از سلطان‌بانوی مارها، عروسک‌های خوردنی،عروسک‌هایی با موهای واقعی تا یادگارهای ۹۰ ساله وزیر فقید بهداشت



به گزارش صبح ساحل،به نقل از ایلنا،اینجا سرزمین هزار داستان از اقوام و ملل و آدم‌هایی است که از قرن‌ها پیش در نقطه به نقطه این زمین زندگی کرده‌اند و مرده‌اند اما قصه‌هایشان زنده مانده تا به دست نسل‌های بعد برسد.

موزه عروسک و فرهنگ ایران یا همان موزه عروسک‌های ملل در همین تهران خودمان فرصتی برای دیدن این قصه‌ها از زبان عروسک‌های کوچک و بزرگ فراهم کرده است. موزه‌ای خصوصی با مجوز رسمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران که با همت و تلاش علی گلشن و مسعود ناصری دریایی در سال ۱۳۹۳ هم‌زمان با روز جهانی صلح در تهران راه‌اندازی شد.

این روزها هفته ملی کودک است و چه چیزی جذاب‌تر از گشت و گذار در موزه عروسک‌های ملل که پر است از قصه و بازی؟ هرچند که افسانه‌های آن برای بزرگ‌ترها زیبایی‌های منحصر به فردی دارد. برای همین در این گزارش از پیشینه این موزه، سفر عروسک‌ها از تمام دنیا به این ساختمان، اینکه چطور به موزه بروید و چه چیزهایی قرار است ببینید تا چند قصه و افسانه جالب را برایتان می‌گوییم.

در کنار اینها، موزه عروسک و فرهنگ ایران، با برگزاری کارگاه‌های آموزشی و برپایی نمایشگاه‌های ادواری، امکان آشنایی مخاطبان با تاریخ، فرهنگ و هنر ایران را فراهم می‌کند. در این موزه برنامه‌های متنوعی برگزار می‌شود و کارگاه‌های آموزشی ویژه‌ای چون آموزش ساخت عروسک برای کودکان و نوجوانان دارد. از فعالیت‌های دیگر این موزه برگزاری تورهای گروهی است. تورهای مادر و کودک، تورهای دانش‌آموزی، تورهای تخصصی برای دانشجویان و پژوهشگران و تورهایی مخصوص معلولان و ناشنوایان از اقدامات ارزشمند موزه عروسک‌هاست. برگزاری نمایش‌های عروسکی، فیلم‌های جذاب، برپایی موزه‌های سیار، اجرای شب‌های فرهنگی و فروش محصولات متنوع از دیگر فعالیت‌های این موزه است.

3O6A3475

سمت راست «مسعود ناصری دریایی» و سمت چپ «علی گلشن»

دوستی ۱۵ ساله یک متخصص حیات وحش و یک متخصص ادبیات کودک، موزه عروسک‌ها را راه انداخت

موزه عروسک و فرهنگ ایران، موزه‌ای خصوصی با مجوز رسمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران است که با همت و تلاش «علی گلشن» و «مسعود ناصری دریایی» در سال ۱۳۹۳ هم‌زمان با روز جهانی صلح در تهران راه‌اندازی شد. علی گلشن در گفتگو با ایلنا، به پیشینه این موزه اشاره کرده و می‌گوید: «یکی از دلایلی که الان این موزه را داریم، علاقه زیادی بود که به فرهنگ داشتم؛ هرچند که رشته تحصیلی و زمینه کاری‌ام بیشتر در مورد محیط‌زیست، حیات‌وحش، تالیف کتاب و عکاسی و پژوهش بود. اما به واسطه سفرهای زیادی که در ایران و کشورهای دیگر داشتم، به فرهنگ مردمان بومی هم علاقه‌مند شدم. یعنی اگر برای عکاسی از یک گوزن به منطقه‌ای رفته بودم در روستا با مردم برخورد می‌کردم و لباس‌های سنتی، خانه‌های محلی، زبان و فرهنگ‌شان را می‌دیدم و اینها کم‌کم برای من جذاب شد و مثل کفه ترازو علاقه‌ام به طبیعت و فرهنگ یکی شد و به‌صورت شخصی شروع به عکاسی از مردمان بومی و زندگی و آیین و رسوم‌شان کردم که یک مردم‌نگاری بود. هرچه پیش‌تر رفتم با صنایع‌دستی، هنر، لباس‌ها، دست‌بافته‌ها و از جمله عروسک‌هایشان آشنا شدم و بعضی از آنها را بر اساس علاقه شخصی جمع‌آوری می‌کردم.»

اما این علاقه‌مندی منجر به راه‌اندازی موزه عروسک‌ها نشد؛ یک دوستی چندین ساله جرقه اول را زد. گلشن درباره این دوستی می‌گوید: «سال ۱۳۸۵ از طریق شورای کتاب کودک، مسعود ناصری دریایی را شناختم؛ آن زمان در بخش آرشیو عکس فرهنگنامه کودک و نوجوان شورا فعال بودم و عکس‌های سفرهایم را به آنها می‌دادم تا در مدخل‌های هر شهر و استان استفاده کنند. از این طریق با مسعود ناصری دریایی که متخصص ادبیات کودک و استاد دانشگاه است و روانشناسی کودک خوانده آشنا شدم. در کنار اینها، ایشان علاقه زیادی به عروسک‌ها داشت و کلکسیونکر عروسک بود. ایشان با توجه به اینکه اهل جنوب کشورمان است، پیشنهاد داد باهم سفری به آنجا برویم که این سفر سرآغاز یک دوستی ۱۵ ساله شد که خروجی‌اش دو موزه بوده است.»

این موزه‌دار و متخصص حیات وحش و محیط زیست ادامه می‌دهد: «این دوستی منجر به سفرهای فراوانی شد؛ چه داخل ایران و چه در کشورهای دیگر. اولین‌باری که به منزل ایشان رفتم دیدم خانه‌شان پر است از عروسک‌های فرهنگی که قصه، لباس سنتی یا آداب و رسوم خاصی دارد. من هم علاقه‌ام به عروسک‌ها بیشتر شد. هرچند از کودکی در خانه‌مان این عروسک‌ها بود و مادرم در یک ویترین عروسک‌های ملل را نگهداری می‌کرد. البته تا جایی که یادم می‌آید در آن دوره در خانه خیلی از اطرافیان، عروسک‌هایی فرهنگی از یونان، اسپانیا، ژاپن و... وجود داشت. در سفرهایی که با مسعود ناصری می‌رفتیم من عکاسی می‌کردم و بیشتر لباس‌های سنتی را می‌خریدم و آقای ناصری هم عروسک‌ها را جمع‌آوری می‌کرد.»

گلشن از ادامه این دوستی و سفر و جمع‌آوری عروسک و لباس می‌گوید و یادآور می‌شود: «چندین سال گذشت و دیدیم مجموعه‌مان خیلی بزرگ شده؛ طوری که آقای ناصری دیگر نمی‌توانست وارد خانه‌اش شود و جا برای نشستن‌اش هم نبود، آنقدر که تعداد عروسک‌ها زیاد شده بود! یک‌روز تصمیم گرفتیم با اینها موزه‌ای راه بیاندازیم. در همین فکرها بودیم که به هند سفر کردیم و در دهلی‌نو به موزه عروسک‌های «شانکار» رفتیم که بزرگ‌ترین موزه عروسک جهان است و بالغ بر ۹ هزار عروسک را از کشورهای مختلف نگهداری می‌کند. چند وقت بعد به گرجستان هم سفر کردیم و دیدیم آنجا هم چنین موزه‌ای هست. پس از این دو سفر بود که مصمم شدیم در ایران هم چنین موزه‌ای را راه‌اندازی کنیم.»

او خاطرنشان می‌کند: «در نهایت، سال ۱۳۹۳ موزه عروسک‌های ملل را در ساختمانی سه طبقه در خیابان پاسداران افتتاح کردیم که بعد از دو سال به خیابان میرداماد رفتیم و امروز هم در سه طبقه در خیابان انقلاب، دروازه دولت مستقریم که ملک کنونی را شهرداری در ازای بازسازی و مرمت تا مدتی در اختیار موزه قرار داده است.»

3O6A3443

«شاماران»؛ یا سلطان‌بانوی ماران که افسانه‌ای کردی است

هر کدام از این عروسک‌ها، یک آدمِ کوچک شده با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش است

در این خانه عروسکی، بیش از دو هزار قطعه عروسک وجود دارد که از بیش از ۸۶ کشور جهان جمع‌آوری شده‌اند و امروز به تفکیک قاره در بخش‌‌های مختلفی از موزه در معرض نمایش قرار دارند. از علی گلشن درباره گرد هم آمدن این عروسک‌ها می‌پرسم که در پاسخ می‌گوید بخشی از این عروسک‌ها را با مراجعه به همان شهر و کشور خریداری کرده‌اند و بخشی هم توسط مردم اهدا شده است.

به گفته گلشن، افرادی این عروسک‌ها را در منزل‌شان داشته‌اند، یا صاحب عروسک فوت کرده بود یا به هر دلیلی دیگر نمی‌توانستند آن را در خانه نگهداری کنند و وقتی موزه آنها را دیدند، تشویق شدند عروسک‌ها را از انبار بیرون بیاورند و آن را در ویترین‌های این موزه در نوری خوب در معرض تماشای عموم قرار دهند.

گلشن می‌گوید «هر کدام از این عروسک‌ها یک آدمِ کوچک شده است، با تمام ویژگی‌های یک انسان» و ادامه می‌دهد: «مثلا عروسکی از هند، ویژگی‌های ظاهری مردم این کشور از نوع پوشش، پارچه‌ای که برای لباس استفاده می‌کنند، زیورآلات‌شان، آرایش مخصوص صورت و حتی حنا گذاشتن روی دست را نشان می‌دهد.»

او یادآور می‌شود: «همچنین این عروسک‌ها به خوبی نمایانگر رقص‌ها، قصه‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌ها و خدایان هندی، مراسم عروسی و زندگی روزمره مردم، کشاورزان، فروشنده‌ها، مارگیران هندی، انواع جانوران و سایر آیتم‌های فرهنگی هستند.»

قدمِ اول برای دست‌یابی به صلح، آشنایی با فرهنگ‌هاست

«ما عقیده داشتیم قدمِ اول برای دست‌یابی به صلح، آشنایی با فرهنگ‌هاست و خیلی از دشمنی‌هایی که وجود دارد به این دلیل است که همدیگر را خوب نمی‌شناسیم» این را علی گلشن می‌گوید و تصریح می‌کند برای همین، شناخت روی خرده فرهنگ‌های ایران و فرهنگ سایر کشورها را بر مبنای عروسک قرار دادند تا عروسک‌ها دست آدم‌ها را بگیرند و به کشورشان ببرند و با فرهنگ، تاریخ و افسانه‌هایشان آشنایشان کنند.

این موزه‌دار و عکاس حیات‌وحش و محیط‌زیست، عروسک را یک ابزارِ صلح توصیف می‌کند که دروغ نمی‌گوید، بدجنسی نمی‌کند، نمی‌جنگد و سراسر دوستی و صلح است؛ ضمن اینکه هم کودکان آن را دوست دارند و هم بزرگسالان. به عقیده گلشن، به همین دلیل هم هست که عروسک‌ها ابزاری قوی برای آشنایی با فرهنگ‌اند.

گلشن یادآوری می‌کند: فکر کردیم این عروسک‌ها، نه فقط عروسک، که یک ابزار کار خوب برای رسیدن به این هدف‌اند. بنابراین هر ویترین این موزه مانند کلیدی به فرهنگ آن مطنقه است. به طور مثال وقتی به ویترین اسپانیا نگاه می‌کنید، لباس‌ها، رقصنده‌ها، اقوام، کولی‌ها و داستان‌های فراوانی را می‌بینید؛ و این بخش مانند پنجره‌ای است که به فرهنگ این کشور باز شده.»

3O6A3445

عروسک‌های سیبی خراسان که خوراکی هستند

چطور و کِی به تورِ دورِ دنیا برویم؟

با اینکه سال‌ها از افتتاح این موزه گذشته اما امکان بازدید عمومی از آن در همه روزهای هفته وجود ندارد؛ در طول هفته از شنبه تا چهارشنه تنها گروه‌های مدارس و تورهای دانش‌آموزی می‌توانند به موزه عروسک‌های ملل بیایند و روزهای آخر هفته یعنی پنجشنبه و جمعه هم بازدیدکنندگان عمومی می‌توانند از آن بازدید کنند.

اگر می‌خواهید سری به این عروسک‌ها بزنید و با قصه‌هایشان آشنا شوید، اگر از مدارس و مراکز آموزشی هستید باید برای بازدید گروهی (بیش از ۱۵ نفر)، با هماهنگی قبلی با شماره تلفن ۰۹۳۶۰۳۴۴۶۷۲ در روزهای شنبه تا چهارشنبه ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر به موزه بروید. برای بازدید انفرادی و خانواده‌ها هم می‌توانید پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها ساعت ۱۱ صبح تا ۶ بعد از ظهر به این موزه به نشانی مترو دروازه دولت، ابتدای خیابان سعدی شمالی، کوچه فیات، پلاک ۲ بروید و یادتان باشد روزهای دوشنبه این موزه تعطیل است.

علی گلشن درباره این بازدیدها هم می‌گوید: «وقتی یک دانش‌آموز موزه را می‌بیند انگار به تور دور دنیا رفته است؛ چون با کشورهای مختلف و فرهنگ‌هایشان آشنا می‌شود و شباهت‌های بین ایران و کشورهای دیگر را می‌شناسد و تفاوت‌ها را می‌بیند و دنیای این کودک انگار بزرگ‌تر می‌شود.»

او درباره کیفیت این بازدیدها هم یادآوری می‌کند: «معمولا تور بازدید بچه‌ها را با یک کره زمین شروع می‌کنیم و آن را می‌چرخانیم تا بچه‌ها دست‌شان را روی یک نقطه بگذارند و از همان منطقه معرفی را شروع می‌کنیم. به بزرگ‌ترها، اطلاعات مردم‌شناسی می‌دهیم که برایشان جذاب‌تر است اما سبک کارمان برای کودکان متفاوت است؛ قصه‌گوهایی در موزه داریم که از طریق قصه و نمایش عروسکی، فرهنگ‌ها را به بچه‌ها یاد می‌دهند. ضمن اینکه بخشی از نمایش را هم خود بچه‌ها اجرا می‌کنند که شامل نمایش سایه و مشارکت در اجرای قصه‌هاست.»

بنا بر تجربه گلشن، همان دانش‌آموزانی که در تور مدارس به موزه آمده بودند آخر هفته‌ها دست پدر و مادر و اقوام‌شان را می‌گیرند و به اینجا می‌آورند و همان توضیحاتی را که شنیده بودند، به‌عنوان یک راهنما، ‌برای خانواده‌شان تکرار می‌کنند و به اعتقاد او، این اتفاقی فوق‌العاده است چون پدر و مادرها خیلی خوشحال می‌شوند که بچه‌شان آنقدر اطلاعات عمومی از فرهنگ‌های مختلف به دست آورده یعنی این موزه شاخک‌های فرهنگی را بسیار فعال می‌کند.

گلشن می‌گوید «بارها پیش آمده افرادی به ما گفته‌اند با شناخت این آیتم‌های فرهنگی، در سفرهایی که رفته‌اند تازه این چیزها را دیده‌اند یا کلی تشویق به سفر شده‌اند.»

3O6A3399

عروسک‌های بندانگشتی غم و غصه از گواتمالا

قرار است در خانه عروسک‌ها چه ببینیم؟

موزه عروسک‌های ملل، خانه‌ای است که عروسک‌های دنیا در آن گرد هم آمده‌اند تا داستان‌های جذابی از سرزمین خود را برایمان تعریف کنند. برای همین بازدید از این موزه نه‌تنها برای کودکان بلکه برای بزرگ‌سالان هم بسیار لذت‌بخش است. این موزه مجموعه‌ای از عروسک‌های قومی و مردم ساخت ایران، عروسک‌مجسمه‌هایی از زنان با پوشاک سنتی نواحی ایران، مجموعه عروسک‌های فرهنگی با پوشاک زنانه و مردانه از دوره عیلامی تا قاجار و ۸۶ کشور دنیا و مجموعه عروسک‌هایی از پدید‌آورندگان ادبیات کودک و نوجوان ایران را نمایش می‌دهد و بخشی هم برای اسباب‌بازی‌ها دارد.

اما برای بازدید خوب و دقیق از موزه، خوب است بدانید این ساختمان چه بخش‌هایی دارد.

طبقه زیرزمین؛ اسباب‌بازی‌های ایران و ملل

به گفته علی گلشن، در این سال‌ها و از دل این مجموعه عروسک‌ها تاکنون دو موزه درآمده و موزه سومی هم شامل اسباب‌بازی، شش ماه است که در طبقه زیرین ساختمان افتتاح شده است. این طبقه به بخش موزه اسباب‌بازی‌های ایران و ملل اختصاص دارد که بچه‌ها در آن می‌توانند با انواع بازیچه‌ها و اسباب‌بازی‌های ایران و جهان آشنا شوند.

طبقه اول؛ عروسک‌های ملل

در طبقه اول هم عروسک‌های ملل قرار دارند که از ۸۶ کشور جهان جمع‌آوری و خریداری شده‌اند. گلشن می‌گوید «بالغ بر ۲ هزار عروسک از تمامی قاره‌ها در آرشیو موزه است که تنها حدود یک‌سوم آنها به دلیل محدودیت فضا و ویترین‌ها به نمایش گذاشته شده است.»

ضمن اینکه در همین طبقه اول بخشی وجود دارد به نام «کلاه‌های ملل» که بچه‌ها این کلاه‌ها را می‌پوشند و با آن عکس یادگاری می‌گیرند.

گلشن یادآوری می‌کند: «سعی کردیم فضای دوستانه‌ای ایجاد کنیم که تعاملی باشد و بچه‌ها لذت ببرند و در آن نقشی داشته باشند. اینجا مثل موزه‌های دیگر نیست که به بچه‌ها می‌گویند ساکت باشید و به چیزی دست نزنید، بلکه بچه‌ها روی زمین می‌نشینند، بازی می‌کنند، به حیاط می‌روند و خوراکی‌هایشان را می‌خورند و...»

طبقه دوم؛ عروسک و فرهنگ ایرانی

موزه عروسک و فرهنگ ایران هم در طبقه بالایی ‌است که در آن فرهنگ اقوام ایرانی متمرکز شده. این بخش سال ۹۶ افتتاح شده است و علی گلشن و مسعود ناصری دریایی در آن روی ۲۸ فرهنگ و قوم ایران کار کرده‌اند که امروز لباس‌های محلی این اقوام را می‌توانید ببینید.

به گفته گلشن، در این طبقه، عروسک‌مجسمه‌هایی که در ابعاد انسان است، شبیه مردم همان منطقه ساخته شده‌اند. یعنی از روی صورت یک فرد واقعی همان منطقه الگوبرداری شده تا لباس با چهره هماهنگ باشد. این لباس‌ها همه اصل هستند و از خود روستاها، عشایر و از بقچه‌ها و صندوق‌های مادربزرگان بیرون آمده‌اند.

گلشن می‌گوید بخشی از لباس‌ها را خریداری کرده‌اند و بخشی دیگر هم به موزه اهدا شده‌اند.

عروسک‌مجسمه‌های دختران، ما را به روستاهای خودشان می‌برند و قصه‌هایشان را می‌گویند و از مراسم عروسی و سایر آیین‌هایشان تعریف می‌کنند، صنایع‌دستی‌شان را نمایش می‌دهند، سازهایشان را معرفی می‌کنند و به این شکل شناخت خوبی از تنوع فرهنگی در ایران به مخاطب می‌دهند.

3O6A3407

«داروما» عروسک آرزوهای کودکان ژاپنی که چشم ندارد

از مادام توسوی اقوام ایرانی تا هدیه به عروس قشم

عروسک‌های موزه در این سال‌ها، تماشاگران زیادی را از کودک تا بزرگ به خود دیده‌اند، عکس یادگاری گرفته‌اند و با آنها خاطرات زیادی هم ثبت کرده‌اند. همانطور که مدیرانش هم ماجراهایی از این بازدیدها به یاد دارند.

علی گلشن به یکی از همین خاطرات اشاره کرده و می‌گوید: «یادم است خانم زینت دریایی که در منطقه سلخ قشم خودشان مرکزی فرهنگی دارد وقتی به موزه آمد و عروس قشم را در طبقه دوم دید، از کیف‌اش یک انگشتر درآورد و گفت این عروس منطقه‌مان است و باید به او هدیه بدهیم. جالب است که این انگشتر دقیقا شبیه همان گردنبندی بود که این عروسک‌مجسمه به گردن داشت!»

توریست‌های خارجی زیادی به این موزه می‌آیند که گلشن می‌گوید وقتی طبقه دوم را می‌بینند، شوکه می‌شوند، بخش ملل برایشان آشناست اما وقتی وارد بخش ایران می‌شوند چون با تصورات ذهنی قبلی‌شان تفاوت دارد، جذاب است که تنوع رنگ‌ها و لباس‌ها و هنر را در پوشش ایرانی‌ها به ویژه زنان می‌بینند.

گلشن می‌گوید انگار این بخش، یک‌جور صلح بین قومیت‌ها و بومیت‌ها را نشان می‌دهد و خاطرنشان می‌کند: «یادم است خانمی فرانسوی به موزه آمد و وقتی بخش ایران را دید، گفت «خدای من، اینجا یک مادام توسوی اقوام ایرانی است!»

این موزه‌دار و متخصص حیات‌وحش با اشاره به همین تنوع ایران یادآور می‌شود: «بیشتر از ۲۰ سال است در ایران به سفر می‌روم اما هنوز است گاهی با منطقه‌هایی برخورد می‌کنم که نه اسم‌شان را شنیده‌ام و نه تاکنون می‌دانستم کجا هستند و سفر به آنجا کاملا برایم تازگی دارد. فکر کنید این کشور چقدر از نظر فرهنگی غنی است که برای کسی مثل من با سال‌ها سفر، هنوز خیلی از مناطقش بکر و دیده نشده است.»

قدیمی‌ترین‌های موزه؛ از عروسک‌های قاجاری با موی واقعی زنان تا مجموعه عروسک‌های ۹۰ ساله وزیر فقید بهداشت

از علی گلشن درباره قدمت این عروسک‌ها هم می‌پرسم؛ هرچند قدمت فرهنگی‌شان همگی چند صد ساله است اما سوال این است قدیمی‌ترین کالبد مربوط به کدام عروسک است؟

گلشن با یادآوری این نکته که «می‌دانید که عروسک چون معمولا پارچه‌ای یا چوبی است، دوام زیادی ندارد و اگر بچه‌ای با آن بازی کند نمی‌تواند زیاد عمر کند.» می‌گوید: «اما خوشبختانه ما تعدادی عروسک از دوره قاجار در بخش ایران داریم که این عروسک‌ها بسیار منحصر به فرد هستند و نمونه‌هایش را در موزه‌های لوور و بریتانیا هم داریم.»

این موزه‌ها کاملا پارچه‌ای هستند و دوخت شده‌اند و با موهای طبیعی ساخته شده‌اند. یعنی موهایشان، موی سر خود مادرهاست. به گفته گلشن، «هنوز هم در خیلی از مناطق عشایری این رسم وجود دارد که وقتی مادری برای فرزندش عروسک درست می‌کند، بخشی از وجود خودش را در آن عروسک می‌گذارد؛ بخشی از موهایش را قیچی کرده، ‌می‌بافد و به سر عروسک می‌دوزد. این عروسک همیشه بوی مادر را می‌دهد و از سویی چون موی زنان در میان عشایر زاگرس احترام ویژه‌ای دارد، آن دو گیس بافته شده، به‌نوعی هویت و زنانگی‌شان را شکل می‌دهد.»

این عروسک‌های دوره قاجار همچنین لباس‌های آن دوره را به ما نشان می‌دهند و سبک خاصی از چهره‌پردازی دارند به‌طوری‌که روی صورت‌شان دوخت می‌شود و موهایشان مدل موهای زنان قاجاری است و چارقد و شلیته به تن دارند.

در بخش ملل هم عروسک‌هایی وجود دارد که حدود ۹۰ سال از ساخت‌شان می‌گذرد و مربوط به مجموعه دکتر شمس‌الدین مفیدی است که خانواده ایشان سال ۹۵ حدود ۶۰۰ عروسک فرهنگی را به موزه عروسک‌های ملل اهدا کردند. دکتر مفیدی پیش از انقلاب اسلامی، وزیر بهداشت بود و کلکسیونر و علاقه‌مند به عروسک؛ ایشان در کنار تمام کنفرانس‌های بین‌المللی و جلسات خارجی، عروسک‌های قدیمی و اصیل را از کشورهای مختلف خریداری می‌کرد. به گفته علی گلشن، «دکتر مفیدی در ۹۳ سالگی فوت کرد و چون خانواده‌اش در امریکا اقامت داشتند، به مدت ۱۰ سال در خانه‌ ایشان بسته بود و پس از این مدت، خانواده تصمیم گرفتند این عروسک‌ها را به موزه اهدا کنند.»

3O6A3405

عروسک «کریشنا» (از خدایان هندو) و همسرش «رادا» محبوب‌ترین عروسک‌های علی گلشن

عروسک‌های محبوبِ یک موزه‌دار

از علی گلشن درباره عروسک‌های محبوبش می‌پرسم که می‌گوید از هند هستند: «عروسک «کریشنا» (از خدایان هندو) و همسرش «رادا» محبوب‌ترین عروسک‌های من در بخش ملل‌اند.»

گلشن ادامه می‌دهد: «یادم است این دو عروسک را در سفری که به هند داشتیم، از شهر آگرا خریدیم. اینها در بالاترین ویترین مغازه‌ای قرار داشت و دسترسی به آنها سخت بود اما چشم من را همین‌ها گرفته بودند. فروشنده هم خانم بی‌حوصله‌ای بود که مایل به آوردن نردبام نبود. اما وقتی به او گفتم جالب است که این عروسک چقدر شبیه به شماست، ذوق‌زده شد و با رغبت و خوشحالی آن را به ما فروخت.»

قصه‌ها و افسانه‌های عروسک‌ها در یک کتاب جمع می‌شوند

با وجود صدها قصه و افسانه‌ای که این عروسک‌ها با خود به همراه دارند، اما تاکنون قصه‌ها و افسانه‌های جذاب این عروسک‌ها چه در بخش ایران و چه ملل به‌صورت منسجم و کامل و مکتوب در جایی جمع نشده است.

اما به گفته گلشن آخر امسال قرار است سه جلد کتاب با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شود که شامل عروسک‌های ملل، عروسک‌های ایران و اسباب‌بازی‌های ایران و ملل است و تمام قصه‌ها و روایت‌های این عروسک‌ها در کتاب‌ها می‌آید و همه می‌توانند آنها را بخوانند.

قصه‌هایی دیدنی؛ از عروس مردگان و دختر بلالی تا بندانگشتی‌هایی برای رفع غم و غصه

هر کدام از این عروسک‌ها، قصه و ماجرایی دارند. گلشن تعریف می‌کند «یکبار وقتی گفتم پشت هر کدام از این عروسک‌ها یک قصه است، بچه‌ای به من گفت می‌توانم پشت عروسک را ببینم؟!» در بخش ملل هر سرزمین برای هر عروسک افسانه و اسطوره‌ای دارد که تعدادی از آنها را برای شما هم تعریف می‌کنیم.

در بخش امریکای لاتین، عروسک «کاترینا» به چشم می‌خورد که عروسک مخصوص جشن مردگان در مکزیک و سمبل مرگ است؛ زنی زیبا و ثروتمند که معتقد بود که هرگز مرگ سراغش نمی‌آید اما می‌بینیم که حتی او هم می‌میرد. این عروسک در جشن مردگان روی میز مخصوصی در کنار میوه‌ها و عکس‌های از دست رفتگان هر خانواده، قرار می‌گیرد و به کودکان یادآوری می‌کند که همه چه پیر باشیم،‌ چه جوان، زشت باشیم یا زیبا، سرانجام می‌میریم و نباید از مرگ بترسیم، چون یک روز سراغ‌مان می‌آید و بخشی از زندگی است. برای همین بچه‌های مکزیکی از مرگ نمی‌ترسند؛ در جشن مردگان خودشان را شبیه اسکلت‌ها رنگ می‌کنند و حتی جمجه‌هایی را با قند می‌سازند، رویش خامه شکلاتی می‌ریزند و می‌خورند تا طعم شیرین مرگ را در این روز بچشند. در مدرسه‌ها هم انواع پاپیه‌ماشه این عروسک‌ها را با کاغذ و چسب می‌سازند؛ مانند عروسک شیطان سرخ‌رنگی که حتی او هم نتوانسته از دست مرگ فرار کند و تبدیل به اسکلت شده است!

«دختر بلالی» هم عروسکی از امریکای جنوبی است که با پوست ذرت درست می‌شود؛ این عروسک‌ها چهره ندارند و مربوط به قصه‌ای از زمان مایاها و آزتک‌هاست و شمایلی از دختر بسیار زیبایی است که به‌خاطر این زیبایی بسیار مغرور بوده و هر روز به رودخانه می‌رود تا تصویر خودش را ببیند و عاشق خودش است؛ تا اینکه خدایان خشمگین می‌شوند و به جغدی فرمان می‌دهند تا تصویر دختر را از آب رودخانه چنگ بزند و ببرد و بعد از آن دختر هرچه در آب رودخانه نگاه می‌کند صورت زیبایش را نمی‌بیند و این بزرگترین تنبیه برای اوست. برای همین این عروسک‌ها چهره ندارد.

کوچک‌ترین عروسک‌های جهان هم که به‌نام «عروسک‌های غم و غصه» شناخته می‌شوند مربوط به کشور گواتمالا است و برای خودش قصه‌ای دارد. وقتی مادری احساس می‌کند فرزندش از چیزی ناراحت است، این عروسک‌ها را با ذره‌ای چوب و کمی نخ و پارچه می‌سازد و زیر بالش بچه می‌گذارد و از فرزندش می‌خواهد قبل خواب از مشکل و غم و غصه‌اش به این عروسک بگوید و با آن درد و دل  کند. وقتی بچه به خواب رفت، مادر پنهانی این عروسک را از زیر بالش برمی‌دارد. صبح که بچه بیدار می‌شود و دنبال عروسک می‌رود، می‌بیند نیست. سراسیمه پیش مادر می‌رود و او به فرزندش می‌گوید عروسک غم و غصه را توی جیبش گذاشت و با خودش برد و تو دیگر غمی نداری.

«داروما» هم عروسکی از ژاپن است که چشم نداشته و کودکان ژاپنی برای آن یک چشم می‌کشند و پس از آن آرزوهای خود را بر بدن عروسک می‌نویسند. کودکان پس از برآورده شدن آرزوها چشم دیگر عروسک را بر صورت داروما ترسیم می‌کنند. در واقع با ثبت آرزو علاوه بر قدرت بخشیدن به رویای خود آنرا هرگز فراموش نمی‌کنند.

این عروسک‌ها را بخورید

عروسک‌های سیب از جالب‌ترین عروسک‌های این موزه است که به خطه خراسان تعلق دارد. این عروسک‌ها با سیب ساخته شده‌اند.

در گذشته خانواده‌های خراسانی برای سرگرمی کودکان بر روی سیب صورت انسان را با چاقو حکاکی می‌کردند. این سیب‌ها در ابتدا چهره‌ای معمولی داشتند، با گذشت زمان و تبخیر آب درون سیب این چهره‌ها جمع شده و صورت پیرزنی را برای کودکان تداعی می‌کرد.

«شاماران» افسانه‌ای کردی از سلطان‌بانوی سرزمین مارها

از عروسک‌های جال توجه بخش ایران، «شاماران» یا همان شاهِ ماران کردهاست که در زیر زمین و در میان مارها زندگی می‌کند؛ عروسکی که سری شبیه دختر و دمی شبیه سر مار دارد و در بافته‌ها و نقوش قدیمی هم بسیار دیده می‌شود. روزی جوانی به این چاه می‌افتاد و با شاماران روبرو می‌شود و قول می‌دهد راز او را به کسی نگوید؛ اما پس از سال‌ها می‌فهمد فرزند پادشاه به بیماری لاعلاج مبتلا شده است. وزیر پادشاه تنها راه علاج را خوردن گوشت شاماران می‌داند و قصدش هم از این کار یافتن شاماران و تسلط به تمام رازهای دنیاست. سرانجام شاماران را به قصر می‌آورند و با صدای بلند می‌گوید هرکس دم مرا بخورد از تمام رازهای دنیا آگاه می‌شود هر کس بدنم را بخورد شفا می‌یابد و هر کس سرم را بخورد در جا می‌میرد. وزیر حریص که سخنان شاماران را شنیده دستور می‌دهد شاماران را سه قسمت کرده و خودش دمش را می‌خورد و سر شاماران را به خورد همان جوان می‌دهد و بدنش را برای فرزند پادشاه کباب می‌کند. وزیر حریص در جا می‌میرد چون شاماران واقعیت را نگفته بود و فرزند پادشاه سلامتی‌اش را باز می‌یابد و تاماسپ یا همان پسر جوان به تمام رازهای نهانی آگاه می‌شود.

دزد عروسک‌ها سراغ موزه هم آمده

دزد عروسک‌ها هم سراغ این موزه آمده است! قبلا موزه کنار اتوبان و نزدیک پارکی بود که دوبار مورد سرقت قرار گرفت؛ به گفته گلشن هرچند یک دزدی جدی نبود اما تعدادی وسیله مثل دوربین عکاسی و تعدادی عروسک می‌گوید: «جالب است که یک عروسک هم برایمان آورده بودند و از داخل یخچال هم شیرینی خورده بودند! عروسک‌هایی را از ویترین بیرون برده بودند اما فرصت نکردند با خود ببرند.»

اینجا سرزمین هزار داستان از اقوام و ملل و آدم‌هایی است که از قرن‌ها پیش در نقطه به نقطه این زمین زندگی کرده‌اند و مرده‌اند اما قصه‌هایشان زنده مانده تا به دست نسل‌های بعد برسد.

افسانه عروسک‌ها برای همه آدم‌ها جذاب است و قصه‌هایشان می‌تواند کودک و بزرگ را از دنیای واقعی جدا کند و با خود به سرزمینی ببرد که دست کسی به آن نمی‌رسد.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها