گذری بر صفحه حوادث صبح ساحل در طی یک سال 98

سالی که آغازش سیل، پایانش کرونا بود



آغاز سال 1399 …این کلماتی است که 6روز دیگر فضای کشور را در بر می‌گیرد و دفتر سرنوشت ما در سال جدید باز می‌شود.

6 روز دیگر سال 98 به اتمام می‌رسد، سالی پر از فراز و نشیب، سالی پر از غم و شادی، سالی پر از اتفاقات تلخ و شیرین و سال حوادث...سیل، زلزله، اعتراضات و اغتشاشات در پی گرانی بنزین، هجوم ملخ‌ها، آتش‌سوزی، حوادث جاده‌ای، ترور سپهبد قاسم سلیمانی، حوادث کرمان، هواپیما «تهران _ کیِف» ... و کرونا.

شاید بتوان گفت سال 98 یکی از سال‌های سخت و غم‌بار این چند دهه اخیر بوده است، سالی که افراد زیادی عزیزانشان را از دست دادند، خانه‌هایی که ویران شد و آمال و آرزوهای که در خاک دفن شد... سالی که آغازش باسیل، پایانش با کرونا بود.

سیل

سیل ویرانگری که ابتدا شهرهای شمالی را درگیر خود کرد سپس شیراز را در برگرفت، دروازه قرآن شیراز را به هم‌ریخت و 21 نفر کشته داد. سیلی که از اول تا اواخر فروردین‌ماه 25 استان شامل 200 شهر و 4 هزار و 304 روستا را درگیر خود کرد 80 نفر کشت و حدود 2 هزار نفر را مصدوم کرد، هرمزگان را حالت آماده‌باش درآورد، البته در دی‌ماه سال جاری سیل ویرانگر خسارت زیادی به استان وارد کرد به‌خصوص بخش شرقی.

«مزن باران که هرمزگان غرق آب است »، «بوی آوارگی، بوی سیل، بوی جاسک» ازجمله گزارش‌های انتقادی و توصیفی است که در شماره 3955 (22 دی‌ماه) و 3957 (24 دی‌ماه) صفحه حوادث این نشریه به چاپ رسید...

کرونا

کرونایی که از دی‌ماه پا به این دنیا گذشت و نامش شد «کووید 19». این نوزاد متولدشده در «ووهان» چین، چنان قد کشید که توانست در مدت کوتاهی با سلاح مرگ ریه‌ها، کشورها را یکی‌یکی تسخیر کند و نامش لرزه بر اندام جهانیان بی اندازد. کشور ما هم از چند ماه قبل گرفتارش شد، افراد زیادی از قشرهای مختلف به‌خصوص کادرمانی از پا درآمدند و خانواده‌هایی عزادار شدند.

هرمزگان نیز از این ویروس بی‌نصیب نماند و در اواخر بهمن‌ماه با مشخص شدن نتیجه آزمایش 2 نفر از اهالی قم که برای مسافرت به قشم آمده بودند به استان‌های کرونایی پیوست و روزبه‌روز به تعداد مبتلایان به این ویروس واگیردار افزوده شد، ویروسی که دشمن نفس است و ریه‌ها.

ویروسی که مدت‌هاست سر زبان‌ها است و تیتر اخبار. اکثر خبرها و گزارش‌های نشریات و فضای مجازی مانند صبح ساحل حول محور کرونا می‌چرخد و صفحات حوادث پر از خبرهای مختلف کرونایی. از گزارش‌های با تیتر » کرونا همچنان تخت گاز می‌تازد «و » کرونا، شوخی که جدی شد «در شماره‌های 3989، 4 اسفندماه و 3993،8 اسفندماه تا » بازداشت منتشرکنندگان شایعه کرونا در بندرعباس در 3977، 19 بهمن‌ماه و همچنین «شعله‌های آتش شایعات دامن‌گیر شهرک شغو » در شماره 3995، 11 اسفندماه و...

آنفولانزا قاتل دو زن باردار

عطسه، سوزش گلو، تب، سرفه، آبریزش بینی و... درگیر شدن ریه‌ها، بینی و گلو ... استراحت مطلق در منزل، خودداری از دست دادن و روبوسی کردن، حضور در اماکن عمومی و...این نشانی و توصیه‌ها متعلق به بیماری به نام آنفلوانزا است که شبیه کرونا است.

از حدود چهار ماه قبل، آنفلوانزا مهمان ناخوانده کشورمان بود و متأسفانه دو نفر زن باردار اهل خمیر و بستک را قربانی کرد این مادران در 18 هفته و 27 هفته بارداری بودند که در آبان ماه و آذرماه جان سپردند.

در این مورد گزارشی با عنوان «آنفلوانزا قاتل دو زن باردار در هرمزگان » سه‌شنبه 12 آذرماه در شماره روزنامه 3921 به چاپ رسید. ماجرای مرگ مادران باردار براثر این بیماری در فضای مجازی باعث ایجاد سؤال‌های شده بود که گاها همراه با وحشت بود و استرس.

آنفولانزا هرساله با شروع پاییز تا پایان زمستان وارد کشور می‌شود و افراد ضعیف را قربانی می‌کند اما تعداد این افراد قربانی خیلی خیلی کم است چراکه افرادی به‌خصوص پرخطر شامل کهن‌سالان، زنان باردار، کودکان زیر 6 ساله و...با رعایت موارد بهداشتی و درمانی، این غول بی شاخ و دم را از پا درمی‌آوردند.

از اول مهر تا اواسط آذرماه 88 نفر مشکوک به این بیماری در هرمزگان شناسایی که آزمایش 13 نفر مثبت درآمده بود که همگی درمان و مرخص شدند ...

تمساح خلیج

امسال، سال پر خبری بود برای صفحه حوادث. خبرهای از تصادفات، حریق شناورها، حریق منازل و... دستگیری متخلفان و...

یکی از خبرهای پربازدید نشریه و فضای مجازی، خبری از تمساح خلیج، سرکرده باند بین‌المللی مواد مخدر بود که حکم اعدام وی با عنوان «تمساح خلیج در تور مرگ» در شماره 3764، 25 اردیبهشت‌ماه سال جاری به چاپ رسید ...

«تمساح خلیج‌فارس لقب جوانی 36 ساله جنوبی بود که پس از سال‌ها تعقیب و گریز در سن 31 سالگی در شهریورماه 93 به‌عنوان سرکرده باند بین‌المللی مواد مخدر به دام قانون افتاد تا اینکه سحرگاه سوم بهمن‌ماه حکم به اجرا درآمد.به او که تمساح خلیج‌فارس، سلطان قاچاق شرق کشور و...لقب دادند یکی از افراد مشهور در خصوص قاچاق و ترانزیت مواد مخدر از طریق دریا بوده است و در مدت فعالیتش توانسته بود یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های قاچاق و توزیع مواد مخدر ایران و پاکستان را راه‌اندازی کند و همچنین به‌عنوان رهبر این سازمان و شبکه پیچیده در چهره‌های مختلف و پوشش‌های گوناگون در حوزه جنوب ایران و پاکستان فعالیت نماید.

این فرد با ناامن کردن منطقه، گروگان‌گیری و قاچاق مواد مخدر مبادرت به ترانزیت مواد می‌کرد و حتی در یک عملیات درگیری یکی از نیرو‌های پلیس را نیز به شهادت رساند.از این باند سازمان‌یافته تعداد زیادی املاک زراعی، بیش از شصت منزل مسکونی، چندین فروند شناور صیادی از قبیل لنج و قایق، شانزده دستگاه انواع خودرو، شش قبضه اسلحه شکاری و بالغ‌بر 25 میلیارد ریال وجه نقد کشف و ضبط شد.

وی که از راه قاچاق مواد مخدر طی ۲ سال مبلغ ۲ هزار میلیارد تومان به جیب زد و حتی به اسم مردگان حساب بازکرده بود و پول‌های کلان به این حساب‌ها واریز می‌کرده تا از دست قانون فرار کند.

تمساح خلیج‌فارس، با گردش مالی عجیب‌وغریب در پوشش بنگاه‌دار معاملات ملکی دریکی از شهرستان‌های استان هرمزگان فعالیت می‌کرد که طی چندین سال فعالیت تبهکارانه خویش، مواد مخدر تریاک را از کشور پاکستان تأمین و با هدایت به سمت آب‌های آزاد (دریای عمان و خلیج‌فارس) به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ترانزیت می‌کرده است که بخشی از درآمدهای این قاچاقچی بزرگ که بیشتر اوقات خود را در خارج از کشور و دریکی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس سکونت داشته و همچنین بیش از 500 میلیارد تومان نیز املاک و مستغلات را در شهرهای مختلف ایران به تملک خویش درآورده است. محکومیت 16 اعضا این پرونده درمجموع به تحمل 472 سال حبس و 23 میلیارد ریال جزای نقدی محکوم شدند.

مرگ اعضای 5 نفره در لاوان در هاله‌ای از ابهام

یکی از پرونده‌های مهم امسال مربوط به مرگ مشکوک 5 نفر از اعضای یک خانواده ساکن در جزیره لاوان بود که به طرز دردناکی جان داده بودند که پس از گذشت 7 ماه از این حادثه دل‌خراش، پرونده هنوز باز است و پلیس در حال تحقیقات. 24 مردادماه، گزارشی با عنوان «جزییات کشف اجساد 5 نفر در جزیره لاوان » در صفحه حوادث این نشریه به چاپ رسید. اواخر مردادماه پلیس اجساد 5 نفر که قریب به سه هفته از مرگشان می‌گذشت در منزل مسکونی در لاوان کشف کرد. علی احمدی پسرخاله صاحب‌خانه (محمد معراجیان) گفت: «ساعت 18 روز چهارشنبه بود، شیفت شب در پالایشگاه نفت بودم که شوهرخاله‌ام از شیراز با من تماس گرفت که چند روزی از پسرش خبری ندارد و نگران حالش است».

وی پس از مراجعه به منزل پسرخاله‌اش متوجه شد درب حال منزل نیم‌باز ولی درب حیاط بسته است و صدای از درون خانه به گوش نمی‌رسید، پلیس را در جریان ماجرا قرار گذاشت و پس از ورود به درون منزل با صحنه دل‌خراش روبرو شد. محمد معراجیان 36 ساله کنار درب حال افتاده بود گویا سعی داشت به درون حیاط بیاید؛ آمنه همسرش و سحر 12 ساله دخترش در آغوش هم هستند، علی‌رضا 4 ساله نیز در گوشه‌ای از اتاق، مهسا 7 ساله درون اتاق دیگر به دیوار تکیه داده بود همه اجساد کبود بودند.

سرهنگ عبدالمجید کرمی رئیس پلیس آگاهی استان هرمزگان در همان روزهای نخست حادثه گفت که برابر بررسی اولیه فوت اعضای این خانواده مشکوک است اما دلیلی مبنی بر جنایت به دست نیامده است.

وی دو ماه بعد در جمع خبرنگاران افزود: «بر اساس بررسی اولیه پزشک قانونی و کالبدشکافی اجساد، استنشاق گاز مونواکسید کربن علت مرگ تشخیص داده‌شده است اما نتایج قطعی آن منتهی به جواب آزمایش پزشک قانونی است».علیرغم تلاش در تماس‌های مکرر با سرهنگ کرمی رئیس پلیس آگاهی و همچنین معاونت اجتماعی نیروی انتظامی استان هرمزگان، پاسخگو سؤال ما در خصوص آخرین خبرها از این پرونده نبودند که آیا پای قاتل و قاتلانی در میان است یا نه. برادر محمد معراجیان در گفتگو با صبح ساحل بیان داشت که این پرونده هنوز تحت بررسی و پلیس در حال تحقیقات است.

البته نتیجه پرونده زوج فرهنگی بازنشسته که در تیرماه سال 97 در منزلشان در بندرعباس به قتل رسیدند نیز از سوی پلیس اعلام‌نشده است. در اوایل امسال اعلام شد که متهم به قتل با تلاش کارآگاهان پلیس هرمزگان در غرب کشور شناسایی و دستگیر شد ولی اظهارنظری جدیدی در خصوص این پرونده از سوی پلیس و مقام قضایی صورت نگرفته است.

مرگ دل‌خراش دو زن جوان و دختر 3 ساله

یکی از پرونده‌های که در حال تحقیقات است مرگ دل‌خراش دو زن جوان و دختر سه‌ساله در منزل مسکونی در محله شریعتی (برگرد) بندرعباس بود که در ظهر 29 بهمن‌ماه براثر آتش‌سوزی منزل مسکونی رخ داد. این افراد پس از وقوع حریق در کنار درب خروجی امکان خارج شدن از محل را نداشتند و در گوشه‌ای از خانه قرار گرفتند که به علت استنشاق دود جان سپردند و سپس دچار آتش‌سوزی شدند. براثر این حادثه سقف چوبی این خانه ویلایی قدیمی ریزش کرد. علت این حادثه در دست بررسی است که عمدی در کار بوده است یا نه.

ماجرای نافرجام قرص‌های درون کیک

اوایل آذرماه سال جاری، خبرهای مبنی بر کیک‌های حاوی قرص در استان‌های مختلف ازجمله استان هرمزگان به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی و یا در گروه‌های مدارس با عکس‌ها و فیلم‌های مختلف بازنشر و باعث نگرانی خانواده‌ها شد. در ابتدا مشخص نبود این تصاویر واقعی است یا ساختگی، اما مسؤولین وجود قرص‌ها در کیک و بیسکویت‌ها تکذیب کردند و آن را شایعه بیش ندانستند، اما پس از بررسی‌های مجدد این حادثه تائید شد. این تائید و تکذیب‌ها، بازار داغ گمانه‌زنی دامن می‌زد که قرص‌ها از نوع خواب‌آور و قرص برنج است. مسئولان وزارت بهداشت تأکید کردند که پیگیر موضوع هستند. اولین قرص‌ها مشاهده‌شده از درون کیک‌ها در سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود که بعدازآن تصاویری از شهرهای مختلف کشور منتشر شد که مردم اعلام کردند در این استان‌ها نیز قرص و کپسول‌های درون کیک و کلوچه‌ها دیده‌اند.

در 11 آذرماه گزارشی با عنوان کیک با طعم قرص و کپسول در هرمزگان به چاپ رسید، دکتر نوروزیان مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان توضیحاتی ارائه کرد که کیک‌های تولیدی کارخانه‌های کشور سالم و استاندارد هستند و موضوع کشف کیک‌ها حاوی قرص هیچ‌گونه ارتباطی با خطوط تولید و شبکه رسمی توزیع کشور ندارد، حتی در حضور مسئولان و نمایندگانی از شرکت‌های مرتبط این کیک‌ها، چندین کارتن حدود 40 بسته از نمونه‌های مختلف کیک به‌صورت دقیق بررسی و در هیچ‌یک از کیک‌ها قرص و یا کپسولی مشاهده نشد ...این موضوع ادامه داشت تا آنکه گزارش دیگری در این نشریه با تیتر «پاپوش یا قاچاق، ماجرای قرص‌های جنجالی» در 23 آذرماه به چاپ رسید. در این گزارش آمده است که پلیس مبارزه با مواد مخدر هرمزگان از یک دستگاه خودرو نیسان چند عدد کیک که حاوی تعداد معدودی قرص بود، کشف کرد که برای تعیین ماهیت به آزمایشگاه پلیس مبارزه با مواد مخدر ارسال شد. سردار محمد مسعود زاهدیان رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر درباره ماجرای وجود قرص در کیک خوراکی بیان کرد: «در بررسی‌ها حاکی از این است که قاچاقچیان با بهره‌مندی از جاسازی‌های مختلف، مواد مخدر را قاچاق می‌کنند».

به گفته دکتر نوروزیان، ۳۰ نمونه قرص یافت شده از ۱۲ شرکت مواد غذایی توسط مردم به این دانشگاه ارسال شد که هیچ‌کدام از قرص‌های کشف‌شده در میان محصولات، مشابه یکدیگر نبودند و از انواع و اقسام قرص‌ها و کپسول‌ها، برای جایگذاری استفاده‌شده بود و مورد اثبات‌شده‌ای درباره مسمومیت دربسته‌های مواد خوراکی دانش‌آموزان یافت نشد. کیانوش جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت نیز داروهای بررسی‌شده از استان‌های کشور را اغلب داروهای خانگی ازجمله استامینوفن، بروفن، ستیریزین، هیدروکسی زین، متوکلوپرامید و حتی بلیستر خالی بوده است.

در 30 دی‌ماه سال جاری، وزیر کشور از دستگیری افرادی در ارتباط با کیک‌های آلوده که ترس و وحشت عجیبی در کشور ایجاد کرده بود خبر داد که عده‌ای از این افراد این کار را بعد از خرید کیک و برخی آن را برای کار تفریحی انجام داده بودند. البته تا این لحظه نتیجه این موضوع به‌صورت واضح مشخص نشد که این افراد چند نفر بودند، باندی عمل می‌کردند یا انفرادی؟ هدف تخریب اذهان عمومی بود یا موارد دیگر.

تکرار داستان سرویس‌های مدارس بشاگرد

«به علت ناهموار بودن جاده‌ها و مکان‌های صعب‌العبور، خودروی نیسان بهترین وسیله برای سرویس مدارس دانش‌آموزان بشاگردی است». این مطلب را مسئولان استان هرمزگان بیان کردند و با این کار، عملکرد خود را به‌نوعی توجیه کردند اما این توجیه قابل‌قبول نیست.

امسال نیز مانند سال‌های قبل دانش‌آموزان بشاگردی که با نیسان به‌عنوان سرویس مدارس تردد می‌کردند از تصادفات در امان نبودند. در گزارشی با عنوان «سهم دانش‌آموزان بشاگرد نیسان، جاده خراب، مرگ» در شماره 3757، 17 اردیبهشت‌ماه 97 به این موضوع پرداخته است ... در این گزارش آمده است خودروی ناایمن مدارس 12 نفر از دختران مقطع متوسطه از روستای «سگرکن» در دهستان گافر و پارامون به مدرسه‌ای در روستای «سیت و ماستی» انتقال می‌داد که به علت عدم توجه به جلو توسط راننده با تیر برق برخورد و از جاده خارج شد. در این حادثه 3 نفر دانش‌آموز براثر جراحات وارده به بیمارستان سردشت منتقل و به‌صورت سرپایی درمان شدند.

آبان ماه امسال نیز متأسفانه دو دانش‌آموز 13 ساله که سوار بر نیسان راهی مدرسه بودند جانشان را از دست دادند و بقیه راهی مرکز درمانی شدند.

«سایه مرگ در سناریوی سرویس مدارس بشاگرد» عنوان گزارشی است که در 18 آبان ماه در این نشریه به چاپ رسید که نوجوانان صبح زودهنگام رفتن به مدرسه با یک دستگاه وانت نیسان آبی‌رنگ، دچار حادثه شدند. قصه پردرد مرگ دانش‌آموزان براثر سوانح خودروی‌های وانت نیسان که نام آن را سرویس مدارس گذاشتند گویا تمامی ندارد و هرسال باید شاهد این تراژدی باشیم، تراژدی که با مرگ ختم می‌شود.

ساعت 6:45 دقیقه سه‌شنبه (14 آبان ماه)، بار دیگر بشاگرد شاهد واژگونی خودروی نیسان در سراشیبی جاده‌های ناهموار بود واژگونی سرویس مدارس حامل 15 نفر از روستاهای سرتنگ، بند بارک و موردان دربند صلاح به مدرسه رازی دستگرد درگاز؛ اما این بار مانند نیمه اردیبهشت سال جاری به خیر نگذشت و جان دو نفر را در سر صحنه حادثه گرفت.

موسی دادی زاده مدیرکل آموزش‌وپرورش هرمزگان در خصوص حادثه واژگونی خودروها و اینکه برای جابجایی حداقل 700 دانش‌آموزی که مجبور هستند از راه‌های سخت گذر عبور کنند چرا وسیله نقلیه ایمن‌تری در مقایسه با وانت در نظر گرفته نشده است گفت: 50 دستگاه خودروی وانت نیسان در 50 روستاهای بشاگرد استفاده می‌شود چراکه شرکت حمل‌ونقلی به علت صعب‌العبور بودن راه‌ها در بشاگرد وجود ندارد.

وی با تأکید بر اینکه هم‌اکنون حذف وانت خودرو برای رفت‌وآمد دانش‌آموزان امکان‌پذیر نیست. افزود: حدود دو دستگاه مینی‌بوس در مسیرهای بشاگرد در حال تردد است، حدود 6 دستگاه ماشین‌سواری خدمات ایاب و ذهاب دانش‌آموزان و مردم را انجام می‌دهد و 50 دستگاه وانت نیسان نیز در سایر مسیرها تردد دارند.

دادی زاده راهکار کاهش چنین حادثه‌ای را توسعه مدارس شبانه‌روزی در این مناطق عنوان کرد و اظهار داشت: توسعه مدارس شبانه‌روزی باعث کاهش رفت‌وآمد و جابجایی دانش‌آموزان با سرویس مدارس می‌شود شنبه به مدرسه می‌آیند و چهارشنبه به منزلشان برمی‌گردند. وی یادآور شد: امسال با راه‌اندازی ۳ مدرسه شبانه‌روزی ۲۰ سرویس وانت سایپا حذف شد و در سال آینده نیز با راه‌اندازی دو مدرسه شبانه‌روزی دیگر ۸ سرویس وانت سایپا حذف می‌شود.

دادی زاده اضافه کرد: هر وانت سایپا به‌طور متوسط ۶ دانش‌آموز را جابه‌جا می‌کند که در حادثه اخیر به علت خرابی وانت سایپای سرویس از خودروی جایگزین و عبوری استفاده شد و شمار دانش‌آموزان در خودرو نیز ۱۲ نفر بود.پس‌ازاین حادثه، علی صالحی رئیس‌کل دادگستری استان هرمزگان، دستوراتی در راستای تشکیل پرونده، رسیدگی ویژه و تکمیل تحقیقات با قید فوریت در خصوص بررسی علل این حادثه را صادر و تأکید کرد که در راستای احقاق حقوق عامه و جلوگیری از تکرار حوادثی از این نوع، دستگاه قضایی استان به اداره کل آموزش پرورش اعلام نموده به‌سرعت نسبت به استانداردسازی سرویس مدارس بشاگرد و اختصاص اتوبوس و خودروهای مناسب بدین منظور اقدام نماید.

آرزو می‌کنیم شاهد حوادث غمناک نباشیم امیدواریم در آینده خیلی نزدیک، شاهد خبر بهره‌برداری از راه‌های آسفالته و عبور و مرور آسان هم‌وطنمان در بشاگرد باشیم همچنین با توسعه زیرساخت‌های مناسب و همچنین سایر الزامات که در برنامه‌های آموزش‌وپرورش است، امکان استفاده از خودروهای مناسب و استاندارد برای جابجایی همه‌ی دانش‌آموزان مناطق روستایی فراهم شود اما...

حادثه ورود مینی‌بوس به مدرسه

یکی از خبرهای که در فضای مجازی پربیننده بود حادثه برخورد مینی‌بوس به درب مدرسه دخترانه‌ای در کوی نیایش بندرعباس بود که 4 دانش‌آموز را راهی بیمارستان کرد.

بعدازظهر 22 آذرماه بود که در فضای مجازی عکسی منتشر شد مبنی بر ورود یک دستگاه مینی‌بوس سفیدرنگ به حیاط مدرسه، در توضیح این عکس آمده بود که راننده سرویس مدارس باعث تصادف و مرگ دانش‌آموزان شده است.

صبح ساحل پی گیری این موضوع شد و دریافت مرگ دانش‌آموز کذب است و ماجرا ازاین‌قرار است که ساعت 13:30  دقیقه چهارشنبه، راننده یک دستگاه مینی‌بوس هیوندا (سرویس مدارس نبود) برای خرید کنار سوپرمارکتی حدود 200 متری از مدرسه اندیشه فاصله داشته متوقف کرد، مسیر سراشیبی بود و راننده بعد از ترک خودرو، نه ترمزدستی را کشیده و نه خاموش کرده بود. ناگهان پسر بازیگوش راننده حدود 5 ساله که تنها در خودرو حضور داشت دنده را خلاص کرده و مینی‌بوس به دلیل سرازیری مسیر حرکت کرد.

راننده با دیدن این صحنه به‌سرعت خود را درون خودرو انداخت اما نتوانست مینی‌بوس را کنترل کند و خودرو با سرعت پس از تصادف با 3 دستگاه خودرو متوقف‌شده در مسیر، به‌شدت به درب بسته مدرسه برخورد کرد، درب باز شد و سپس به سکوی باغچه برخورد کرد و تایر خودرو کنده شد در این میان 5 دانش‌آموز صدمه دیدند 4 نفر سرپایی مداوا شدند اما یک نفر دچار شکستگی دست شده بود بستری شد.

گزارش این حادثه در شماره 25،3907 آبان ماه با عنوان «بازیگوشی پسربچه در بندرعباس دردسرساز شد» در این روزنامه درج‌شده است.

 

ماجرای نوزادی در کیسه‌زباله در بندرعباس

چشم‌های معصومش بسته است و در خواب نازی فرورفته، صورت کوچکش از شدت گرما قرمز شده و قسمتی از دستش از کیسه‌زباله بیرون آمده و بر روی سنگفرش‌های داغ پیاده‌رو قرارگرفته است ...

این مطلب در مورد نوزادی بود که در شماره 31،3769 اردیبهشت‌ماه درج‌شده بود. عکس این نوزاد جنجالی که در فضایی مجازی بیشترین بیننده را در خود داشت در گلشهر بندرعباس درون کیسه‌زباله رهاشده بود که پس از بیمارستان کودکان به بهزیستی بندرعباس انتقال یافت. کاربران اسمش را «هدیه » گذاشتند؛ و هدیه پس از مدتی توسط خانواده‌ای به سرپرستی قرار گرفت به دنیای جدیدی وارد شد. به گفته غلامحسین رازمند مدیر روابط عمومی اداره کل بهزیستی استان هرمزگان، هدیه‌های زیادی سر راه گذاشته می‌شوند که به بهزیستی انتقال می‌یابند و اینکه این نوزادان در این مرکز زیاد نمی‌مانند بلکه به همراه پدر و مادرهای جدید راهی خانه‌شان می‌شوند.

 اهدای زندگی

«لبخند زندگی امیررضا بر لبان فرشتگان کوچولو »

«کبد مرد هرمزگانی، زندگی‌بخش جوان 21 ساله»

«اهدای عضو، پایان قصه فداکاری مادر»

«کودک گچسارانی، ناجی دختر نوجوان بندرعباسی »

«پیوند زندگی به بیمارانی از میناب تا کرمان »

و...

این نمونه عنوان مطالبی است که در طی این یک‌ساله صفحه حوادث را به خود اختصاص داده است. روایتی از مهربانی و انسان‌دوستی، ایثارگری و بزرگ‌منشی. از اهدا کبد و کلیه‌های پسر کوچولو 5 ساله اهل رودان به نام امیررضا به سه کودک بیمار. «تلخ و جانکاه است و فضا پر از اندوه. با چشمان گریان از کنار تخت پسر کوچکشان جدا می‌شوند، پسری که 5 بهار قد کشیدنش را دیدند و لذت بردند ...هیچ امیدی به باز شدن چشمان مهربان امیررضا دیگر نیست...

سخت است دل کندن؛ اما دل این پدر و مادر داغدار به‌اندازه دریا است وقتی می‌بینند دردانه 5 ساله‌شان حوصله تلخی دنیا را ندارد و عطای آن را به لقایش بخشیده، رضایت می‌دهند، سختی را به جان می‌خرند تا بخشی از وجود عزیزشان، ناجی زندگی بیماران نیازمند شود و...». تا اهدا کبد مرد 69 ساله بندرعباسی به نام غلامرضا به زن 64 ساله‌ای از کرمان ...«امضا با دستان لرزان و پر از اشک و دل‌های ماتم‌زده بر روی برگه رضایت‌نامه اهدا عضو نقش‌بست تاجانی در این دنیا با پیوند اعضا بدن این مرد باز متولد شود...».

در دوم آذرماه، برای اولین بار دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در مراسمی در سالن شهید آوینی بندرعباس میزبان خانواده‌های بودند که با تصمیم به‌موقع در اهدای اعضای بدن عزیزان خود برای نجات جان بیماران دیگر، کاری بزرگ و خداپسندانه انجام داده‌اند که در تاریخ کشور و ذهن ملت خواهد شد و گزارش این مراسم با تیتر «جشن نفس میزبان 25 خانواده ایثارگر » در 4 و در شماره 3914 روزنامه صبح ساحل به چاپ رسید.

از قتل مرد لکسوز سوار

تا قتل ناشی از نزاع خیابانی

پرونده‌های قتل و دستگیری قاتل یکی از اخبار مهم صفحه حوادث است یکی از پرونده‌های پرسروصدا، مربوط به قتل فردی ۴۸ ساله در داخل خودروی سواری لکسوز در ورودی روستای «کهور کلاغی» از توابع بندرعباس بود که در اوایل آبان ماه رخ داد. بلافاصله اکیپی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی به همراه کارشناسان بررسی صحنه جرم، کلیه اقدامات قانونی در جهت نمونه‌برداری و اثر برداری از خودرو و جسد مرحوم انجام و اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات میدانی کارآگاهان در جهت کشف قتل و شناسایی عامل یا عاملان وقوع قتل در دستور کار قرارگرفته. در همان روز اخباری مانند قتل مسلحانه و... در فضای مجازی پخش شد که پلیس اظهار داشت، بررسی‌ها و اقدامات تخصصی لازم مبنی بر علت فوت توسط پلیس و پزشکی قانونی در حال انجام است که به‌محض دریافت پاسخ از مبادی مربوطه، علت نامه فوت متوفی اعلام خواهد شد. 72 ساعت بعد از حادثه پلیس موفق شد، سه نفر عاملان قتل، شامل دو مرد و یک زن (همسر مقتول) را دستگیر کردند.

در تحقیقات مشخص شد مرد جوانی که مباشر در قتل بوده یک کارگر ساختمانی است و برای فردی به نام «ح_ ی» به مدت ده سال کار ساختمانی انجام می‌داد و چون «ح_ی» به متهم وعده وجه نقد و پست سرکارگری داد به وی کمک کرده و با اسلحه کلت کمری درحالی‌که مقتول در داخل خودرو خواب بوده. یک تیر به سر مقتول شلیک کرده است. متهم دیگر پرونده نیز در اعترافات خود معترف شد که با مقتول از قبل اختلافاتی داشته و چون او یک‌بار قصد جان وی را کرده تصمیم به قتل وی گرفته و چون همسرش با وی اختلاف داشت این موضوع را به او اعلام کرده است.

یکی از پرونده‌های دیگر مربوط به اوایل فروردین‌ماه امسال بود که برادری درگیری خواهر 19 ساله‌اش را به قتل رساند

ماجرا ازآنجایی لو رفت که پدر این دختر برای صدور جواز دفن به پلیس آگاهی مراجعه کرده بود که پس از بررسی‌ها قتل این دختر محرز شد. پس از احضار و بازجویی اعضای خانواده مقتول مشخص شد که این دختر به دنبال درگیری با برادرش و اصابت ضربه چوب به سرش به قتل رسیده است. مأموران اداره مبارزه با جرائم جنایی، متهم را در مخفیگاه خود دستگیر کردند که در تحقیقات ابتدایی منکر بزه انتسابی بود، ولی در مواجه با دلایل و مدارک موجود لب به اعتراف گشوده و به قتل خواهر خود اعتراف کرد.

پرونده بعدی که قاتلش در زمان کوتاه دستگیر شد مربوط به نزاع خیابانی در بندرعباس بود که در تیرماه سال جاری رخ داد. در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مبنی بر نزاع و درگیری دسته‌جمعی با چاقو بین چند جوان دریکی از محله‌های قدیمی بندرعباس بلافاصله مأموران اداره مبارزه با جرائم جنایی در معیت کارشناسان بررسی صحنه جرم به محل وقوع اعزام شدند. با حضور پلیس در محل مشخص شد جوانی 17 ساله در پی نزاع براثر اصابت ضربات چاقو از ناحیه گردن مجروح که پس از انتقال به بیمارستان، علی‌رغم تلاش تیم پزشکی به علت شدت خونریزی و شدت جراحات وارده فوت می‌کند. در بررسی میدانی کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی هویت هر 3 نفر از ضاربین و حاضرین درصحنه درگیری شناسایی که در اجرای دستور مقام قضائی و به‌منظور کشف جرم، دستگیری کلیه حاضرین درصحنه قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت. پلیس در طی دو عملیات جداگانه دو نفر از متهمان دستگیر کردند که در بازجویی‌های لب به اعتراف گشوده و ضمن تائید حضور درگیری، نفر سوم حاضر درصحنه، متهم به هویت (الف- ک) را به‌عنوان ضارب اصلی معرفی کردند. با توجه به اعترافات متهمان، مخفیگاه متهم اصلی دریکی از محلات حاشیه‌ای بندرعباس شناسایی و در یک اقدام غافلگیرانه، نامبرده را دستگیر کردند. وی در بازجویی‌های مقدماتی منکر ارتکاب جنایت شده اما در مواجهه با دلایل و مستندات موجود و در مواجهه حضوری با سایر متهمان لب به اعتراف گشوده و به قتل معترف شد

پایان روزهای تلخ علیرضا 15 ساله

بی‌قرار است و بی‌تاب و چشم‌انتظار. نمی‌داند چه روزها و شب‌های سختی به امید دیدن جگرگوشه‌اش گذرانده است، حالا انتظار به سر آمده است می‌داند تا دقایقی دیگر پسر 15 ساله‌اش را می‌بیند گویا این دقایق برایش یک‌عمر می‌گذرد، پسری که دو هفته به دست آدم‌ربایان اسیر بود...

این داستان پسری به نام علیرضا است که در شماره 3920، 11 آذرماه صبح ساحل به چاپ رسید. علیرضا عصر یکی از روزهای اواخر آبان ماه که برای خرید نان از خانه خارج شد اما برنگشت، مادرش همه‌جا را دنبالش گشت ولی اثری از او نیافت، پلیس در جریان ماجرا قرار گرفتند و در تحقیقات از اهالی محله و بازبینی از دوربین‌های مداربسته در اطراف منزل همچنین پرس‌وجو از کاسبان محل، ردی از این پسر نیافتند و احتمال آدم‌ربایی را می‌دادند تا اینکه چند روز بعد، افرادی ناشناس به خانواده علیرضا تماس گرفتند و بابیان اینکه پسرشان را ربوده‌اند و به کشورهای همسایه انتقال داده‌اند، ادعای طلب از پدر این نوجوان داشتند. خانواده شوکه شده بودند چراکه بدهکار کسی نبودند و پدر علیرضا سال‌هاست فوت‌شده بود.

 مأموران پلیس مطلع شدند فرد ربوده‌شده توسط دو نفر در نقطه نامعلومی از کوهستان‌های بخش سرنی میناب نگهداری می‌شود و به سرنخ‌هایی در خصوص مفقود شدن این پسر دست می‌یابند، پس از انجام تعقیب و مراقبت چندساعته این دو متهم، مشخص شد که این افراد با یک دستگاه خودروی پراید در یک مسیر فرعی قصد دارند ربوده‌شده را به میناب منتقل کنند که طی عملیاتی غافلگیرانه در محور میناب _رودان خودرو را متوقف و علیرضا نجات یافت، آدم‌رباییان نیز دستگیر شدند...

شایعه مرگ ناشی از ذرت‌های آلوده

آبان ماه گذشته مطلبی در فضای مجازی بازنشر یافت مبنی بر اینکه ذرت‌های آلوده به آفلاتوکسین از گمرک خارج و وارد عرصه تولید پفک و... شده است و اینکه عده‌ای پس از مصرف این ماده غذایی جان سپرده‌اند. شایعات روزبه‌روز گسترده‌تر شد ترس و دلهره زیادی مردم را در برگرفته بود و اقشار مختلف در خریدن محصولات ازجمله پفک، پفیلا و...احتیاط می‌کردند. دکتر فاطمه نوروزیان مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان مرگ افرادی براثر خوردن ذرت‌های آلوده کذب خواند؛ و ابوالفضل اکبرپور ناظر گمرکات استان و مدیرکل گمرک شهید رجایی بندرعباس تأکید کرد که اولاً کشفیات ذرت‌های آلوده که در گمرک شهید رجایی نبوده و دوما حتی یک گرم وارد کشور نشده است. این ذرت‌ها مجوز ورود داشته است اما به معنی ترخیص آن‌ها نیست و با توجه به اینکه اداره‌های بهداشت و استاندارد مجوز ورود ندادند ترخیص نشده است.

موضوع ذرت‌های آلوده مدت زیادی است در فضای مجازی و رسانه‌ها پیچیده است گمرک و استاندارد از قرنطینه آن می‌گویند. اسفندماه سال 96، 126 هزار تن محموله ذرت توسط 17 شرکت از برزیل وارد کشور شده و آلوده به قارچ آفلاتوکسین است که پس از تائید و احراز آلوده بودن ذرت‌ها توسط اداره استاندارد خوزستان، انبارهای نگهداری این ذرت‌ها پلمپ شد و از ترخیص محموله‌ها جلوگیری شده است

ماجرای قاتل آزادشده پس از 22 سال

اواخر دی‌ماه ماه گذشته بود که خبری از سوی روابط عمومی دادگستری هرمزگان به رسانه‌ها ارسال شد و این خبر جدا از خبرهای دیگر خاص بود، خاص از جهت آزادی مرد 64 ساله که پس از 22 سال از زندان رهایی یافته بود. این مرد معلم یکی از دبیرستان‌های بندرعباس بود که به علت شدت عصبانیت و عدم کنترل رفتار، همکارش را در سال 76 به قتل رساند و 22 سال با حکم قصاص در پشت میله‌های زندان به سر برد تا آنکه به‌واسطه دادستان کشور و رضایت از خانواده مقتول، از مرگ نجات یافت.

«رد خون در آزمایشگاه فیزیک و شیمی» این تیتر صفحه حوادث شماره 3962 مورخه 30 دی‌ماه در این نشریه است که به این موضوع پرداخته‌شده است.

«اردیبهشت‌ماه بود و نزدیک امتحانات پایان سال. دانش‌آموزان در کلاس مشغول آموختن و معلمان در حال تدریس. حدود ساعت 9 صبح بود، پنجره اتاق باز بود و باد خنکی در حال وزیدن. حیاط مدرسه پر از صدای هیجان، شوق و خنده پسران در زنگ ورزش، دقایقی به زنگ تفریح نمانده بود که دبیر ادبیات نگاهی به عقربه‌های ساعت مچی‌اش انداخت و مشغول توضیح دادن آغاز فصل بعدی کتاب در هفته دیگر... ناگهان صدای دادوفریاد، حواس‌ها را به بیرون از کلاس پرتاب کرد...به‌سرعت از کلاس‌ها بیرون آمدند اما چشمانشان به قطره‌های خون افتاد که از راه‌پله‌های طبقه بالا به پایین ریخته بود و همچنین آقا معلم چاقو به دست که از مدرسه بیرون رفت...این پازل‌ها حکایت از اتفاق ناگوار و وحشتناکی داشت، رد خون به آزمایشگاه شیمی و فیزیک در طبقه دوم گره می‌خورد، کادر مدرسه مانع از ورود دانش‌آموزان به آزمایشگاه بودند و دقایقی بعد پلیس و اورژانس وارد صحنه شدند...

پرونده قتل دبیر شیمی و فیزیک بر روی میز قاضی دادگستری استان هرمزگان قرار گرفت و معلم 44 ساله در 24 اردیبهشت‌ماه 76 به جرم قتل همکارش وارد بازداشتگاه بندرعباس شد. وی در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کرد که بر سر مسئله جزئی پس از درگیری لفظی در آزمایشگاه، با ضربه چاقو وی را مجروح کرده و انگیزه قتل همکارش را نداشته است. قاتل به زندان بندرعباس رفت و خانواده مقتول در دادگاه تقاضای قصاص کردند.

اولیای دم گذشت را منوط به دریافت دیه کرده بودند و قاتل نیز توانایی پرداخت دیه را نداشت که دادستان کل کشور در سفری که به بندرعباس داشت در جریان موضوع قرار گرفت و بر اقدامات لازم برای پیگیری و فراهم کردن مقدمات آزادی این فرد تأکید و شخصاً نیز مبلغی را جهت تأمین دیه پرداخت کرد.

با اعزام نماینده ستاد دیه به استان خراسان جنوبی و شناسایی اولیای دم و مذاکره با آن‌ها و پادرمیانی معتمدین و جمع‌آوری مبلغی دیگر از خیرین، نهایتاً رضایت دختر و همسر مقتول اخذ و زندانی پس از بیست‌ودو سال و نیم تحمل زندان، آزاد شد.

ملخ‌ها دست‌بردار نیستند

«ملخ‌های صحرایی به مزارع ما حمله کردند و همه محصول ما را از بین بردند ». این سخنان اکثر باغداران استان هرمزگان بود که از سال گذشته درگیر این موجود مزاحم شده بودند. این مهاجمان موذی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و شبه‌جزیره عربستان وارد ایران شدند و ضرر زیادی به مزارع وارد کرد مزارعی که پس از بارندگی‌ها، جان گرفتند و آماده برداشت هستند. این ملخ‌ها تیشه برریشه مزارع وارد کرده محصولات را خوردند، تخم‌گذاری کردند همراه با باد به‌سوی مزارع دیگر هجوم بردند و کشاورز ماند با محصولات خراب‌شده بر روی زمین. مسئولان با سم‌پاشی هوایی و زمینی خیل عظیمی از ملخ‌ها را نابود کردند اما تعدادی از آن‌ها خود را از مهلکه نجات دادند اما بعد از بارندگی اوایل امسال به همراه مسافران جدید که از هوای موجود صحرای عربستان، یمن و... فرار کرده بودند به همراه باد وارد کشور شدند و با تخم‌گذاری روزانه 300 تا 400 عدد جنگ ویرانگری مزارع گسترش یافت. مسئولان استان هرمزگان در جلسات از تلاش‌های برای از بین بردن ملخ‌ها نام بردند اما باغداران و مزارع داران از کار مسئولان راضی نبودند. شنیده‌شده که این موجودات صحرایی بار دیگر وارد استان هرمزگان شدند مزارع و باغات را از بین می‌برند...

خبرهای حادثه‌ای

مرگ کودک 8 ساله در رودخانه خروشان سیریک، مرگ تلخ معصومه 12 ساله با پمپ آب در بشاگرد، مرگ برادران بندرعباسی در موتورخانه کشتی چینی، تولد پس از پایان روزهای سخت سرطان، شناورهای میلیاردی جاسک غرق در آتش، مرگ جنجالی اسب سفید در بوستان غدیر، لرزش بی مدیریتی برساخت و سازها، صلح و سازش طایفه‌های مختلف، رهایی مجید از کابوس تلخ چوبه دار و... ازجمله اتفاقات در صفحه حوادث این روزنامه در طی یک سال بوده است

ساعات پایانی 98

ساعاتی به پایان سال 98 نمانده است و صدای عمو نوروز به همراه حاجی‌فیروز از دور شنیده می‌شود که در حال نزدیک شدن هستند.

6 روز دیگر سفره هفت‌سین در خانه‌ها برپا است اما از شور و شوق باهم بودن، بغل کردن و روبوسی کردن، مهمانی دادن و مهمانی رفتن خبری نیست. 6 روز دیگر عید است اما حال و هوای این روزها و شب‌ها مانند سال‌های گذشته نیست که بازارها و اماکن خریدوفروش شلوغ باشد و همه در تدارک آغاز سال نو. بازارها، اماکن تفریحی و دیدنی و... تعطیل است و خانواده‌ها هرکدام در خانه‌ها خود زندانی.

کرونا، این جانی بی‌رحم سایه افکنده بر روی دنیا. روزهای سختی را گذراندیم و در پیش داریم، این روزها حال دلمان خوب نیست، روزهای تلخ شنیدن آمار مرگ هم‌وطنانمان براثر «کووید 19»؛ اما می‌توان کرونا را شکست داد با همدلی و همیاری و صبوری. کرونا هم مانند بیماری‌های مختلف رفتنی است. چین توانست شیوع ابتلا به این ویروس را کاهش دهد و بیمارستان‌های صحرایی خود را تعطیل کند، ما هم می‌توانیم و امیدواریم باهمت هم این بیماری ناشناخته را تا اواخر فروردین‌ماه از پا درآوریم ...

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها