چرا نخبگان هرمزگان پس از انقلاب اسلامی در سطح ملی جایی ندارند؟

استانِ محصور در جغرافیا



چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد اما هنوز هرمزگانی‌ها از سطح استان فراتر نرفته‌اند. خبری از وزیر، معاون و مشاور سیاسی هرمزگانی در دولت نیست. نخبگان هرمزگانی فقط در دولت هفتم و هشتم جمهوری اسلامی، منصب‌های انگشت شماری چون معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون وزیر جهاد کشاورزی را دارا بوده‌اند. به گفته یکی از فعالان سیاسی استان گرچه یکی از این افراد سزاوار رسیدن به جایگاه وزیری هم بود اما به دلیل نداشتن نفوذ سیاسی کافی نتوانست به آن دست یابد. حضور نیروهای بومی یک استان در رده‌های ملی تصمیم‌گیرنده، قطعا موهبتی برای‌شان به شمار می‌آید تا بتوانند مشکلات منطقه خود را با نفوذ کشوری، حل کنند. امروز جایگاه استراتژیک هرمزگان در درآمدزایی برای کشور بر هیچ‌کس پوشیده نیست. چرا چنین استانی نتوانسته‌است در رده‌های ملی تاثیرگذار باشد؟ نقش ناکارآمدی احزاب استان در این زمینه چیست؟ در گزارش امروز صبح ساحل برای پاسخ به این پرسش‌ها، سراغ نماینده حزب «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» در بندرعباس رفته‌ایم.

بحران ناکارآمدی احزاب

نگاهی به بدنه سیاسی دولت نشان می‌دهد، وجود پایگاه‌های سیاسی قدرتمند در مرکز استان‌ها تا چه اندازه راه را برای حضور نخبگان‌شان در سطح ملی، باز کرده‌است. کرمان و فارس به‌عنوان دو استان هم مرز با هرمزگان، نمود عینی این موضوع است. احزاب هرمزگان طی سال‌های پس از انقلاب، هیچ دستاوردی برای استان نداشته‌اند. گرچه نمایندگان این تشکل‌های سیاسی به‌طور مداوم از همدلی با یکدیگر سخن می‌گویند اما تاکنون نتوانسته‌اند پایگاه مشترکی برای خود، ایجاد کنند. در چهار محور پیش رو دلایل ناکارآمدی احزاب را بررسی می کنیم.

محور اول| ضعف در آموزش

احزاب استان و حتی کشور در زمینه آگاهی بخشی، آموزش و بصیرت افزایی خوب عمل نکردند. همه‌ی تشکل‌های سیاسی باید در چارچوب ارتقا فرهنگ عمومی، ارتباطات فردی و اجتماعی، ترجیح منافع عمومی بر منافع فردی در چارچوب وصایای حضرت امام، آرمان های انقلاب، شهدا امام و رهنمودهای رهبری فعالیت کنند. امروز کشور نیاز به وحدت، بصیرت و فهم صحیحی از فرمایشات رهبری دارد. اگر تاکنون رشدی نداشتیم زیرا در حوزه آموزش خوب عمل نکردیم.

محور دوم| نسل فرتوت

قدرت اجتماعی از قدرت سیاسی و سایر قدرت‌ها اهمیت بیشتری دارد. فهم مسائل سیاسی و اجتماعی باید به درستی صورت گیرد. احزاب ایران متاسفانه فقط کارکرد انتخاباتی دارند؛ در صورتی که محور اصلی فعالیت احزاب فهم مسائل اجتماعی است. احزاب بایستی مناسب با شرایط روز و اقتضاعات کشور در جریان کارآمدی نظام حرکت کنند. باید پرسید احزاب در حوزه رشد و توسعه نیروی انسانی چقدر از ظرفیت ها استفاده کرده است؟ شما احزاب کشور را ببینید در راسشان اکثرا نیروهای نسل اول حضور دارند. احزاب باید پوست اندازی کرده و از جوان ها استفاده کنند. موضوعی که در هرمزگان و حتی کشور غفلت شده است.

محور سوم|فرار از مسئولیت

مسئولیت پذیری، یکی دیگر از محورهایی است که احزاب باید به آن توجه کنند. در حال حاضر فعالیت این تشکل‌ها تنها به انتخابات و حمایت از یک کاندید ختم می شود و پس از انتخابات دیگر خبری از آنها نیست. این روند باعث شده اگر فردی نماینده مجلس، رئیس جمهور یا نماینده شورا شد و کارآمد نبود، مردم این عدم کارآمدی را پای نظام بگذارند. برخی از خواص متاسفانه خیلی به بیراهه می روند و عدم کارآمدی افراد را به عدم کار آمدی نظام ربط می دهند یا همه‌ی تقصیرها را معطوف تحریم ها می دانند. آن چیز که از تحریم ها فلج کننده تر است تحلیل های غلط بعضی از خواص و احزاب است. ما ظرفیت‌های خوب کشور را رها کردیم. احزاب چه اصولگرا و چه اصلاح طلب باید در مقابل مدیران و کسانی که  انتخاب می‌شوند مسئول باشند. ضعف مدیرانی که وابسته به تشکل های سیاسی خاص هستند نباید به پای نظام گذاشته شود. می بینیم که در این حوزه احزاب خوب عمل نکردند. مطالبه گری مسائل مردم در احزاب فراموش شده است. یعنی اگر از اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان کسی انتخاب شد پس از آن "صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ". یکی از راهکارهای کارآمدی احزاب این است که به عنوان حلقه وصل بین مردم و حاکمیت، حق مردم را مطالبه گری كنند. به خصوص از مدیرانی که هم حزبی خودشان هستند.  اگر از خودتان شروع کردید میتوانید به دیگران هم خرده بگیرید.

محور چهارم|کارکرد موقت

احزاب بهتر است متناسب با شرایط و مسائل روز کشور گفتمان سازی کنند. قانون اساسی و آرمان های ما مشخص است. ما نمی گوییم حزب تغییر مشی بدهد. نبایستی در مبانی تغییر ایجاد کنند. تشکل‌های سیاسی با توجه به اساسنامه و اهدافی که دارند در چهارچوب مبانی کشور باید برای برون رفت از مشکلات به‌ویژه چالش های اقتصادی ایجاد شده، فعالیت کنند. بعد از انتخابات نیز نسبت به افرادی که تحت حمایت آنها به مقامی رسیده‌اند مسئول و پاسخگو باشد. کار احزاب فصلی نیست. مردم واقعا از احزاب و تشکل های سیاسی دلزده شدند. علت هم مشخص است زیرا کارآمدی آنها را لمس نکردند. گروه‌های سیاسی باید کار خوب و مثبت را تقویت کنند حتی اگر حزب رقیب باشد. زیرا حزب رقیب هم درون نظام هست و ما می خواهیم نظام موفق شود. متاسفانه می بینیم فلان دستگاه آلوده به فساد است. دستگاه های نظارتی هم وارد عمل شدند؛ اما شخص چون می بیند مدیر آن دستگاه به جریان خاصی وابستگی دارد از او حمایت می‌کند و این باعث میشود مردم نسبت به احزاب واگرایی داشته باشند.

گفت‌وگو با «پرویزسالاری»، فعال سیاسی درباره وضعیت احزاب هرمزگان

ضعف مدیران استان در نیروسازی

«پرویز سالاری»، فعال سیاسی و نماینده حزب «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» معتقد است ضعف احزاب باعث شده‌است تا مردم نسبت به فعالیت تشکل‌های سیاسی دل‌زده شوند. سالاری یکی از علل نبود نیروهای بومی استان را در رده‌های ملی، ضعف عملکردی نمایندگان مجلس در دوره‌های قبل می‌داند. از نظر او، احزاب باید ظرفیت‌شناسی و در آن‌ها از نیروی‌های جوان استفاده شود. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو صبح ساحل با این فعال حزبی است.

حزب جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی تا چه اندازه جوان‌گراست؟

تزریق نیروی جوان در حال انجام است. درصدد هستیم 60 تا 70 درصد شورای مرکزی حزب رهپویان انقلاب اسلامی را جوانان و نخبگان تشکیل دهند.

وفاق در احزاب استان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خوشبختانه احزاب هرمزگان چه اصولگرا و چه اصلاح طلب در مبانی و اصول نظام وحدت نظر دارند. در اتفاقات مختلف کنار یکدیگر، تابع ولایت و نظام عمل کردند. استاندار هم قول دادند خانه‌ی احزاب را شکل دهند. امیدواریم هرچه سریعتر این خانه احزاب شکل بگیرد تا با وحدت، همدلی، همگرایی و هم‌افزایی برای استان مفید عمل کنیم.

چرا هرمزگان طی 40 سال انقلاب اسلامی در رده‌های ملی نیرو بومی نداشته‌است؟

علت اصلی به دو موضوع اصلی برمی گردد. اول اینکه متاسفانه حلقه وصل مدیران و مردم، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی هستند که در چند سال اخیر خوب عمل نکردند. وقتی از حزبی سه الی چهار نماینده از استان به مجلس راه پیدا می کند، می توانند با نمایندگان استان های جنوبی "فراکسیون استان های جنوب کشور" را راه اندازی کنند و موقع تشکیل دولت، تعیین کنند که چند نیروی هیات دولت باید از استان های جنوبی باشد. نمایندگان ما در این خصوص خوب عمل نکردند. طی چند سال اخیر بویژه نمایندگان مجلس قبلی در کمیسیون های خاص شرکت نکردند. در حالی که بندرعباس قطب اقتصادی کشور بود، یک نفر از نمایندگان هرمزگان در کمیسیون اقتصادی، برنامه بودجه، آموزش و تحقیقات که کمیسیون های اصلی مجلس هستند، حضور نداشتند. علت دوم این است که مدیران ماندگار{نه فقط کسانی که در هرمزگان متولد شدند بلکه کسانی که سال ها در هرمزگان زندگی کرده‌اند} خوب عمل نکردند. مدیران استان در نیروسازی و ایجاد جانشین ضعیف عمل کردند. بهتر است دیدگاه مدیران اینگونه باشد که به رده‌های کشوری ارتقا پیدا می کنند؛ به همین علت باید جانشین سازی کنند. بعضی از مدیران به میزهایشان چسبیده اند و حاضر نیستند، بازنشسته شوند یا جایگزینی تربیت کنند. این هم چالشی ست که در بین مدیران بومی وجود دارد. درواقع مدیران ما بومی سازی نمی کنند.

آیا اصولگرایان خواهان کاهش مشارکت مردم در انتخابات هستند؟

خیر. کاهش مشارکت نه به نفع اصولگرا است نه اصلاح‌طلب. کاهش مشارکت به نفع دشمن است. مشارکت اوج قدرت نظام است. یکی از دلایل اصلی کاهش مشارکت عدم کارآمدی مدیران و نمایندگان مجلس است. به همین علت مردم دلزده هستند. مردم نظام را قبول دارند. شاهد هستیم هر ساله ملت ایران راهپمایی 22 بهمن و دیگر فراخوان های عمومی را با شکوه برگزار می کنند. اگر مشارکت در انتخابات کم شد باید ببینیم که نمایندگان دوره قبل یا رئیس جمهور چه عملکردی از خودشان نشان داده است. ما دوست داریم مشارکت بیشتر باشد. حتی در شرایط کاهش مشارکت هم حضور مردم ما از بسیاری کشورها بیشتر است. عدم کارآمدی مدیران را پای نظام نگذاریم. مردم اگر نظام را قبول نداشتند در فراخوان های عمومی مثل 22 بهمن، 9 دی و غیره شرکت نمی کردند.

به‌نظر شما دولت بعدی اصولگرا است؟

مشخص نیست. مردم با هیچ حزبی عهد اخوت نبستند. اگر مجلس در این فرصتی که دارد بتواند خودش را نشان دهد و برنامه هایی برای رفع مسائل اقتصادی مردم داشته باشد، ممکن است این اتفاق بیفتد. در غیر این صورت مردم ما عهد اخوت با هیچ کس نبستند.

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها