03

آذر

1403


سیاسی

18 آذر 1402 08:56 0 کامنت

در هفتم اکتبر و با آغاز عملیات الاقصی از سوی حماس شاهد شکل گیری منازعه میان اسرائیل و فلسطین بودیم.منازعه ای که با وجود گذشت هفتهها، تشکیل نشست ها واجلاس های متعدد از سوی کشورها و علی رغم شکلگیری آتش بس چند روزه و تبادل اسرا متوقف نشده است و همچنان ادامه دارد. درگفتگویی با دکترمحمد خواجویی مدیر گروه لبنان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه به بررسی دلایل مناقشه میان اسرائیل و فلسطین در طی سالیان متمادی، علت عدم پذیرش کشور مستقل فلسطین از سوی اسرائیل، چشم انداز آتش بس، احتمال فراگیر شدن جنگ، علت نرسیدن کشورها به یک راهحل واحد پیرامون حل این منازعه و چگونگی آینده این منازعه پرداختهایم.

 

با توجه به اینکه مناقشه میان اسرائیل و فلسطین از گذشته تاکنون وجود دارد از نظر شما چه دلایلی باعث شده است که تا کنون این مناقشه حل و فصل نشود؟

 برای این موضوع ما مشخصا به چند دلیل میتوانیم اشاره کنیم دلیل اول و مهمترین دلیل مخالفت اسرائیل با این موضوع است. به دلیل اینکه اسرائیل در آنجا قدرت فائقه و برتر است و مخالفتش با تشکیل کشور فلسطین باعث شده که این مناقشه تا کنون ادامه پیدا کند. شاید در سالهایی نه چندان دور مشخصا تا دهه پایانی قرن گذشته جریاناتی در اسرائیل به ویژه جریان چپ موافق بود که موضوع فلسطین حل شود اما از آن دوره به بعد به ویژه طی دو دهه اخیر با قدرت گرفتن جریان راستگرا در اسرائیل عملا مسئله تشکیل کشور فلسطین به حاشیه رفته است به این دلیل که جریان راستگرا به هیچ عنوان حاضر قبول این موضوع نیست. این مسئله باعث شده است که که این زخم درمان نشود واین نزاع حل نشود. به عبارتی اسرائیل به ویژه جریان راستگرا نه حاضر است که کشور فلسطین تشکیل شود یعنی نه با راهحل دو دولتی موافق است و نه موافق تشکیل یک کشور است که در ذیل آن کشور، فلسطینیها هم تابعیت بگیرند. به عبارتی یک دموکراسی وجود داشته باشد که همه ساکنان آن سرزمین در آن حق داشته و یک کشور تشکیل شود. وقتی شما با تشکیل کشورم خالف باشید و حاضر نباشید جمعیت فلسطینی را که خارج از مناطق 1948هستند به عنوان شهروند محسوب کنید این چالش و نزاع ادامه پیدا میکند.

دلیل دوم به این برمیگردد که طرف های میانجی در مسئله فلسطین نتوانستند به نقش میانجیگریشان به درستی عمل کنند مشخصا طی دهههای اخیر ایالات متحده یا در سطح دیگر کشورهای اروپایی تلاشهایی برای حل این مسئله کردند اما بیشتر این تلاشها مبتنی بر تامین منافع اسرائیل بود لذا نتوانستند میانجی عادلی برای حل این مسئله باشند و حتی جدیت لازم را نداشتند. طرفهای غربی که در این روند میانجی بودند نتوانستند موفق عمل کنند و جدیت لازم را نداشتند. نهادهای بینالمللی هم جدیت لازم برای فشار به اسرائیل را نداشتند. سازمان ملل اعلام کرده است فلسطینیها حق تشکیل کشور را دارند و همچنین رسما اعلام کرده است که راه حل دو دولت باید اجرا شود اما مکانیزمی برای فشار به اسرائیل وجود ندارد.

 دلیل سوم به نبود جدیت در کشورهای منطقه برمی گردد. نه تنها شاهد تلاش کشورهای همسایه جهت حل مسئله فلسطین نبودیم حتی طی سالهای اخیر شاهد روند عادی سازی روابط بین این کشورها با اسرائیل بودیم. وقتی اسرائیل با این مسئله که کشورهای عربی یک به یک روابطشان را احیا میکنند مواجه میشود انگیزه این کشور برای حل موضوع فلسطین کم میشود.

دلیل چهارم به شکاف در داخل فلسطینیان بر میگردد. به عبارتی گروههای فلسطینی در ارتباط با یک پروژه مشخص برای تقابلشان با اسرائیل، برنامه مشخص و وحدت در این زمینه نداشتند. این شکاف باعث شد که اندک نیرو و توانی که در گروههای فلسطینی باشد پخش شود و همدیگر را خنثی کنند و این عملا به نفع اسرائیل بود. ما حاکمیت فلسطین را در دو بخش مجزا در فلسطین داشتیم. در یک بخش حاکمیت تشکیلات خودگردان و در یک بخش حاکمیت حماس بود؛ اینها علیه یکدیگر اقدام میکردند و حتی در حال حاضر نیز این مسئله وجود دارد. یکدیگر را متهم میکنند و این شکاف بسیار ضربه زده و باعث شده است فلسطینیها یک رویکرد، برنامه و نقشه راه مشترک  نداشته باشند. در یک طیف میبینیم که به توافقنامه اسلو پایبند هستند و اعلام پایبندی میکنند. در سوی دیگر حماس رسما اعلام کرده است که ما به توافقنامه اسلو پایبند نیستیم و به رسمیت نمیشناسیم و عملا در این زمینه شکاف جدی وجود دارد.

 

 چرا اسرائیل حاضر به پذیرش تشکیل کشور مستقل فلسطین نیست؟

یکی از مهمترین دلایل جغرافیای محدود آن منطقه است. طبیعتا مطلوب اسرائیل این است که کل سرزمین فلسطین که به لحاظ تاریخی آن را متعلق به قوم یهود میداند در آنجا حضور داشته باشد؛ صهیونیستها بر این باورند که کل این سرزمین و حتی فراتر از آن، متعلق به یهودیان است. پس مذهب و باورهای بنیادین صهیونیزم اولین دلیل مخالفت با این موضوع است. در دورههایی بنابر یک سری الزامات جریاناتی معتقد بودند که ما نمیتوانیم فلسطینیان را نابود کنیم و به آنها هم باید حق تشکیل کشور بدهیم اما جریان مذهبی و یا جریانات راستگرا در اسرائیل به طورکلی با این ایده مخالف هستند.

 مسئله بعدی این است که تشکیل کشور فلسطین برای اسرائیل خطراتی دارد. اسرائیل  کشوری بسیار محدود به لحاظ جغرافیایی است و عملاً فاقد عمق استراتژیک است. در این شرایط اگر کشور دیگری که از قضا دشمن ذاتی اسرائیل است تشکیل شود در کنار سایر کشورهای منطقه از جمله لبنان، سوریه و اردنی که اکثریتش فلسطینیان هستند، اسرائیل احساس فشار زیادی می کند. اسرائیل در یک تنگنای راهبردی قرار میگیرد که در آینده بسیار برایش خطرناک میشود؛ مخصوصاً اگر توازن جمعیتی تغییر کند و جمعیت کشور فلسطینی بیشتر شود. بنابراین ترجیح اسرائیلیها {بهتراست بگوییم جریان راستگرا} این بوده که کشور فلسطین تشکیل نشود.

 

 از آغاز این منازعه نشستهای متعددی پیرامون حل و فصل آن تشکیل شده است که در عمل هیچ نتیجه قابل توجهی در بر نداشته و صرفا در حد بیانیه و پیشنهادهایی بودهاند. از نظر شما علت این مسئله که کشورها نمیتوانند به یک راه حل واحد جهت برون رفت از این منازعه برسند در چیست؟

زمانی که بازیگران اصلی در جهان مثل آمریکا، اروپا، روسیه و چین راهبرد مشخصی یا توان مشخصی برای حل این مسئله ندارند، سایر کشورها مثل کشورهای عربی نمیتوانند پا را فراتر از این بگذارند. آنها هم احساس میکنند که منافع مهمشان به ویژه در عرصههای اقتصادی و سیاسی ارجح است و ترجیحا وارد فضایی نمیشوند که چشم انداز روشن نداشته باشد. به نظرمیرسد که نگاه عمده کشورهای جهان به بازیگری آمریکا و قدرتهای بزرگ برای حل و فصل این پرونده است. آنها ترجیح میدهند خودشان را جلو نیندازند. حتی جاهایی هم که کشورها در عرصه دیپلماتیک یا درعرصه موضع گیری سیاسی حرفهایی را میزنند اما در عرصه عمل اقدام عملیاتی خاصی نمیبینید مثلا آقای اردوغان موضعگیریهای بسیاری علیه اسرائیل داشته است اما در عمل ترکیه مناسبات سیاسی خود را همچنان با اسرائیل ادامه میدهد و همچنان به این کشور کالا میفرستد و تعاملات اقتصادی دارد؛ به این دلیل که احساس میکنند توان این را ندارند که به یکباره بخواهند به تنهایی وارد نزاع با اسرائیل شوند. لذا بسیار محتاطانه و بعضا خیلی شعاری راجع به این قضیه برخورد می کنند چون طرف اصلی حل و فصل این موضوع را امریکاییها و قدرتهای بزرگ میدانند که در شرایط کنونی عملاً راهبرد مشخصی برای حل این مسئله ندارند و به همین دلیل کشورهای دیگر هم تحرکتشان بینتیجه بوده است.

 

  از نظرشما آینده این تحولات چگونه خواهد شد ؟

در سطح کوتاه مدت؛ به نظر من جنگ در طی روزهای آینده احتمالاً تا روشن شدن شرایط جنگ و وزن دو طرف ادامه پیدا خواهد کرد احتمالاً طرفی که در معادلات جنگی برتری داشته باشد می تواند خواسته های خود را جلو ببرد. به باور من شرایط قابلیت برگشت پذیری ندارد بیش از ۷۰ درصد غزه نابود شده است.

 اسرائیل بخش هایی از غزه را در اختیار گرفته و بسیار بعید است به این راحتی آنجا را ترک کند و احتمالا به دنبال شکل دادن به یک منطقه حائل در آن منطقه است و دریافت تضمین هایی مبنی بر اینکه دیگر درآنجا تهدیدی متوجه اسرائیل نباشد و حتی در آنجا از نظر اسرائیل یک تغییر دموگرافیک اتفاق بیافتد. از نظر من این تحولات طی روزهای آینده ادامه پیدا خواهد کرد تا اینکه احتمالا توافقی برای پایان دادن به جنگ  شکل بگیرد. فکر میکنم آمریکاییها و قطری ها پایه ریز و پایه اصلی چنین توافقی خواهند بود و بر مبنای آن به باور من حماس دیگر قدرت چندانی در غزه نخواهد داشت به این جهت که  با توجه به تغییرات بزرگی که در غزه رخ داده است و خرابیهای گستردهای که بوجود آمده است حتی اگر قرار باشد بازسازی صورت بگیرد اسرائیل باید اجازه این کار را بدهد و طبیعتا اسرائیل در شرایطی که بخواهد حماس درآنجا همچنان در قدرت باشد چنین شرایطی را قبول نخواهد کرد.

 بهنظرمن تغییر وضعیت امنیتی در غزه احتمالاً پیش خواهد رفت و معادلات نشان می دهد که اگر بخواهیم واقع نگر باشیم این شرایط احتمالاً به نفع اسرائیل خواهد بود. حماس موقعیت خودش را در غزه به نظر من تا حد زیادی از دست خواهد داد اما این به معنای نابودی حماس نیست می توانیم بگوییم حکومت حماس در غزه احتمالا به پایان خودش نزدیک است ولی حماس همچنان یک قدرت فلسطینی است وحمایت مردمی بالا و انسجام تشکیلاتی دارد وهمچنان یکی از فاکتوررهای تعیین کننده در آینده تحولات فلسطین است.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img