواند. فرمود: این چیزی نبود که ما را از جای در آورد. مولانا گفتند: چیزی که شما را از پای در آورد، چوب ساربانان است نه شعر شاعران!
حالتی رفت که...
اولین و بزرگترین کاری که آدم برای شاعر شدن باید بکند، انتخاب تخلص مناسب است. شاعران قدیم در این زمینه بسیار پیشرفتهای عظیمی کرده بودند.
امیر بیخودی. همدانی است و چون بیشتر اوقات از تناول بنگ بیخود است، اعمال بیخودانه ازو سر میزند. روزی در غلیان نشأه به مسجدی رفته، در حالت نماز بنگ او را ربود. بعد از آنکه بیدارش کردند، گفت: عجب مردم بیحالی که شما هستید!
توضیح. بنگ یکی از لوازم شاعری است!
اُطلب العلم
شعر گفتن در بیداری، کار همه کس است، شعر گفتن در خواب کار ما ایرانیان. نتیجهاش هم معمولاً شاهکار از کار در میآید.
سید محمد عوامل. وجه تسمیه او آنکه در سن کهولت رساله عوامل نحو را میخواند و ظرفا او را بدین اسم مشهور ساختهاند. اکثر اوقات در خواب شعر میگوید. در تعریف مازندران گوید:
اندرین مازندران کس را نمیگیرد ملال
کیک رقاص است و چنگی پشه و خوشخوان شغال!
وصل با ترس
چیزی بدتر از آن نیست که آدم با یک آدم متشخص نازنین یواشکی قراری بگذارد و سر و کله یک آشنا پیدا شود. 500 سال پیش هم ضدحالی ازین بدتر نبوده است.
میرزا احمد. مدت حیاتش به عشرت مدام و مطالعه صفحات خوبان گلندام و تجرع باده گلرنگ و سماع نغمه و آهنگ مشغول بوده. ازوست:
میسر کی شود وصل تو ای آرام جان ما را
که از خویشان ترا بیم است و از بیگانگان ما را!
توضیح. اگر نظربازی و چشمچرانی را نیز جزو سرانه مطالعه ما ایرانیها محسوب کنند، سرآمد مردم روزگاریم.
دزدی حلال
دزدی دو نوع است: دزدی حرام و دزدی حلال. دزدی حلال آن است که آدم به زور بازو یا تدبیر و تأمل دیگران را بچاپد.
قاضی احمد لاغز سیستانی میگفت: بیشتر دعوییی که میرسم این است که یکی دعوی میکند من و فلان دزدی کردیم و او زیاده از حصه خود گرفته! یا اینکه دعوی کند که من با فلان قمار غایبانه باختهام و او در ادای وجه تعلل میکند! روزی جماعتی آمدند و دعوتی زیادتی مال دزدی میکردند. من گفتم که این دعوی شرعی! نیست. چراکه شما دزدی کردهاید. در جواب گفتند که دزدی آن باشد که کسی چیزی از خانه بدزدد. حال آنکه ما گرگان بیابانیم و به ضرب دست و پهلوانی میستانیم! و دیگر آنکه اگر کسی به حج رود، حدود 40 روز یا کمتر ریاضت میکشد. ما که مدت شش ماه زیاده بر آن، رنج بیابان و فقد آب و نان میکشیم، چرا مال تجار بر ما حلال نباشد؟
توضیح. واقعا چرا نباشد؟
نویسنده:«ابن محمود»
روزنامه صبح ساحل