در نگاه اول "اهمالکاری" به عنوان یک مفهوم کلی و روزمره در نظر گرفته میشود که چندان تاثیری در سلامت روان یا سبک زندگی ندارد. اما آیا واقعا چنین است؟ عواقب اهمالکاری آنقدر در زمینه زندگی فردی و اجتماعی اعضای جامعه گسترده است، که به صورت جهانی و ملی روزهایی به عنوان روز مبارزه با اهمالکاری تعریف شده است. برای همهی ما مواقعی پیش آمده که احتمالا حوصلهی انجام کاری را نداشتهایم و مدتی آن را به تعویق انداختهایم، اما اهمالکاری چیزی فراتر از این است. طوری که در اکثر مسئولیتها و کارها دخیل شده و قدرت عملکرد صحیح و به موقع را از فرد درگیر دریغ میکند. اهمالکاری میتواند در امورات تحصیلی، شغلی، اجتماعی و حتی ارتباطی افراد اختلال ایجاد کرده و موجبات انزوای اجتماعی، بیکاری و افسردگی را فراهم کند. به همین دلایل است که به دست آوردن شناخت مناسب از جوانب این سندرم رفتاری و آگاهی از راههای مقابله با آن نقش مهمی در بهزیستی و ارتقا بهداشت روانی افراد ایفا میکند.
آیا از اهمالکاری مزمن رنج میبرید؟
قبل از هرچیزی باید بدانید که تمام تنبلیها، در حیطهی اهمالکاری قرار نمیگیرند. علائمی وجود دارد که وجود اهمالکاری را مشخص کرده و به ما کمک میکند دریابیم که مساله صرفا یک تنبلی ساده است یا اهمالکاری مزمن. اولین نشانهی اهمالکاری دردسرساز، بی وقفه بودن آن است. به تعویق انداختن کارها چند بار در ماه ممکن است ناشی از نفرت شغلی شما یا بد خلقی باشد، اما به تعویق انداختن مزمن به این معناست که کارهای مهم را چندین بار در هفته، یا حتی چند بار در روز، به تعویق می اندازید، و این کار را برای مدت طولانی یا چندین سال انجام دادهاید.
دومین نشانه این است که علیرغم تلاشهای مداوم نمیتوانید دست از تعلل بردارید. دوستان و آشنایان بهترین توصیههای خود را برای سازماندهی امور به شما ارائه میدهند، خودتان بارها و بارها برای ترک تعلل برنامه ریزی میکنید، عواقب تنبیهی برای خود مشخص میکنید اما کار نمیکند، همچنان اهمال میکنید و این الگویی است که نمیتوانید از آن فرار کنید. نشانهی بعدی نهفته در تاثیری است که این سندرم روی مقابله روزانه شما میگذارد. زندگی برای شما یک تلاش لحظهی آخری است. بعد از مدتها تعلل تنها در لحظات آخر ضربالاجل تعیین میکنید، بنابراین اغلب خسته و فراموشکار هستید و زندگی اجتماعی شما نیز بار سنگینی را تحمل میکند. ممکن است دائماً در آخرین لحظه همه چیز را لغو کنید، زیرا دوباره در یک ضرب الاجل عقب ماندهاید و البته ممکن است شریک زندگی خود را با عادات لحظه آخری خود آزار دهید. اهمالکاری تصویری از یک شکستخوردهی تمام عیار از شما در ذهن خودتان ساخته، در واقع به تعویق انداختن مزمن میتواند باعث شود احساس شرمندگی کنید و دیگران عادت شما را ناامیدکننده بدانند، یا به خاطر آن شما را تحقیر کنند. مسالهی بعدی این است اهمالکارها همیشه «مشغول» هستند. تعللکنندههای مزمن به ندرت مانند چیزی که اغلب مردم فکر میکنند، تنبل هستند . یک اهمالکار اغلب آنقدر مشغول وظایف متفرقه است که برای انجام کارهایی که باید انجام شود، وقت ندارد . آنها لباسهای شسته شده را آویزان میکنند، صندوق پستیشان را مرتب میکنند، در مورد جاروبرقی که میخواهند بخرند تحقیق میکنند... در حالی که پایاننامهشان دست نخورده است. آیا اهمال کاری یک بیماری روانی است؟ نه. اما مطمئناً می تواند خطر ابتلا به مشکلات روانی را افزایش دهد. در واقع این یک قاتل عزت نفس است که میتواند به این معنی باشد که شما از حملات افسردگی رنج میبرید. یا استرس ناشی از آن ممکن است به این معنی باشد که شما از چیزهایی مانند اضطراب، مشکلات خواب یا اعتیاد در عذاب هستید.
دلایلی برای اهمالکاری
اهمالکاری و عزت نفس رابطهی دو طرفه و جالبی با هم دارند، در واقع نمیتوان گفت که دقیقا عزت نفس پایین منجر به اهمالکاری میشود یا اهمالکاری علت پایین آمدن عزت نفس است. ما نسبت به خود احساس بدی داریم زیرا همیشه کارها را در آخرین لحظه انجام میدهیم. اما اگر احساس میکنیم در کارها خوب نیستیم، میتواند یکی از دلایلی باشد که کارها را به تعویق میاندازیم، زیرا نمیخواهیم دوباره با احساس رقتانگیز شرمندگی و حقارت مواجه شویم. دلیل دیگر اهمالکاری حلقهی منفی تفکری و این احساس است که من به اندازه کافی خوب نیستم. در واقع این عبارت میتواند شما را وادار کند که کارها را به تعویق بیندازید، تا ثابت کنید که درست است و واقعا به اندازهی کافی خوب نیستید. یک باور اصلی، یک فرض قوی است که معمولاً در دوران کودکی ایجاد میشود و عمیقاً در ناخودآگاه شما ریشه دارد و به عنوان نوعی «برنامهنویسی» عمل میکند که بر تمام تصمیمهایی که در زندگی میگیرید تأثیر میگذارد، حتی اگر منفی باشد. ذهن شما سخت کار میکند تا باورهای خود را اثبات کند، پس اگر باور دارید که خوب نیستید یا عملکرد بدی دارید، ذهن شما با اهمالکاری تلاش میکند تا همین را به شما اثبات کند. دلیل بعدی میتواند وجود اختلال اضطرابی باشد. باز هم، سخت است که بگوییم کدام یک در اینجا اول شکلگرفته است. اما اگر از اضطراب رنج میبرید ، آیا به دلیل عادت به تعویق انداختن کارها ایجاد شده است یا خیر؟ ذهن شما به قدری تحت تأثیر افکار ترسناک و غیرمنطقیتان قرار میگیرد که اغلب نمیتوانید آن را جمع و جور کنید تا به راحتی از پس انجام کارها برآیید. کمالگرایی عامل دیگری است که شما را در دام تعلل گرفتار میکند.
کمالگرایی میتواند این معنا را همراه خود داشته باشد که شما کاری را شروع نمیکنید چرا که نگران هستید که آن را درست انجام ندهید و فاصله گرفتن از انجام امور را بارها و بارها و بارها انجام میدهید، تا اینکه ناگهان میبینید یک ساعت فرصت دارید تا تکلیف را تحویل دهید و اینجاست که در حالت وحشت کامل قرار میگیرید .
غلبه بر اهمالکاری
برای غلبه بر اهمال کاری مزمن به تکنیک هایی نیاز دارید که مغزتان را مجددا برنامهریزی کرده و دیدگاه جدیدی در مورد خودتان به دست بیاورید که این کار مستلزم ردیابی و خطا و تلاش مداوم است . ابزارهای زیر را امتحان کنید و ببینید که آیا برای شما کار میکنند یا خیر.
در گام نخست خود را در اولویت قرار دهید مشاوره و کمک گرفتن از متخصصان میتواند به شما کمک کند تا بر احساس گناه در اولویت قرار دادن خود غلبه کنید. با نوشتن فهرستی مبنی بر اینکه چرا شایسته یک زندگی آرام و منظم هستید و شایسته غلبه بر اهمالکاری هستید، شروع کنید. دیگران را برای کمک درگیر کنید، چرا که اهمالکاری در فضای فردی رشد میکند. اینکه دیگران بدانند کاری برای انجام دادن داریم میتواند معادله را به نفع ما تغییر دهد زیرا منجر به مسئولیتپذیری میشود . انتظار برای مناسب شدن حال و هوایتان برای شروع کار را فراموش کنید. اگر منتظر حال و هوای مناسب باشید، یا منتظر باشید احساس خوبی در مورد پروژه داشته باشید، هرگز شروع نخواهید کرد. به یاد داشته باشید ما تنها زمانی احساس بهتری پیدا میکنیم که کارها را شروع کنیم.
کارهایی را انجام دهید که در آنها بد هستید. اگر به تعویق انداختن مزمن شما با کمال گرایی مرتبط است، خود را در کاری امتحان کنید که برایتان مهم نیست که در آن خوب باشید. اگر تا به حال نقاشی نکشیدهاید به کلاس هنر بروید. ممکن است تعجب کنید که چقدر رها کردن استانداردهایتان میتواند رهایی بخش باشد. کوچک فکر کنید. اهمالکنندگان اغلب متفکران بزرگی هستند که همه چیز را به طور کلی میبینند. اما چیزهای بزرگ طاقت فرسا هستند، بنابراین تعجبی ندارد که آن را به تعویق بیندازید. هر کار را به کوچکترین مؤلفه آن تقسیم کنید ، ابتدا این فرآیند را روی کاغذ انجام دهید تا مغزتان یاد بگیرد که آن را به طور طبیعی انجام دهد. سپس با کوچکترین قدم شروع کنید و راه خود را ادامه دهید. یاد بگیرید که بین کارهای ضروری و مهم تفاوت قائل شوید. بسیاری از افراد معطل به طور طبیعی این عادت را ندارند و باید خود را آموزش دهند. تکنولوژی را خاموش کنید.
خاموش کردن تلفن و اینترنت برای فواصل زمانی طولانی مدت 45 دقیقه و به دنبال آن یک اسلات روشن 15 دقیقهای، میتواند برای تمرکز و انجام کارها شگفتانگیز باشد. به یاد داشته باشید که تغییر هر عادت رفتاری دشوار است و به زمان نیاز دارد، بنابراین بعد از چند بار امتحان کردن و نتیجه نگرفتن ناامید نشوید و به مسیر خود ادامه دهید.
روزنامه صبح ساحل