یادداشت مهمان
مجید ذاکری ، شاعر و ترانه سرا
می گویند: آدمی به «عشق» زنده است و می گویم: عشق از «کلام» جان می گیرد.قلم نوشت تا دنیا جای بهتری برای زندگی باشد. نوشت تا احساس معنا پیدا کند و عواطف رنگ بگیرد. شعر جوشید تا دستی بر سر عشق بکشد و آنرا جلوه ببخشد. قصه خلق شد تا خاطرهساز باشد و روشنی بخش راه. تاریخ لیلی و مجنون ها ی فراوان، اشک و لبخندها ی بسیاری به چشم دیده و خواهد دید و این ممکن نبود جز به لطف
ادبیات. دنیای بی ادبیات ، دنیای بیرنگوبویی ست که به تماشا نمیارزد.به بهانهی روز قلم دست «دیریا» را میگیرم و راه میافتم. همسفر ناخداهایی میشوم که قصهی «ملمداس» را از بَرَند. «چیچکای» بپ گپو را با گوش جان می شنوم و لالایی بیبی را زمزمه میکنم. نسخههای «تعزیه »را ورق می زنم و «چاوشی ها» را در ذهن مرور می کنم. صدای جفتی و دهل را به خاطر میآورم و میخوانم:«هوباد گِنو هُوی درمونِن…شکی ما مُنین… همه ادُنن…» و شکی نداریم و میدانیم که به لطف کلمه و قلم است که تمام این باورها، افسانهها، مثلها و … زنده ماندهاست. به لطف قلم است که هویت و اصالتمان هنوز رنگ و بو دارد وبه لطف
قلم است که هنوز هستیم. پس به جاست که بگوییم :زنده باد قلم!
روزنامه صبح ساحل