عشق به کار یا بیزاری از کار



کار خبرنگاری را با روزنامه صبح ساحل از دوران دبیرستان و روی یک اتفاق شروع کردم.
وقتی تیم های ورزشی دبیرستان دقت در مسابقات ورزشی مدارس در سطح شهرستان و استان افتخار کسب کردند احساس کردم که باید این افتخارات جای ثبت شود وکجا بهتر از این که در بهترین روزنامه محلی استان باشد. با رایزنی های که انجام دادم خبر را به دست علیرضا خورشید زاده سردبیر آن زمان روزنانه صبح ساحل رساندم . ایشان پس از مطالعه خبر ودیدن عکس ها قول دادند که خبر موفقیت های تیم های ورزشی دبیرستان دقت را در صفحه ورزشی روزنامه‌ صبح ساحل به چاپ برسانند و این اتفاق بعد از چند روز‌ افتاد. من و برو بچه های دبیرستان دقت خوشحال شدیم و این موضوع باعث شد تا علاقمند به کار خبرنگاری شوم .‌ از آقای خورشیدزاده خواستم تا اجازه بدهند من خبرهای ورزشی اینچنینی را به صبح ساحل بدهم که ایشان بعد از صحبت کردن با ناصر کریمی مدیر اجرایی و وقائم مقام مدیر مسئول آن موقع روزنامه صبح ساحل موافقت خودرا اعلام کردند و از آن زمان بود که من شدم خبرنگار افتخاری روزنانه صبح ساحل و با این روزنامه به صورت‌ پاره وقت همکاری خود را ادامه دادم تا این که مهرماه سال ۱۳۷۶ به خدمت روزنامه در آمدم .
اویل کارم در روزنانه به واسطه این که داور فوتبال بودم و در هیات فوتبال استان رفت و آمد داشتم شروع کردم با راهنمایی های آقای خورشید زاده به نوشتن گزارش های فوتبالی و بعد از چند مدت هم سراز جلسات مختلف ورزشی با مدیران ورزشی در آوردم .
هرچند اولین خاطره حضورم به صورت رسمی در دفتر روزنامه صبح ساحل مربوط به یک خبر حوادثی بود و نزدیک بود با نوشتن یک خبر حوادثی راهی زندان بشوم اما هیچ وقت دوست نداشتم جز نوشتن خبر ورزشی در حوزه های دیگری قلم بزنم.
البته علاوه بر نوشتن خبرهای ورزشی گاهی به عنوان عکاس روزنامه عکس های برای روزنامه می گرفتم و هیچ وقت عکس های که از صحنه دلخراش سوختن یک برادر مقابل چشم یک برادر در شعله های آتش ناشی از جوشکاری و انفجار لوله های گاز گرفتم از ذهنم پاک نمی شودو تلخ ترین خاطره عکاسی من مربوط به این موضوع است.
برای این که بتوانی در شغل خبرنگاری موفق باشی علاقه در این کار حرف اول را می زند.‌ شرایط آن زمان که من شغل خبرنگاری را شروع کردم با شرایط امروز بسیار متفاوت است و شاید اگر می دانستم که خبرنگاری نان و آب برایم نمی شود اصلا اصراری بر این که این شغل را ادامه بدهم نداشتم.
امکانات محدودی داشتیم اما عشق و علاقه به کارم باعث می شد تا احساس خستگی نکنم . اکنون با وجود این که امکانات وتجهیزات بیشتری در اختیار داریم بنا به دلایلی که فقط شاید خبرنگارانی مثل خودم بدانند از آن علاقه و پشتکار خبری نیست.
نمی خواهم گلایه از شغل خودم بکنم چون شغلی دارم که خودم دوست داشتم آن را داشته باشم وبرای دست یافتن به آن زحمات بسیاری کشيدم اما وقتی می بینم خبرنگاران ورزشی استان جایگاهی نزد مسوولان ندارند وحتی در مراسمات روز خبرنگار هم یادی از آن ها نمی شود واقعا از شغل خودم بیزار می شوم.
چگونه است همیشه در حوزه سیاسی، اجتماعی‌، حوادث، اقتصادی و....خبرنگاران برتر معرفی می شوند اما هیچ وقت نشده که از بین همکاران من خبرنگاران برتر حوزه ورزشی انتخاب شود در صورتی که نقش و تلاش یک خبرنگار ورزشی در جامعه، کمتر از یک ورزشکار موفق نیست و اگر فعالیت و زحمات امثال ما خبرنگاران ورزشی نباشد ورزش در جاده موفقیت قرار نخواهد گرفت.
بنده مشکلی در زمینه بیمه ندارم و از سال ۱۳۷۶ به لطف محبت های مرحوم قاسم کرمی پدر مطبوعات هرمزگان که ای کاش همچنان سایه ایشان بالای سر من بود بیمه هستم اما درخواست من این است که فکری به حال بیمه خبرنگاران و عکاسان ورزشی شود و برای آن ها امنیت شغلی ایجاد کنند. مخصوصا آن دسته از همکارانی که در نشریات مشغول به کار هستند و ممکن است هر لحظه به دلایل مختلفی از جمله بسته شدن نشریه،  بیکار شده و آیندۀ مشخصی نداشته باشند.
هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید، به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد. این روز ارزشمند اجتماعی، را به همه خبرنگاران، روزنامه نگاران و نویسندگان عزیز استانم هرمزگان تبریک می گویم و از تمامی کسانی که باعث شدند من در کارم موفق بشوم تشکر می کنم.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها