اهل فراهان، استاد دانشگاه، معمار و موسیقیدان است.
بین سالهای 85 الی 87 که برای کار در یک شرکت طراحی معماری به دبی رفته بود سفارشات متعددی از معماری ایرانی میگیرد.
رئیس شرکت که اصالتاً عرب و فارغالتحصیل دانشگاههای مطرح اروپا است از او میخواهد طراحی سفارشاتی که معماری ایرانی است را بر عهده بگیرد. این موضوع حس کنجکاویاش را برمیانگیزد تا تاریخچه این معماری را پیدا کند. مشابه این معماری را در محله بستکیه دبی هم میبیند.
تاریخ معماری خلیجفارس را زیرورو میکند و به بستک میرسد و آنقدر شیفته این معماری میشود که خود نیز کتابی در این زمینه مینویسد.
میگوید اگر یک بستکی یا بندری از معماری شهر خود تعریف کند ممکن است این تصور به وجود آید که این فرد در حال خودستایی است و من احساس کردم رسالت دارم که این کار را انجام دهم شاید باعث آن واکنش نشود.
چراکه در مقیاس دیگری وقتی خارجیها سفرنامهها نوشتند و در آن سفرنامهها از شهرهای ایران تعریف کردند بهتر توانسته در دنیا مؤثر باشد.
گفته میشود معماری بستکی به بمبئی هند هم رسیده است هرچند دکتر فراهانی معتقد است اسنادی وجود ندارد اما محله بستکیها در بمبئی وجود دارد؛ اما بعید هم نیست و اگر وجود داشته باشد غلظت معماری هندی در آن بیشتر خواهد بود.
کما اینکه در بعضی از بناهایی که شاگردان استاد محمد معمار یا محمدامین مؤسس در کرانههای جنوبی خلیجفارس ساختهاند تزیینات هندی در بنا بیشتر است بطوریکه با نگاه کردن به آن تصور میکنید بنایی هندی است اما آنچه در قطر و دبی وجود دارد معماری بستک در آن بناها بیشتر است.
دکتر فریدون فراهانی که اهل فراهان شهری بین تفرش و اراک است درباره علت علاقهاش به معماری بستکی گفت: خاص و متفاوت بود و یک حالت التقاطی در آن وجود داشت که بهواسطه دریا و رابطه با فرهنگهای مختلف در آن به وجود آمده بود. زمانی که بستکیه را دیدم عناصر هندی که در این معماری به زیبایی ترکیبشده بود برایم جالب بود.
وی با اشاره به اینکه دیرینگی و اثرپذیری و اثرگذاری از ویژگیهای فرهنگ بستکی است گفت: بستک فرهنگ قدیمی و دیرپا دارد که در کلمات و لغات آن نیز مشخص است و حتی کلمات فارسی اصیل در زبان بستکی وجود دارد.
بستک از دیگر فرهنگها اثر پذیرفته و اثر گذاشته است و این اثرپذیری را بهصورت حسابشده صورت گرفته این در حالی است که مردم مناطق مرکزی ایران این اثرپذیری را بد میدانند و کمتر اثرپذیر هستند درصورتیکه میتواند در تکامل فرهنگی ما مؤثر باشد.
مثلاً برخی از المانهای بستکی خالص نیست و اثر گرفته از هند است.
فراهانی افزود: هنر التقاطی میتواند خوب باشد اما استفاده از این هنر مانند راه رفتن روی لبه تیغ است. هنر التقاطی بستک برایم تحسینبرانگیز بود و بخصوص در بستکیه دبی به دلیل وجود آزادی عمل زیادتر این هنر بیشتر صدق میکند.
وی درباره یکی دیگر از دلایل علاقهاش به این معماری گفت: برای کشور یک فاجعه فرهنگی است که تصور شود معماری ایران در معماری اصفهان، کاشان و یزد خلاصه میشود هرچند این معماریها در جای خود ارزشمند و سرمایههای فرهنگی ایران هستند اما احساس کردم چرا خلیجفارس که همهجا از آن صحبت میشود معماری آن باید ناشناخته بماند.
معماری بستکی بهعنوان بخشی از سنت فرهنگی کل محدوده خلیجفارس ستودنی است. یک ایرانی فارغ از آنکه اهل کدام شهر است باید به وطنش عشق بورزد.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: بسیاری از سفارشاتی که در دبی داشتم بادگیر و اینگونه موارد بود.
عربها هویت معماری و تاریخ ما را کتمان نمیکنند یعنی اگر در سیاست خارجی اتفاقاتی میفتد مثلاً با نام خلیجفارس بازی میشود اما در متن جامعه بسیاری از مردم آن را میفهمند.
بادگیر در کشورهای مصر و پاکستان نیز وجود دارد اما بادگیری که ما درباره آن صحبت میکنیم یعنی بادگیر چهار طرفه؛ از ایران به دیگر کشورهای خلیجفارس رفته است.
در برخی بناهای دبی از المان و معماری ایرانی استفادهشده است.
بهطورکلی در معماری معاصر کشور امارات تأکید بر معماری ایرانی، بستکی و حتی دیگر مناطق خلیجفارس یعنی معماری با هویت میشود.
وی درباره علت استفاده نشدن معماری بومی در شهرسازی ایران گفت: این موضوع نیازمند عزم همگانی است که با مدیریت جزیرهای امکانپذیر نیست.
زمانی که شهرداری و شورای شهر یعنی نهادهای مدیریت شهری با نظاممهندسی، میراث فرهنگی و سایر نهادهای مرتبط با امر ساختوساز هماهنگ با همدیگر حرکت نکنند این امر اتفاق نمیافتد.
گاهی اوقات شهرداریها عزم میکنند و کمیتههایی مانند کمیته حفظ میراث معماری بستک راهاندازی میشود اما برای آنکه معماری معاصر همگام با معماری گذشته به جلو برود مستلزم چند چیز است.
اولین قدم حفظ بناهای تاریخی است. وقتی نسل جوان بناهای تاریخی شهر را در وضع اسفناکی ببینند بهتدریج احترامی که برای میراث خود قائل هستند در ناخودآگاه آنها از بین میرود.
این موضوع از جنبه زیبایی و احترام اهمیت دارد.
از طرفی نباید تنها به حفظ و مرمت بناهای تاریخی اکتفا کرد بلکه باید آن را به حفظ جریان زندگی برگرداند؛ یعنی بناها با تغییر کاربری تبدیل به هتل، نمایشگاه، آموزشگاه و غیره بشود. مردم باید احساس کنند این بناها قابلیت زندگی امروزی را دارند مثلاً در اصفهان مجموعه خانههای تاریخی تبدیل به دانشکده هنر شدند.
این استاد دانشگاه افزود: قدم بعدی حمایت از بناهایی است که بهصورت سنتگرا طراحی میشوند مثلاً در دبی به بناهایی که از معماری محله بستکیه یا سنت معماری خلیجفارس الهام میگرفتند جایزه بادگیر طلایی میدادند که چیزی شبیه جایزه فیلم فجر در ایران است.
این اقدام حتی به کارفرمایان نیز انگیزه میدهد و از سوی مردم نیز بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد. تا زمانی که این موضوعات در نظر گرفته نشود کارفرما برای تعیین هزینههای اقتصادی خود به چیزهای دیگری پناه میبرد.
فراهانی به بیان قدم سوم پرداخت و گفت: تهیه اساسنامه طرح نما و طراحی معماری قدم بعدی است که افراد را ملزم به رعایت برخی قوانین در بافتهای تاریخی بکند. اگرچه برخی قوانین وجود دارد اما این قوانین تضمینکننده نیست. قانونها باید برای بخشهای تاریخی شهر بازنگری شود.
باید در بافت تاریخی و محدودههای نزدیک به بافت تاریخی محدودیت شدید ایجاد کنند اما در بافتهای مدرن شهر اجازه فعالیت آزادتر و طراحی مدرن خوب داده شود.
عزم تاریخی رسانهها برای فرهنگسازی نیز ضروری است تا مردم سنتها را موضوعی از مد افتاده و تاریخمصرف گذشته ندانسته و بدانند آنچه در معماری سنتی وجود دارد هویت ما است. افزایش نماهای رومی در شهرهای مرکزی ایران به آسیب تبدیلشده است. باید از طریق رسانههای همگانی و مدارس فرهنگسازی صورت گیرد تا آگاهی جامعه نسبت به معماری بالاتر برود.
وی در پاسخ به اینکه چرا گاها بافتهای تاریخی به بهانه قدیمی بودن تخریب میشود گفت: در دنیا بافت تاریخی ندارند و میسازند.
در اواخر قرن بیستم شیخ وقت دبی قصد تخریب بستکیه را داشت اما اهالی قدیمی بستکیه از وی خواهش کردند تا این محله تخریب نشود و پرنس چارلز با پرواز اضطراری از انگلستان آمد و گفت: جو گیر مدرنیته نشوید و این بناها بدردتان میخورد.
در حال حاضر برای بستکیه بسیار احترام قائل هستند.
مرمت این محله عالی و قابلتحسین بوده است و هماکنون تبدیل به کافه و رستوران شده و جشنوارههای هنری در آن برگزار میشود اما در کنار آن محلهای تاریخی ساختهشده که در تاریخ دبی آن محله وجود نداشته است؛ زیرا فهمیدهاند بافتهای تاریخی حس نوستالژی دارند و حال مردم را خوب میکنند.
فراهانی در ادامه تصریح کرد: اینکه بافت تاریخی به این سرنوشت دچار شده کمکاری مسئولان و رسانهها بوده است و از طرفی مشکل از برخی قوانین است که ساختوساز را به یک اقتصاد پردرآمد تبدیل کرده است. بزرگترین معضل ما در معماری این است که پول در ساختمان است.
باید به ساختمان نه به دید یک کالای سرمایهای بلکه بهعنوان یک کالای مصرفی توجه شود. برخی قوانین موجب سوداگری در بخش ساختمان شده است. حرمت و کرامت بافت تاریخی باید حفظشده و باید در خیلی از شهرها از بسیاری قوانین مستثنا شوند.
وی ایراد دیگر را طرح جامع دانسته و گفت: این طرح هیچ دردی از شهر دوا نمیکند یا به عبارتی ضرر آن بیشتر از نفع آن است. این طرح مانند یک جلاد، بافت تاریخی را میشکافد و بافت تاریخی بسیاری از شهرهای ایران به دلیل همین طرح از بین رفته است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: نباید به معماری نگاه تکبعدی داشت و باید به یک شهر در مقیاس کلان نیز توجه کرد چون بسیاری از مشکلات حوزه معماری بر مدیریت شهری، شهرسازی و طراحی شهری تأثیر میگذارد و از آنها نیز تأثیر میپذیرد.
وی تأکید کرد: آنچه بهعنوان توسعه و پیشرفت نامگذاری میشود به معنای آن نیست که آنچه به گذشته مربوط میشود را کنار گذاشته و جو زده زندگی مدرن شویم. نباید به دلیل توسعه بسیاری از چیزها را از دست بدهیم.
خوشبختانه در بعضی از شهرهای ایران نشانههایی از آن سرمایههای معنوی باقیمانده است.
خلیجفارس و بهطور خاص استان هرمزگان جزء آن بخش از تاریخ و فرهنگ معاصر است که بسیاری از آن سرمایهها را دارد و از دست نرفته است اما در شهرهای بزرگی مانند تهران، شیراز و تبریز سرمایههای معماری و شهرسازی ازدسترفته است.
فراهانی خطاب به مسئولان گفت: از آنان میخواهم به مناطق مرزی کشور که سمبل روحیه صلحجویی، اخلاق دیپلماسی فرهنگی و اخلاق ارتباطی است بیشتر بها دهند.
مناطقی از کرانههای خلیجفارس و حتی پسکرانههای خلیجفارس مانند بستک نشان میدهد که ما همیشه صلحطلب بودهایم و با دنیا گفتگو و ارتباط خوب تجاری و فرهنگی داشتهایم.
باید به این مناطق بیشتر از پیشبها داده شود چون نماد ارزشهای فرهنگی کشور هستند.
وی از مردم نیز درخواست کرد به داشتههای فرهنگی که هویت ایران را نشان میدهد بیشتر بها دهند.
فراهانی بیان داشت: اگر در آینده اقتصاد را پویاتر کنیم و توریست به هرمزگان بیاید با جهانی متفاوت و ارزشمند روبرو میشود که ممکن است برای یک هرمزگانی این موضوع عادی باشد که در هر گوشه و کنار شهر برکه یا سرستونهای خاص ببیند اما کسی که از شهری دیگر میآید هرمزگان برایش جهانی تازه است این جهان را خراب نکنید.