جایی شبیه خانه



برگردان: حسین یعقوبی

چندی پیش گزارشگر روزنامه ی نیویورک نیوز گزارشی از یک زن نسبتا ریزه میزه منتشر کرد که درون یک کیوسک تلفن عمومی زندگی می کرد. تمام تجهیزات خانه ی این خانم منحصر بود به یک بخاری، یک صندلی تاشو، مقداری حبوبات و یک شماره از مجله ریدرزدایجست. این خانم در مصاحبه اش با خوشحالی گفته بود: »فکرشو بکنین، نه تنها یه خونه برای زندگی دارم، بلکه یه چیزی دارم که دسترسی بهش برای خیلی ها سخته ... یک تلفن! « ایده ی این خانم یک ابتکار انقلابی در عرصه ی صرفه جویی در هزینه ی مسکن است، البته ا گر از تلفن این کیوسک استفاده ی ابزاری زیادی در حد مکالمات تلفنی طولانی که هزینه اش برابر خرید ویلایی در اروپاست نشود.   تعداد کیوسک های تلفن موجود از تعداد افراد قد طبعا کوتاه و ریز میزه خیلی بیشتر است، اما به نظر می رسد ا گر قد بلندترها هم کمی تلاش کنند می توانند خودشان را در فضای داخل این کیوسک ها جا بدهند.

 

خب البته باید یک سری چیزها را هم یاد بگیرند، مثل ایستاده خوابیدن که البته چندان سخت هم نیست. حتی اسب ها هم می توانند ایستاده بخوابند، پس چرا ما انسان ها نتوانیم!  عده ای معتقدند که زندگی در کیوسک تلفن محتاج تحمل مشقت بسیار زیاد است. در صورتی که من معتقدم ا گر کسی مثل آدم زندگی کند حتی در همان کیوسک تلفن هم می تواند از زندگی اش لذت ببرد. فقط در کیوسک تلفن؟ نه. جالب است بدانید که یکی از دوستانم چندی پیش متوجه سکونت یک خانواده در داخل مخزن گاز شهری شده بود. البته اعضای خانواده اش برای ایمنی بیشتر مجبور بودند دایم ماسک به صورت شان بزنند. از طرفی مادر خانواده هم اجازه نمی داد شوهرش داخل آن تانکر سیگار بکشد. اما خب، صرف نظر از این مسایل جزیی و پیش پا افتاده، شکر خدا یک سقف ۲۴۰ فوتی بالای سرشان داشتند.این طور که شنیدم شخص تنها و مجرد دیگری هم هست که داخل ماشین مخلوط کن سیمان زندگی می کند. این آدم حتی به ساعت شماطه ای هم نیاز ندارد، چون هر روز صبح که کارگرها می آیند و دستگاه را روشن می کنند او هم خود به خود از خواب بیدار می شود. هر چند همیشه از این مسئله شکایت دارد که مجبور است در حال چرخیدن دستگاه شلوارش را پایش کند! و خب نظرتان راجع به انبار کاه یا طویله چیست؟ نیمی از افرادی که من می شناسم و الان خوب پول در می آورند و به قول معروف به جایی رسیدند کسانی بودند که داخل طویله بزرگ شدند.

 

خارج از شهر کالیفرنیا مردم ایده های استادانه ای برای پیدا کردن جایی برای زندگی دارند. به عنوان مثال وا گن های درون شهری را می خرند و آن ها را تبدیل به آلونک های ییلاقی می کنند. مدل های جدید و مجهزتری هم هستند. آشپزخانه، حمام و حتی زنگ ویژه ی احضار پیش خدمت هم دارند. ا گر چه به عقیده ی من بهتر است که ً بی خیال وا گن های خیابانی سا کن بشوید و داخل آن کال هایی زندگی کنید که هنوز در حال حرکتند. این طوری می توانید به جاهای مختلف هم سفر کنید. بله؟ این مشکل را دارید که در وا گن های در حال حرکت صندلی برای نشستن پیدا نمی کنید چه برسد به جا برای خوابیدن؟ حدس می زنم شما از آن تیپ آدم هایی هستید که ترجیح می دهند فقط بنشینند و هیچ فعالیت و تلاشی برای سر و سامان گرفتن و صاحب مسکن شدن نکنند. به هر حال تنها کاری که باید بکنید این است که صبح اول وقت سوار این وا گن های قطار شهری شوید.  در ازای یک سنت یا ا گر در کلیولند باشید ۷ سنت، می توانید برای حداقل یک روز خانه داشته باشید! شاید کمی به خاطر فشار و هل دادن جمعیت و لگد شدن پای تان آزرده شوید، اما در عوض چهره های جدید می بینید. خیلی از کسانی که به جایی رسیدند سوار همین وا گن ها شدند. حالا گیریم نه به قصد اقامت در آن ها.

 

زندگی در این وا گن های شهری فواید بسیاری دارد. اول این که از خیابان های مختلف می گذرید و به قول معروف حسابی شهر را سیاحت می کنید. علاوه بر این، ا گر از آن ِ دسته آدم ها هستید که به اصطلاح آب از مشت تان نمی چکد و دلتان نمی آید که یک روزنامه بخرید، می توانید ً یا منتظر بمانید تا یک مسافر روزنامه ی خودش را عمدا ً روی صندلی جا بگذارد. تازه فقط روزنامه هم نیست. سهوا در برخی مناطق بالای شهر مردم مجلات و حتی کتاب های شان را هم داخل وا گن جا می گذارند. خدا را چه دیدید، ا گر زن هم باشید ممکن است راننده ی آن وا گن گلویش پیش شما گیر کند و همان جا سر و سامان بگیرید.

 

و اما یک قفس در باغ وحش هم می تواند محل مناسبی برای سکونت باشد. البته این را به زوج های متاهل پیشنهاد نمی کنم. رک بگویم در قفس هیچ گونه حریم شخصی برای انجام وظایف زناشویی وجود ندارد. اما برای افراد مجرد می تواند انتخاب خوب و بجایی باشد. قفس میمون بی شک بهترین انتخاب است. می توانید با خیال راحت تا هر وقت دل تان می خواهد در آن جا سکونت کنید. بدون این که حتی یک نفر هم به شما شک کند.البته برای محکم کاری بهتر است قبل این که وارد قفس بشوید لباس های تان را در بیاورید.

 

اگر یکی از آن آدم های خوش شانس هستید که از آن خودکارها دارید که زیر آب هم می تواند بنویسد، حتی می توانید داخل استخر هم زندگی کنید. چرا که نه؟ این طوری می توانید هم زمان هم مکاتبات اداری تان را انجام دهید و هم یک دل سیر شنا کنید. در هالیوود در حیاط پشتی هر ً خانه ای یک استخر پیدا می شود. این استخرها معمولا مجهز به تخته شیرجه، قایق پلاستیکی و سه دختر دلا ک که خیلی شبیه جین راسلی اند، هستند. اما ا گر خارج از کلیفرنیا زندگی می کنید و نمی توانید استخر شنا پیدا کنید، می توانید مثل یکی از دوستان من ته چاه سکونت کنید، تنها وسایل الزم هم یک جفت چکمه ی ساق بلند و یکی دو گونی بزرگ هویج برای تقویت سوی چشم های تان برای مطالعه در تاریکی ته چاه است.

 

به قول دوستم خدمات حمل و نقل آن هم بسیار خوب و راحت است. او ۸ صبح توسط سطلی که اهالی محل با آن آب از چاه می کشند بالا می آید و پنج و چهل و پنج دقیقه هم با همان سطل بر می گردد ته چاه. به قول او تنها بدی زندگی در چاه این است که اهالی محل همه ی آشغال های شان را در آن می اندازند. ا گر آدم ترسو و بزدلی نیستید می توانید مشکل مسکن تان را با اجاره کردن خانه های تسخیر شده و روح زده هم حل کنید. حومه ی شهرهای کوچک آمریکا پر است از این قسم خانه ها باور کنید که اقامت در این خانه ها خیلی آسوده تر و امن تر از اقامت در خانه ی خانواده ی خانم تان است. دامادهای سرخانه خوب متوجه منظور من می شوند.

 

اما ا گر از آن دسته آدم ها هستید که از سایه ی خودشان هم می ترسند، درخت را پیشنهاد می دهم. زندگی کردن ً بالای شاخه های درخت لطف خاص خودش را دارد. اصال مجاورت با طبیعت و استفاده از هوای سالم یک محیط سرسبز می تواند طول عمر شما را بیشتر کند. البته ا گر عادت به راه رفتن و غلت زدن در خواب نداشته باشید. بزرگترین مزیت زندگی درختی این است که از بالای درخت می توانید منظره ی قشنگ اطراف را ببینید. درخت گردو برای سکونت بد نیست. تنومند و بزرگ است. میوه اش هم بسیار خوشمزه و مقوی است. ا گر هم خواستید از آن طول عمر طولانی تان کم کنید می توانید از پوسته ی خالی گردو هم به عنوان زیر سیگاری استفاده کنید. در مناطق روستایی، مرغدانی ها تعدادشان رو به افزایش است و به بخاری نفتی، لامپ های خورشیدی و آبشخور مجهز هستند.

به علاوه وجود عکس و نقش و نگار روی دیوار ها، سکونت در این مکان ها را دلپذیرتر هم کرده است. برای زندگی در چنین محیطی برای این که کسی هم به شما شک نکند، توصیه می کنم صبح اول وقت بیدار شوید و شروع کنید به قوقولی قوقو. ا گر صاحب آن جا هم یکی از آن روستاییان عصبی مزاج باشد و بخواهد شما را با دو لولش نشانه بگیرد، فقط کافی است از هوش و بذله گویی تان استفاده کنید. خوب گوش کنید، ا گر دیدید صدای پای کسی می آید و دارد به قفس نزدیک می شود دست از هرکاری که می کنید بکشید. یک پا روی تخم مر غ ها بنشینید تا آن شخص برود. جایگزین های دیگری هم برای خانه هست. مثل تونل های آبگذر، لوله های فاضلاب حتی خانه های بزرگ عروسک های اسباب بازی. البته من آخری را توصیه نمی کنم. چرا که من خودم یک تجربه ی بد در این مورد داشتم. چون یک پیرد مرد عروسکی یک بار با چوب بیس بال من را دنبال کرد.خلاصه ی کلام من از همین جا به همه ی آمریکایی ها این پیغام را می فرستم:«سرتان را باال نگه دارید. یادتان باشد شما ملتی تولید کننده و خالق هستید، خانه جایی است که شما آن را می سازید

نویسنده: گروچو مارکس طنزنویسِ آمریکایی

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها