29

اسفند

1403


فرهنگی و هنری

16 بهمن 1403 08:33 0 کامنت

پیش‌فرض بحث این است که به دلیل پیشرفت‌های تکنولوژیک و رواج گزینه‌ها و ثروت، به ظاهر بیشتر مردم زندگی بسیار پرشتاب‌تری را تجربه می‌کنند. با این حال این زندگی‌ها از قضا تکه‌تکه، دیوانه‌وار و با کمبود شدید آگاهی  نسبت به خود و دیگران همراه است. در واقع ما امروزه نسبت به اجدادمان به شیوه‌ای بسیار دیوانه‌کننده‌تر، اما بی‌هدف‌تر و کمتر رضایت‌بخش‌تر زندگی می‌کنیم و شاید بهتر باشد کمی به عقب برگردیم. 
کتاب ایوا به این موضوع می‌پردازد که راه‌های مختلفی وجود دارد که به وسیله‌ی آن‌ها می‌توانیم بدون استفاده از رسانه‌های اجتماعی به عنوان سرگرمی، برای رسیدن به رضایت خاطر، زندگی زیبا و آرامش در مسیر درستی قرار بگیریم. موسیقی، کتاب، هنر، استراحت، قدم زدن در محله و توجه به تغییراتی که در جامعه خود می‌بینید، به درون خود نگریستن و آموختن اینکه  چه چیزی شما را شکوفا می‌کند، تماشای طبیعت‌هایی که در زندگی شلوغ تکنولوژیک به سادگی از کنار آن‌ها می‌گذریم، مانند غروب خورشید، پرندگان، درخت‌ها و غیره. با داشتن زمانی برای بررسی خودمان و اطرافمان، می‌توانیم تصویر کامل‌تری از معنای زندگی داشته باشیم و متوجه شویم که برخی از کارهایی که به عنوان سبک نرمال و روزمره‌ انجام می‌دهیم نشانه‌های کوچک زندگی را از ما دریغ می‌کنند. 


تلفن همراه و ازدحام تحریک ذهنی


تلفن‌ها همه چیزهایی را که  مسئول آن‌ها هستیم در  دست دارند. ایمیل‌ها و برنامه کاری، مراقبه‌ها و مدیتیشن در برنامه‌های مختلف، ورزش، اوقات فراغتی که در برنامه‌های پخش فیلم می‌گذرد، بانکداری، اطلاعات برنامه‌ریزی روزانه در یادداشت‌ها، نقشه‌های مسیر  برای رساندن ما به مقصد، تقویم خانوادگی، صورتحساب‌های، موسیقی و همه‌ی جنبه‌های دیگر زندگی. 
در واقع، اکنون که به آن فکر می‌کنیم، زندگی ما به طور کامل در انحصار گوشی تلفن همراه قرار دارد. گاهی ممکن است آرزو کنیم که ای کاش می‌توانستیم لحظه‌ای تلفن همراه را تعطیل کنیم، اما تقریبا غیر ممکن به نظر می‌رسد.
از طرفی اگر فرزند یا فرزندانی داشته باشیم، به خوبی با نگرانی از حضور مداوم فرزندان‌مان در تلفن همراه آشنا هستیم و همواره به آنان توصیه می‌کنیم از تلفن همراه فاصله بگیرند و در زندگی واقعی حضور داشته باشند و همزمان به این موضوع آگاه هستیم و می‌دانیم مادامی که زندگی خودمان به طور کامل با فضای دیجیتال در هم تنیده، توصیه و اندرز بیهوده است. به عنوان مثال، اگر هدف من در زندگی این باشد که در 18 سال اول زندگی فرزندم اوقات فراغت فناوری را به حداقل برسانم، با این حال بخشی از تعطیلات خود را با کار در شبکه های اجتماعی و با خیره شدن به گوشی خود می‌گذرانم، واقعا پیام درستی برای خانواده‌ام ارسال نمی‌کنم و بچه‌ها تضاد پیام مرا درک می‌کنند. 
اوا هافمن در کتابش می‌نویسد: «ممکن است در حین آشپزی و بررسی پیام نوشتاری به طور  همزمان احساس کنیم که ذهنمان سریع و چابک است. 
اما در واقع، مغز در نهایت کارایی کمتری پیدا می‌کند، زیرا ما در این مورد یا سایر اشکال چندوظیفه‌ای افراط می‌کنیم. این موضوع به این دلیل رخ می‌دهد که مغز برای جابجایی از یک کار به کار دیگر از انرژی اضافی استفاده می‌کند و در نهایت سرعت آن کاهش می‌یابد و به نوعی به بن‌بست رسیده و باعث می‌شود در سطح فیزیولوژیکی مغز و همچنین ذهن،  توانایی کمتری داشته باشیم و تمرکز و تفکر مستمر ما به حداقل برسد».


بدنه‌ و شاکله‌ی کتاب


این کتاب به سه بخش تقسیم می‌شود: در بخش نخست نویسنده آسیب‌های سرعت فرهنگی و بیش فعالی را برای ما مشخص می‌کند. اصولا همه چیز در زندگی امروزی ما تسریع شده است و گذر از یک رضایت کوچک به دیگری، منجر به این می‌شود که تجربیات ما به نحوی موقت و شکننده باشد. هافمن دراین قسمت به «بیش فعالی»  که بیشتر به زندگی دیجیتال ما مرتبط است و انتخاب بیش از حد یعنی امکان گزینش بسیار در کنار کمبود ساختارهای فرهنگی برای راهنمایی ما در جهت چگونگی ارزیابی یک چیز نسبت به چیز دیگر اشاره می‌کند. حواس پرتی مداوم و سیل انتخاب‌های گوناگون، ما را با اضطراب محیطی مواجه می‌کند و کل جنبه‌های زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. دو بخش آخر کتاب ایده‌های او برای چگونگی «حل» مشکلی است که در بخش اول مشخص شده است. منظور او از اوقات فراغت گذراندن وقت به روش های غیر ابزاری است. به عنوان مثال، نوشتن به خاطر نوشتن و نه کسب درآمد از آن و ساختن وبلاگ یا هر چیز دیگری. او استدلال می‌کند که ما اغلب اوقات فراغت را با تنبلی ترکیب می‌کنیم. او درون‌نگری را در اشکال مختلف به عنوان شکلی از اوقات فراغت می‌نامد و برای روش‌هایی که به ما اجازه می‌دهد بخش‌های ناهمگون زندگی‌مان را در یک داستان منسجم‌تر متحد کنیم، ارزش قائل است. او همچنین، در مورد خواندن می‌نویسد و در مورد ارزش ذاتی خواندن کتاب تاکید زیادی دارد، چرا که در نظر هافمن کتاب خواندن فراتر از هرگونه مطالعه‌ی آنلاین است. دفاع او از خواندن به خواسته‌های خواننده یک متن طولانی خلاصه می شود: شما باید در دیدگاه نویسنده زندگی کنید، فکر کنید، متن خسته کننده را تحمل کنید، تمرکز کنید، و غیره.  بنابراین از نظر اوا هافمن ما دو مشکل بزرگ در دنیای کنونی خود داریم. اول بیش فعالی است، جایی که همه مشغول مصرف اطلاعات و تجربیات هستند و در صفحه کوچک گوشی خود گیر می‌کنند. مشکل دوم این است که ما آزادی بیشتری نسبت به همیشه داریم و این موضوع گزینه‌ها و انتخاب‌های فراوانی برای نحوه زندگی کردن به همراه دارد، که معلوم است مضرتر از آن چیزی است که فکر می‌کردیم. نویسنده سپس توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان این مشکل را حل کرد، از طریق بیکار ماندن (داشتن وقت برای فکر کردن)، درون نگری (دانستن اینکه ارزش شما چیست و چه می‌خواهید) و قرار گرفتن در حالت «جریان» (درگیر شدن کامل در هر کاری که در حال انجام آن هستید بدون حل شدن در دنیای دیجیتال). این کتاب به معنای واقعی کلمه جستاری در مورد بی‌حوصلگی نیست، بلکه بیشتر در مورد چگونگی عقب‌نشینی، استراحت و بررسی زندگی درونی خود در دنیایی است که به طور فزاینده‌ای در حال تحریک حواس ما می‌باشد.

 


 

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

جلسه تعیین دستمزد به یکشنبه هفته آینده موکول شد