امنیت بومی در کرانه‌های آبی



 صبح ساحل، اجتماعی _ خلیج‌فارس به‌عنوان یک شاهراه دریایی از همان سپیده ‌دم تاریخ ارزش فراوانی داشته و به عنوان برخوردگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان، پیشینه‌ای چندین هزار ساله دارد.از آن زمان تاکنون عمده‌ترین دغدغه کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در پهنه آبی خلیج‌فارس، همواره مساله امنیت بوده است.

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، انگلیس امنیت سنتی را که از پیش ایجاد کرده بود، همچنان حفظ کرد. در آغاز دهه 1970 و با خروج انگلیس، آمریکا با اجرای راهبرد دو ستونی مبتنی بر آموزه‌های نیکسون، نظم امنیتی منطقه‌ای را شکل داد. در سالهای پایانی این دهه، تحولاتی در منطقه به‌وقوع پیوست که ساختارهای این نظام را از بین برد.

در اوایل دهه 1980 یک نظم امنیتی جدید در قالب شورای همکاری خلیج‌فارس بین کشورهای حاشیه جنوبی این منطقه به‌وجود آمد؛ نظامی که ناکارآمدی آن نیز با حمله عراق به کویت در سال1990، تهاجم نیروهای ائتلاف به عراق در سال1991 و حمله آمریکا به عراق در سال2003 جلوه‌گر شد.

  تثبیت ناامنی

پس از آغاز این ناکارآمدی و درپی فروپاشی پیمان ورشو و نظام جهانی دوقطبی در آغاز دهه 1990، مفهوم امنیت در منطقه خلیج‌فارس نیز به‌گونه‌ای غیرقابل تصور دگرگون شد. به‌واقع نظام جهانی با تضعیف جهان دوقطبی و یکجانبه‌گرایی آمریکا در قالب نظم هژمونیک در منطقه خلیج‌فارس، ساختار جدیدی به‌خود گرفته است؛ ساختاری که در آن آمریکا سیاست مهار دوگانه را جایگزین سیاست سنتی خود یعنی ترویج موازنه قوا کرده است. در چنین فرآیندی، حضور نظامی کشورهای فرامنطقه‌ای برای تثبیت امنیت منطقه‌ای کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس توجیه شده است. این کشورها که با بحران مشروعیت و مقبولیت مردمی ناشی از موج بیداری اسلامی تحت‌تأثیر مردم‌سالاری، درگیری‌های سیاسی و مذهبی درون‌منطقه‌ای، ناآرامی‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی در اثر جنبش‌های آزادی‌خواهی روبه‌رو هستند، در اثر تدابیر نادرست سیاسی، ضعیف‌ترین و با وجود منابع عظیم نفتی، وابسته‌ترین ملت کشورهای منطقه به خارج محسوب می‌شوند. با این همه و در برابر سیر فزاینده تهدیدات منطقه‌ای و عدم‌کارآمدی راهبردهای فرامنطقه‌ای، اکنون تأمین امنیت منطقه‌ای خلیج‌فارس توسط همه کشورهای منطقه امری اجتناب‌ناپذیر است.

  اهمیت راهبردی

منطقه خلیج‌فارس از مناطق راهبردی مهم دنیا محسوب می‌شود. البته این امر مساله جدیدی نیست، بلکه از قرن‌های قبل امری شناخته‌شده و مورد قبول بوده است. در قرون معاصر خلیج‌فارس شاهد حضور و تسلط دولت استعماری انگلیس و نیز تداوم سیاست‌های دیرینه و استعماری روسیه تزاری برای دستیابی به آب‌های گرم بوده، که همگی حاکی از اهمیت راهبردی آن است. می‌توان بر این باور بود که اگر جهان دایره مسطحی باشد و کسی بخواهد مرکز آن را بیابد، به یقین می‌توان گفت که مرکز آن خلیج‌فارس است. امروزه جایی در جهان به اهمیت این منطقه وجود ندارد که تمامی توجهات را به یک نقطه و با علایقی یکدست همسان کند؛ برای ادامه سلامت اقتصادی و ثبات جهانی جایی به اهمیت این مرکز وجود ندارد. خلیج‌فارس با منابع طبیعی و معدنی فراوان خود، دیگر تنها به خاطر ایفای نقش ارتباط دهندگی یک بزرگراه تجاری میان شرق و غرب جهان اهمیت ندارد، بلکه در حال حاضر یکی از دو سر انتهایی در معادلات اقتصادی جهان به شمار می‌آید. خلیج‌فارس همچنین منطقه‌ای است که شریان حیات غرب، یعنی نفت از آن عبور می‌کند.

  الگوی امنیت

موضوع استراتژیکی حوزه خلیج‌فارس در مورد ایران، امنیت منطقه‌ای و دسته‌جمعی است که برای تهران اهمیتی حیاتی دارد، چرا که از دیدگاه تهران، محیط امن زمینه ‌ساز توسعه و محیط ناامن باعث عدم‌توسعه است. در عین حال توسعه عامل اساسی در امنیت محیط و امنیت‌ملی به شمار می‌رود، اما با در نظر گرفتن قدرت‌های خارجی و کشورهای منطقه و منافع متضاد و ناسازگار در منطقه بر پیچیدگی‌های امنیت در خلیج‌فارس افزوده شده است.

تشکیل شورای همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس و نادیده گرفتن حضور ایران به عنوان یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس در کنار بی‌توجهی و حتی دعوت‌های فصلی از ایران در اتحادیه عرب و رای‌گیری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دیگر بدون نظر ایران، حداقل در طول یک دهه اخیر نتیجه‌ای جز تثبیت نظامنامه‌های امنیتی غیربومی و افزایش حضور نیروهای خارجی که نتیجه‌ای جز ناامنی و شکل‌گیری 3 جنگ تمام‌عیار شده، را به دنبال نداشته است. پس از تاسیس شورای همکاری خلیج فارس در سال‌های اوایل دهه 1980 عراق علاوه بر ایران به کویت و عربستان نیز حمله کرد و پس از آن نیز آمریکا در سال‌های 1990 و 2003 به عراق حمله کرد و این جدای از ده‌ها مورد تنش و چالش امنیتی فزاینده در کوران تحولات منطقه خاورمیانه بود. تنها نگاهی بر این فهرست بحران امنیتی در بیش از یک دهه اخیر نشان می‌دهد پیمان‌نامه‌های امنیتی منطقه‌ای به حضور بازیگران فرامنطقه‌ای به واسطه دلایل متعدد و قابل فهمی ناکارآمد بوده، و کمکی به تامین امنیتی منطقه نکرده است. از این رو حضور آمریکا در خلیج‌فارس و اشغال افغانستان و عراق برای تأمین امنیت اعراب و اسرائیل توسط این کشور ازجمله مسائلی است که بر ابهام‌های معمای امنیت در خلیج‌فارس می‌افزاید. ضمن اینکه با روند روبه‌رشد جهانی‌شدن در نظام بین‌الملل ناامنی در یک منطقه و عدم‌توازن قدرت‌ها با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود موجب ناامنی دیگر مناطق خواهد شد. این مساله امنیت جهانی را نیز مورد پرسش قرار می‌دهد و برخلاف جهت‌گیری جهانی در مبارزه با ناامنی است. در تلاقی این تضاد و تناقض، ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین کشور تأثیرگذار منطقه نیازمند این است که اهمیت ژئوپلیتیک خود را در نظام دگرگون شده جهانی از راه ایجاد پیوندهای گسترده در روابط با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در ژرفای ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک مشخص ساخته، و کارایی بیشتری بخشد. در تضاد راهبردهای منطقه‌ای ایران با دیگر کشورهای عربی در مخالفت و موافقت با نیروهای خارجی برای تأمین امنیت خلیج‌فارس، دست‌یافتن به مدل همکاری امنیتی منطقه‌ای با چالش مواجه است. ضمن اینکه بحران در روابط کشورهای منطقه به‌دنبال تحولات اخیر، عملاً این کشورها را در تقابل با یکدیگر قرار داده‌است که این مساله بر عمق چالش کنونی می‌افزاید. البته جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ سیاست همکاری و تنش‌زدایی و حل مسالمت‌آمیز اختلافات با هر‌یک از کشورهای منطقه خلیج‌فارس، در پی دستیابی به یک نظام امنیتی منطقه‌ای با حضور همه کشورهای منطقه است.  //

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها