سُری‌خوانی، خُنیاگریِ زنانه


نویسنده: سمیره حنائی

بلند می‌خواند و زنانی که دورش حلقه زده‌اند بعد از او تکرار می‌کنند. ساز دایره شکلی، که به زبان محلی داریه نام دارد، دست به دست می‌شود. زنی که از همه جاافتاده‌تر است و صدای بهتری دارد، وسط نشسته است و از بقیه می‌خواهد همراهیش کنند. دختران کوچک و بزرگ، زنانی که بچه‌‌شان را در آغوش گرفته‌اند نیز به جمع می‌پیوندند. جایی برای خود پیدا می‌کنند، با فاصله کمی، پشت سرهم می‌نشینند. با شادی دست می‌زنند و بیت‌ها را تکرار می‌کنند. هرازگاهی بیت‌هایی خوانده می‌شود که همه را می‌خنداند. گاهی هم همه کِل می‌کشند. عروسی در استان هرمزگان حال‌و‌هوای دیگری دارد. امکان ندارد که هرمزگانی باشی و صدای نی‌انبان، دُهل و سُرنا از خود بی‌خودت نکند. انرژی و شادی در موسیقی هرمزگان موج می‌زند. رنگ و بوی مذهب نیز در فرهنگ بومی و عروسی هرمزگانی‌ها دیده می‌شود. سه شبانه روز جشن و پایکوبی، حجله‌بندی، موسیقی، ساز و رقص لوتی، مراسم خاص حنابندان و زنانه و مردانه برگزار شدن عروسی‌ها در بیشتر مناطق استان، از ویژگی‌های عروسی در هرمزگان است. تصویرهای بسیاری تا به امروز از عروسی در هرمزگان منتشر شده اما به رسم‌های زنانه کمتر پرداخته شده است. دلیلش هم محدودیت و حساسیت در دیده شدن زنان بوده است. تفکری که همچنان در بسیاری از مناطق استان دیده می‌شود. «سُری خوانی» رسمی کاملا زنانه است که بیشتر در بین زنان غرب هرمزگان دیده می‌شود. ردپای سرُی را در عروسی‌ها، محفل‌های زنانه‌ای که تنها داماد برای لحظاتی اجازه ورود به آن را پیدا می‌کند، پیدا می‌کنی. متاسفانه هیچ منبع کتابخانه‌ای در مورد سُری‌خوانی وجود ندارد. آنچه می‌خوانید حاصل پژوهش میدانی نگارنده در مورد سُری‌خوانی در شهرستان بستک است.

سُری (Sori) چیست

همیشه مردان نماد موسیقی و آواهای محلی هرمزگان بوده‌اند؛ شروِندخوانی، آواز خوانی‌های صیاد و لنج سازان و موسیقی‌های محلی که در محفل‌ها و جشن‌ها خوانده می‌شود. اما در هرمزگان موسیقی‌هایی وجود دارد که رنگ و بوی زنانه دارد. کافی است سَری به یکی از محفل‌های شادی زنانه در بستک بزنی. «سُری» یکی از این نواها است. سُری به تک بیتی‌هایی گفته می‌شود که در عروسی‌ و جشن‌ها خوانده می‌شود. یک زن در وسط می‌نشیند، زنان دیگر  گرداگردش و بیت‌ها یکی پس از دیگری ادا می‌شود. زن دیگری نیز داریه به دست، با ریتم خاصی همراهیش می‌کند. زنان حاضر در جمع نیز با دست‌زدن به ریتم موسیقی جان می‌بخشند. معمولا آشنایان عروس و داماد با سری‌های متفاوت با هم رقابت می‌کنند. هر طرف سعی در برتر نشان‌دادن طایفه خود دارد. توصیف عروس و داماد، دلتنگی برای عروس، توصیف ویژگی‌های خانواده عروس و داماد از معمول‌ترین موضوع‌های سری‌خوانی است. سری‌خوانی قدمت دیرینه‌ای در شهرستان بستک دارد. در گذشته سری‌خوانی و داریه‌زنی تنها شیوه پایکوبی و شادی در عروسی‌ها محسوب می‌شد. درحال‌حاضر تنها در برخی نقاط شهرستان بستک سری‌خوانی زنده نگه داشته شده است.

سُری‌خوانی و مراسم عروسی در هرمزگان

سُری‌ها در عروسی‌ها و جشن‌ها خوانده می‌شود. عروسی در بیشتر نقاط هرمزگان سه روز و سه شب به طول مینجامد. بخش زیادی از مراسم عروسی مخصوص زنان است. شب اول عروسی در شهرستان بستک، که شب حنای دزدی یا حنای دزدکی نام دارد، دختران دم‌بخت و زنان نزدیک به عروس، در خانه مادر عروس دور هم جمع می‌شوند و دستان عروس را نقش حنا می‌بندند. نوا و موسیقی این مراسم را در گذشته، تنها سُری‌خوانی تشکیل می‌داده است. آشنایان و دوستان عروس در شب اول دور هم جمع می‌شوند و از ویژگی‌های عروس، زیبائیش و قدر و منزلت خود در مقابل آشنایان داماد می گویند.

*عاروس ما صَلِ اَلا بر قدِ رعنایُش/ نومِ محمد مصطفی بر رُخ زیبایُش

*این عروسِ نازی هِن، جایُش به‌روی قالی هِن/ عزتُش کن، حرمتُش کن، فرداشب جایُش خالی هِن

*چارقد نازیت بِنازِم، فِرُفِر باد می‌بره/ رنگ گل ناریت بِنازِم که دل دوماد می‌بره

در شب اول، رسم بر آن بوده که عروس جامه سبز بر تن کند. پرده پشت سر عروس نیز با سجاده‌های زیبا، پارچه‌های سبز پولک‌دوزی شده که آیات قرآن و اسم‌های مذهبی بر آن نقش بسته بود، تزئین می‌شد. در برخی نقاط به جای داریه از تنبک استفاده می‌کردند. سُری با ریتم‌های مختلفی ادا می‌شود. داریه یا تنیک‌زن با توجه به نوع سری ریتم را تنظیم می‌کند.

روز دوم عروسی، خانواده عروس و داماد سُری‌های خاص خود را دارند. عصر روز دوم زنان خانواده و آشنایان داماد حنایی را که قرار است شب بر پای داماد بنهند، آماده می‌کنند. سری‌هایی در وصف جمال، صفت‌های برازنده، مال و دارایی‌ داماد، درحالی‌که حنا آماده می‌شود، خوانده می‌شود.

*زَر مُوهِن، زینت موهن، ما دُرِ پر قیمت موهن/ ما نتیجه مُلَیائیم، صدهزار حِشمت موهن

*شاه دوماد از باغ درآمد با کمال و جمال/ دسته‌ی ریحان به دستش، می‌زند باد شمال

*ما بَگُم بَگ زاده اُم، محله ی بَگان همسایه اُم/ زن به دومادم بدین که ما کلانترزاده اُم

*خانم عاروس ناز مَکُ، نازُت اَ دوماد نارَسِ/ گردن دوماد بلندن، دست تَ بالا نارَسِ

 شب دوم، مراسم حنابندان مردانه است. مردان حنا را به پای داماد می‌نهند و ترانه‌های تک بیتی مخصوص به خود را دارند. شخصی تک بیتی‌ها را می‌خواند و مردان با واژه «مرحبا» همراهی‌اش می‌کنند. بعد از اتمام مراسم در خانه داماد، زنان و آشنایان داماد درحالی‌که سینی حنای دوماد را حمل می‌کنند، مسیر خانه داماد تا عروس را سری می‌خوانند. هنگام ورود به خانه عروس، خانواده داماد سری مخصوص امشب را می‌خوانند:

*این منم و اون منم و طایفه دوماد منم/ جای من بالا بذارید که اصلِ کاریتون منم

*گل زده رو صندلی، آفتاب زده رو پنج دری/ ماشین از گاراژ درآری خانم عاروس ببری

*قدبالای شاه دوماد همه زاغ و نمکِن/ چشم دشمن کور بشه که چون ستاره‌ی شَفَقِن

حناهای آماده شده بین آشنایان عروس پخش می‌شود. در شب دوم رسم بر این است که عروس لباس قرمز به‌تن کند. بخشی از حنای داماد به همراه سینی بزرگی که با پش(برگ نخل) تزئین شده‌است و هدیه‌های خانواده داماد که شامل لباس و طلا است به عروس تقدیم می‌شود.


 روز سوم، عروسی در خانه داماد جریان دارد. عصر روز سوم زنان فامیل داماد سُری خوانان به خانه عروس می‌روند. دست داماد و عروس را در دست هم می‌گذارند. سرشان را به نشانه محرمیت سه بار برهم می‌زنند. با سری به مادر عروس می‌گویند دخترش را می‌برند. سُری مشهور این روز «اِمشو گُلُم شَ بِرِم جانِ دِلُم شَ بِرِم» است.

* اِمشو گُلُم شَ بِرِم جانِ دِلُم شَ بِرِم/ شَ بِرِمَ مَلَی خانیا/ اِمشو گُلُم شَ بِرِم / شَدِم برنجِ دُم سیاه/ جانِ دِلُم شَ بِرِم/ مَماشون بِدا چَش شَ بُکو/ اِمشو گُلُم شَ بِرِم/ چَش وَ دِلِ خَش شَ بُوکو/ جانِ دِلُم شَ بِرِم…

زنان روستا عروس را سری‌خوانان تا خانه داماد همراهی می‌کنند. معمولا این مسیر پیاده طی می‌شود. چادر سبزی بر سر عروس انداخته می‌شود تا چهره‌اش نمایان نشود. محتوای سری‌های این‌روز، حسن و جمال عروس و داماد و خوشحالی از شروع زندگی جدیدشان است.

*عاروسِ قد بالا با هنرِن حالا/ چشم حسودان کور بگویید ماشالا

*شاه دوماد پایِ تختِن، خانم عاروس روی تخت/ سَوز واوِن هردوتاشون، گل بچینِن از درخت

*چشم چشم زاغ تو، مادر نبینم داغ تو/ عمر صدساله بیاری، گل بچینم از باغ تو

*کفش سیاه پَس بلند، مالِ عاروس قد بلند/ همتون بُگوی ماشالا که خُش اُش کِردِ پسند

لهجه‌شناسی تک‌بیتی‌های سُری

غرب هرمزگان(شهرستان بستک) به‌دلیل هم‌جواری با استان فارس، رگه‌هایی از شباهت را در پوشش قدیمی زنانه، نوع ریتم موسیقی و آوازها و شعرهایش دارد. مثلا لباس محلی زنان غرب هرمزگان که با نام «شلوار گشاد» یا «نمتا گشاد» معروف است، شباهت بسیاری به لباس عشایر ترک‌زبان استان فارس دارد. رقص محلی دستمال‌بازی، با ریتم موسیقی زندی، و رقص سه‌پا که در برخی روستاهای شهرستان بستک دیده می‌شود، بی شباهت به رقص‌های عشایر استان فارس نیست. این شباهت‌ها در لهجه و موضوع تک بیتی‌های سُری نیز دیده می‌شود. برخی سُری‌ها با لهجه شیرازی خوانده می‌شوند:

*جینگُ جینگِ ساز میاد از بالای شیراز میاد/ شاه دوماد غم مخور که نومزادِت با ناز میاد

*چهارتا طاق‌اند، چهارتاتالار، چهارتا برادرشهر لار/ از میونِ چهاربرادر، شاه دوماد سایه دار

*این برنج ریزه ریزه، غُل غُلِ آبُش میاد/ خانم عاروس کوچکن، سرشوم خابُش میاد

*آسمون پرستاره تیله بازی می‌کنه/ شاه دوماد توی حجله بوسه‌بازی می‌کنه

زبان محلی مردم شهرستان بستک با نام اَچُمی شناخته شده‌است. به‌دلیل شباهت بسیار گویش اَچُمی با زبان فارسی معیار برخی از اشعار سُری با گویش فارسی نیز ادا می‌‌شود که تنها برخی از واژه‌ها با معادل محلی آن جایگزین شده‌است. به‌نظر می‌رسد بخشی از سری‌ها با شعرهای محلی استان فارس مشابه باشد و تفاوت تنها در گویش محلی است. به‌گفته‌ی یکی از دانش‌آموخته‌گان رشته تاریخ، نزدیکی شهرستان بستک و استان فارس و رفت‌و‌آمد بسیار از گذشته تاکنون به این استان، شاید دلیل انتقال این نوع لهجه در تک بیتی‌های سری باشد. البته در بین گویش‌های مناطق مختلف شهرستان بستک نیز تفاوت‌های جزئی دیده می‌شود. گویش هر روستا با روستای مجاور اندکی متفاوت است. همین موضوع باعث شده که برخی از بیت‌های مشابه با گویش‌ها و کلمات مختلف ادا شود. هر روستا با توجه به نوع ادبیات و کلماتی که استفاده می‌کنند یک بیت مشابه را تغییر داده‌اند.

سُری در غبار فراموشی

آخرین‌باری را که در مراسم سری‌خوانی شرکت کردم به یاد نمی‌آورم. مراسم عروسی نیز مانند سایر فرهنگ‌های هرمزگان رنگ و رویشان رفته و رنگ تازه‌ای به خود گرفته‌است. سری‌خوانی مربوط به دیروز و امروز  نیست. این سنت دیرینه در غرب هرمزگان، نسل‌ها وجود داشته‌است. همیشه زنانی بوده‌اند که حافظه و خلاقیت بیشتری داشتند و این بیت‌ها را می‌سرودند و می‌خواندند. سُری تا به امروز نوشته و ثبت نشده‌است. تنها در عروسی‌ها خوانده و سینه به سینه منتقل شده‌است. از مادرم درمورد غروب سُری می‌پرسم. لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «قدیما همیشه با سری در عروسی‌ها جشن می‌گرفتیم. من داریه‌زدن بلد نبودم اما هرازگاهی سُری می‌خواندم. در برخی روستاها سری‌خوان‌های ماهری بودند. البته الان دیگر از سُری خبری نیست. گروه‌های موسیقی جای سُری را گرفته. سلیقه مردم تغییر کرده. چون سری نخوانده‌ایم یادمان رفته». مریم خانم تقریبا 75 سال دارد. او از سری‌خوان‌های قدیمی بستکی بوده است. به دیدارش می‌روم. وقتی می‌گویم برایم سری بخوان می‌خندد. می‌گوید یادش نیست. فراموش کرده است. می‌گوید: «قبلا عروسی‌ها صفای دیگری داشت. زنانی که سری می‌گفتند کنار هم نشستند. دستشان را می‌گذاشتند زیر گوش‌شان. سُری را در گوش هم با صدای بلند می‌گفتند. اقوام داماد و عروس هر کدام سعی می‌کردند که خودشان را به رخ بکشند. جوان‌ها حالا چیزی از سُری نمی‌دانند. دیگر کسی به سری‌خوانی اهمیتی نمی‌دهد. یادم هست ساعت‌ها در عروسی پشت سرهم سری می‌خواندیم. یادش بخیر». چند سری برایم می خواند اما معلوم است حافظه‌اش یاری نمی‌کند. می‌گوید یک نفر دیگر را پیدا کنم، او چیزی یادش نمی‌آید. بعد از تلاش بسیار برای یافتن کسی که سری بداند، به روستای برکه‌لاری بستک رفتم. زنی را یافتم که به سری‌خوانی معروف بود. فاطمه‌گل زنی جوان و خوش مشربی بود. حافظه و ذوق خوبی داشت. به او گفتم می‌خواهم سُری را جمع‌آوری کنم. خوشحال شد و با اشتیاق سعی به یادآوردن بیت‌ها کرد. هرآنچه می‌دانست را گفت و نوشتم. فاطمه‌گل 50 تک بیتی قدیمی، از زمانی کوچک بوده و هرآنچه خود در عروسی‌ها شنیده بود، را به یادآورد. چند‌ماه بعد مطلع شدم که به‌دلیل سرطان پرکشیده و برای همیشه ترکمان کرده‌است. در واپسین روزهای زندگی‌اش چندین بار به‌من تلفن زد و هرآنچه را به‌مرور به‌یاد می‌آورد برایم می‌خواند. از همکاران و دوستانم درمورد سری پرسیدم. مریم‌خانم راست می‌گفت، تا به امروز چیزی درمورد سُری نشنیده بودند. فهمیدم سُری‌خوانی از مراسم عروسی بیشتر مناطق بستک حذف شده‌است. باید دیگر خیلی پایبند به فرهنگ قدیم باشی تا در عروسیت داریه بیاورند و مردم را سرگرم کنند. سری نیز مانند سایر اداب و رسوم گذشته‌مان زیر غبار فراموشی مدفون خواهد شد. این میراث زنانه که تا به امروز سخنی از آن به‌میان نیامده است، به‌زودی از خاطرها خواهد رفت. مراسم عروسی‌ روز به روز از فرهنگ بومی فاصله می‌گیرد و شکل جدیدی به‌خود می‌گیرد. دیوار پر زرورق و سجاده، جایش را به سن‌های چندمتری شیک و رنگارنگ داده‌است. به‌جا آوردن رسوم گذشته نام واپسگرایی گرفته. ساله‌هاست که سایه تجملات بر سر عروسی‌ها سنگینی می‌کند. با این‌وجود زنانی که چین گذشتِ ایام بر چهره دارند، همچنان اصرار به پاسداشت آئین‌ها دارند. خُنیاگرانی که ساده و بی‌آلایش طعم شادی را چشیده و دیگران را در حس‌شان شریک کرده‌اند.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها