24

آذر

1403


فرهنگی و هنری

01 آذر 1403 08:43 0 کامنت

اهل حمامم من ،  پوستم مهتابی است،  پدرم دلاک است
سر طاسی دارد،   لُنگ می‌اندازد،  پدرم شامپویی مصرف کرد
کله اش هی کف کرد،   و سپس مویش ریخت  و چه اندازه سرش براق است!

حرفه‌ام دلاکی ست،   هدف من پاکی ست
می‌نشیند لب سکو آرام    ،  یک نفر با احساس
و تصور کرده خوش پر و پاست!
کودکی را دیدم،     می‌دود در پی صابون و لگن

ای نهان در پس در ،  خشک آوردم، خشک!
مشتری‌های عزیز،   لگن خاصره هاتان سالم،   رخت ها را نکَنید
آب مان بند آمد!

دیدگاه ها (0)
img