زهرا کمالی، مدیر مدرسه نمونه رشد ناحیه یک بندرعباس و یکی از فرهنگیان باسابقه استان هرمزگان است. او 32 سال در آموزش و پرورش مشغول به کار بودهاست. به گفته خودش در این 32 سال هم مدیر بوده هم
معلم؛ هم آب حوض مدرسه را کشیده و هم آبوجارو کرده. او 3 فرزند دارد و امسال بازنشسته میشود. برای دیدار با او در مدرسه محل کارش قرار گذاشتیم. پایمان را که از در مدرسه داخل گذاشتیم به جای هیاهو و سروصدای بچهها فقط سکوت بود و سکوت. حیاط بزرگ مدرسه حالا در نبود دانشآموزان انگار بزرگتر به نظر میرسید. وارد سالن مدرسه شدیم. میز و صندلیهای خاکخورده کلاسها توی ذوق میزد. مدرسه متروک بود و خبری از سرزندگی و نشاط نبود. سالهای قبل در چنین روزی بچهها با چند شاخه گل به استقبال مدیر و معلمان میآمدند و با احتمالا سرود میخواندند یا جشن میگرفتند و خلاصه همه را به وجد میآوردند. اما امروز به خاطر شرایط کرونا و تعطیلی مدارس بچهها مجبور بودند به یک تبریک خشک و خالی از طریق یک پیامک بسنده کنند. کمالی با خوشرویی به استقبالمان آمد. روز معلم را که تبریک گفتیم گل از گلش شکفت. از دوری بچهها دلتنگ بود و انگار منتظر بود تا سفره دلش را پیش کسی باز کند.
یادتان هست اوایلی که مشغول به کار شدید در کجا تدریس میکردید؟
من در سالهای اول استخدام در روستا بودم و در مدرسه «مسلمبنعوسجه» در روستای «جلابی» مدیرآموزگار بودم. یعنی هم به عنوان مدیر مدرسه و هم به عنوان آموزگار مشغول بودم. در آن سالها کلاسها را به صورت چندپایه اداره میکردم تا اینکه در حال حاضر 12 سال است که در مدسه نمونه رشد به عنوان مدیر مشغول هستم.
ویروس کرونا باعث شد تا نوع جدیدی از آموزش جایگزین روشهای قبلی در نظام آموزشی شود. این آموزش مجازی چالشها و فرصتهای زیادی به دنبال داشت. شما این چالشها و فرصتها را چطور ارزیابی میکنید؟
همینطور که خودتان هم اشاره کردید ویروس کرونا علاوه بر آسیبها و چالشهایی که داشت، فرصتهای زیادی هم پیش رویمان قرار داد. ویروس کرونا فرصت بهرهمندی از ظرفیتهای کلاسها و آزمونهای آنلاین و مجازی را به ما داد. چرا که قبل از این همهگیری ما در بحث
آموزش مجازی ضعف داشتیم و ویروس کرونا این ظرفیت بزرگ را در اختیار ما قرار داد. ما سعی داشتیم در برگزاری امتحانات نهایی مانند کشورهای دیگر از آزمون مجازی استفاده کنیم و کرونا سرعت ما را در این موضوع افزایش داد. آسیب این نوع از آموزش هم این است که ما به طور فیزیکی دانشآموز را در اختیار نداریم و از نظر تربیتی، آموزش روحی و روانی روی بچهها تاثیرگذار نیستیم. از طرف دیگر دانشآموزان در خانه فرصت بیشتری برای استفاده از فضای دارند و امکان دارد آسیبهایی متوجه بچهها باشد. حضور بچهها در مدرسه و در کنار یکدیگر مزیتهای زیادی داشت و امکان دوستیابی، احساس محبت، یاریکردن، سلامت روان و آموختن بسیاری مسائل را فراهم میکرد. و البته بسیاری از دانشاموزان ما به خصوص دانشآموزان پایه دوازدهم از فرصت خوبی برای درسخواندن برای کنکور پیدا کردهاند و از این موضوع خرسند هستند. با این حال من فکر میکنم آسیبهای تدریس مجاری از فرصتهای آن بیشتر است.
حتی مدرسه برای برخی از بچهها به مثابه پناهگاه امنی بود که میتوانستند بسیاری از مشکلاتشان را در آنجا فراموش کنند یا به کمک معلمان راه حلی برای آن پیدا کنند اما با شیوع ویروس کرونا این امکان از بین رفت.
بله همینطور است. من دانشآموزن زیادی داشتم که مشکلات خانوادگیشان را به خانواده و دوستانشان نمیگفتند اما این مشکلات را با من یا همکارانم درمیان میگذاشتند.
تجربه تدریس مجازی برای معلمان چگونه است و از لحاظ سختی کار با تدریس حضوری چه تفاوتی دارد؟
همکاران من حتی همین حالا که به صورت مجازی تدریس میکنند آسیب زیادی دیدند. اگر قبلا زمان تدریس در مدرسه از ساعت 7 و نیم تا 2 بود الان این زمان تا 12 شب افزایش یافتهاست و دبیر مجبور است که تمام روز خود را به تهیه فیلم آموزشی، طراحی سوال و حل مشکلات دانشآموزان اختصاص دهد. این تجربه به ما کمک کرد که ما درفضای مدرسه از فضای مجازی و آنلاین برای آموزش استفاده کنیم اما این که به طور صد در صدی از فضای مجازی برای آموزش استفاده کنیم، اشتباه است.
دیدن فضای خالی مدرسه و نبود سرزندگی و نشاطی که دانشآموزان با خود به همراه میآوردند آدم را غمگین میکند. اینطور نیست؟
ما هم در حال حاضر دلتنگ دانشآموزان هستیم و 32 سال در کنار دانشاموزان مختلف بودیم. این یکی دوسال برای ما خیلی سخت بود و امیدواریم هرچه زودتر این روزها بگذرد تا بتوانیم بچهها را زودتر ببینیم.
بحث آزمون مجازی بار دیگر موضوع تقلب را برایمان یادآوری کرد. شما خاطرهای از تقلب دانشآموزان قبل از همهگیری کرونا دارید؟
من به تقلب به عنوان بخشی از آموزش نگاه میکنم. اگر مبحث تقلب را خیلی پررنگ کنیم هم دانشآموز اذیت میشود و هم دید ما نسبت به دانشآموز تغییر میکند. چندسال قبل قرار بود از دانشآموزان امتحان شیمی بگیریم. یکی از دانشآموزان توانسته بود به هرطریقی به این سوالات دسترسی پیدا کند و سوالات را قبل قبل از امتحان در اختیار داشتند. دانشاموزان آن کلاس سوالات را خوانده بودند و روز بعد همه کلاس با نمرات خوبی امتحان را گذراندند. من به عنوان مدیر مدرسه متوجه این موضوع شدم و با آن دانشآموز صحبت کردم و بعدها آن دانشاموز در یک رشته خوب فارغ التحصیل شد و به من گفت که من اگر در این رشته خوب قبول شدم به خاطر آن برخورد شما بود که من را به شیمی علاقمند کردید. به هرحال بچهها شیطنت دارند و گاهی تقلب میکنند. در حال حاضر که تدریس و آزمونها به صورت مجازی است حتی این تقلب بیشتر هم شدهاست. موضوع مهم مدیریت این موضوع است که اولیا و دبیران یاد بگیرند که چطو با این موضوع برخورد کنند که به یک ظرفیت برای یادگیری تبدیل شود.
در این 32 سال موقعیتی برایتان پیش آمده یا اتفاقی افتادهاست که آنقدر به ستوه آمدهباشید که با خودتان بگویید کاش این شغل را انتخاب نمیکردم؟
نه هیچوقت(با قاطعیت و به سرعت این را میگوید) من امسال بازنشسته میشوم و اتفاقا به این موضوع فکر کردم اما واقعا هیچگاه از انتخاب این شغل پشیمان نبودهام. چون این عشق و علاقه را در خودم میدیدم و گاهی حتی از مدیریت خانه خسته میشدم اما هیچگاه از بودن در مدرسه و انجام کارهای آن خسته نشدهام. منشا این موضوع درون من است و عشق و علاقه به کارم باعث شده تا خستگیناپذیر باشم. من معتقدم که معلمی یک عشق است و اگر معلمی عاشق نباشد زود از پا در میآید چون معلمی شغل سختی است. اما اگر عاشق باشی هر روز چیزهای جدید میبینی و لذت میبری. حالا که در آستانه بازنشستگی هستم حتما دوری از مدرسه و بچهها تاثیر بدی روی من میگذارد و من را اذیت میکند.
نظام آموزشی کشور در سالهای اخیر تغییرات زیادی کردهاست اما هنوز هستند دانشآموزانی که سالها قبل از مدیر یا معلم خود آسیب دیدهاند و این موضوع روح و روان آنها را تحت تاثیر قرار دادهاست. شما تجربه مشابهی در این مورد داشتهاید؟
بله حتی گاهی این ناراحتیها تا سالها در آن دانشاموز باقی میماند. پیش آمده است که من دانشآموزی را بعد از 20 سال ببینم و این خاطره بد در ذهنش ماندهباشد. ما با تعداد زیادی دانشآموز با رفتارهای مختلف مواجه هستیم و نمیتونامی با همه آنها یکسان برخورد کنیم. بنابراین ممکن است در لحظهای عصبانی شویم و برخورد کنیم و درنتیجه این موضوع دانشآموز از ما ناراحت شود اما دانشآموز بعدها متوجه میشود که این عصبانیت عمدی نبوده و بخشی از کار ماست. از ان طرف اتفاقا در شهر بندرعباس امکان ندارد روزی خارج شوم و دانشآموزی را نبینم که به بنده لطف دارند و ارتباط خوبی با من دارند.