توی هر دولتی هستند آدم هایی که به دلایل سیاسی به مقامات بالایی منصوب شده اند.
گرچه از نظر سیاسی تاریخ مصرف آن ها گذشته هم باشد، اما کنار گذاشتن ایشان به سادگی مقدور نیست و بهتر آن است که به کاری گمارده شوند بی آن که آن کار را انجام دهند! واشنگتن پر از چنین افرادی است که توی سوراخ سنبه های ادارات عریض و طویل چپیده شده اند و هر کدام یک منشی دارند. به هیچ قیمتی هم استعفا نمی دهند. توی دفترشان مینشینند و تنها بر سرنوشت خود حاکم هستند.
از بخت خوش مصاحبه ای اختصاصی با یکی از این آقایان دست داد: نماینده ی ویژه ی
رییس جمهوری در امور بی کاری قطب جنوب...
گفتم:«قربان افتخار داده اید و در این مصاحبه شرکت کردهاید.» گفت:» اختیار دارید! همیشه دلم می خواست یکی از شما کارگزاران
دموکراسی را توی دفترم ببینم. البته سرم خیلی شلوغ است، اما نمیتوانم روی شما را زمین بیندازم.» بعد تلفنی به منشی اش گفت:»خانم برایان، هر کس تماس گرفت بفرمایید جلسه دارم. یک تا سه ساعت دیگر هم هیچ تلفنی را وصل نکنید.»
صدای خانم برایان شنیده شد که گفت:» سه روز است که این تلفن زنگ نخورده است!»
نماینده ویژه ی رییس جمهوری با آزردگی گفت:» فکرش را هم نکنید. خوب جوان، برویم سر کار خودمان.»
پرسیدم:» قربان، جنابعالی به عنوان نماینده ی ویژه ی ریاست جمهوری هر چند وقت یک بار با ایشان ملاقات می کنید؟»
- حداقل ماهی یک بار جلسه داریم. می دانید رییس جمهوری خیلی نگران مسئله ی بی کاری در قطب جنوب هستند. ضمناً کسی را هم لازم دارند که بتوانند به او اطمینان کنند. به نظر من این کار خیلی مهم تر از پستهای وزارت است و من در این زمینه دایره ی عمل وسیعی دارم.
- شما برای رییس جمهوری چه کار میکنید؟
- من نمی توانم همه ی مسائل را به شما بگویم، زیرا موضوع خیلی محرمانه است و مسائلی فراتر از بی کاری در قطب جنوب را در بر میگیرد.
- ممکن است مختصری توضیح بدهید؟
- خوب، من مسئول کاریابی در قطب جنوب هم هستم. ضمناً ریاست گروه تحقیق روش های بهره برداری از منابع قطب جنوب برای استفادههای صلحآمیز نیز بر عهده ی من قرار دارد.
- آیا تحقیقی هم در این باره کرده اید؟
- در حال حاضر مراحل تکمیل را طی میکند. امسال باید سه سفر به قطب داشته باشم. یخ ها که آب بشود راه می افتم و میروم.
- آیا مقام ریاست جمهوری از دوری شما ناراحت نمیشوند؟
- خیر، برعکس خود ایشان مرا ترغیب میکنند. هر وقت مرا میبینند میپرسند:» کی می خواهی به قطب جنوب بروی؟» خودشان که نمیتوانند بروند، طبیعتاً باید کسی را بفرستند که مورد اعتمادشان باشد.دستور داده اند هر وقت خواستم به قطب بروم از هواپیمای اختصاصی خودشان استفاده کنم. موقع
برگشتن با کشتی می آیم.اما حق ماموریت می گیرم و همین جبران ماجرا را می کند.
- به عنوان نماینده ی ویژه ی رییس جمهوری دیگر چه کارهایی می کنید
- حساب آن ها را ندارم. همین پریروز یک دکترای افتخاری گرفتم. در انجمن بانوان مامور ذخیره ی آتش نشانی سخنرانی کردم.
اولین توپ را در مراسم افتتاح لیگ محلی انداختم. قرار است به دختر شایسته هم مدال بدهم. همه ی این کارها را برای این انجام میدهم که ریاست جمهوری دل شان می خواهد، اما خودشان نمیتوانند.
- کار جالبی است، اما گمان میکنم در هیات دولت برای گرفتن این پست خیلی ها یقه درانی میکنند. چطور شد این سمت را به شما دادند؟
- کاری ندارد. اول چند تا سخنرانی درباره ی عدم کارآیی سیاست خارجی دولت ارائه می کنید. بعد چند مقاله درباره ی راه های کمک به رییس جمهوری و حمایت از او می نویسید و در مجلات چاپ می کنید. بعد از آن هم شایع می کنید می خواهند شما را اخراج کنند. رییس جمهوری مجبور می شود کاری برایتان دست و پا کند. اگر سفارت و وکالتی دم ِ دست نباشد، میشوید نماینده ی ویژه ی رئیس جمهوری. حقوق و مواجب هم به راه است.
تلفن زنگ زد و منشی خط را وصل کرد.
- خانم، مگر نگفتم جلسه دارم؟
- متاسفانه قربان! از کاخ سفید زنگ زده اند.
- چه کار دارند؟
- میخواهند بدانند لوازم تحریری را که سفارش داده اید لازم دارید؟
- معلوم است که لازم دارم، وگرنه چطور بدون ابزار کار از پس این همه تحقیق برایم؟!
نویسنده: آرت بوخوالد
طنزنویس فقید آمریکایی ، برگردان:اسدالله امرایی