نگاهی تخصصی به مسئله بی‌تفاوتی در هرمزگان

بحران مردگی اجتماعی!



 جامعه کنونی و شرایط موجود، افراد را به سمت بی‌تفاوتی و میل به انزوا سوق می‌دهد. اینکه بسیاری از معضلات و مشکلاتی که برای دیگران و محیط پیرامون‌مان به وجود می‌آید برایمان بی‌اهمیت شود، زنگ خطری برای کشور است. باید بدانیم بی تفاوتی اجتماعی می تواند تا چه اندازه روابط عاطفی و مسئولیت پذیری افراد را در قبال یکدیگر کم کند. آدم‌های امروزی نسبت به هم بی اعتماد شده‌اند و هرکسی سعی دارد به تنهایی موفق شود. چندی است که از وقوع دو زلزله بسیار شدید در شهرستان فین هرمزگان می‌گذرد و بعد از آن صدها پس‌لرزه که بزرگی برخی از آنها به بالای 5 ریشتر رسید؛ مسئله ای که همچنان ادامه دارد. اگر بخواهیم عملکرد مسئولان را قبل، حین بحران و بعد از آن در این زمینه فاکتور بگیریم، مردم بعد از بروز زلزله چه عملکرد مثبتی داشتند؟ حس همدردی ما با افرادی که از ترس زلزله تمام زندگیشان را رها کرده بودند، بعد از چند روز فروکش کرد و الان گویی اتفاقی رخ نداده است. چه تعداد بلا یا بحران را باید از سر بگذرانیم تا بدانیم حس همدلی، همراهی و در کنار آن مطالبه‌گری را باید بیاموزیم؟
 بحران ها تا چه اندازه می‌تواند زندگی شخصی افراد یک جامعه را تحت الشعاع قرار دهد یا مردم و رسانه‌ها تا چه اندازه در ایجاد  بحران بی‌تفاوتی نقش دارند؟ «سید رضا هاشمی»، مدرس دانشگاه مسئله بی‌تفاوتی اجتماعی را در گفت‌وگو با صبح ساحل و با نگاهی متفاوت مورد بررسی قرار داده‌است.  در ادامه با ابعاد وسیع‌تر و روانشناختی این موضوع آشنا می‌شویم.پ

      

گفتوگو با «سید رضا هاشمی»، مدرس دانشگاه مسئله درباره بی‌تفاوتی اجتماعی و تبعات آن

 هرمزگان به گوش باشد!
آگاهی بخشیدن و اطلاع رسانی صحیح به جامعه ای که به سمت بی‌تفاوتی و انزوای اجتماعی حرکت می کند، گامی مهم به شمار می‌رود. هر فرد در جامعه باید خود را مسئول بداند و به اندازه خود سعی در بهبود شرایط کند. بی‌تفاوتی نسبت به مسائل در حال اتفاق در پیرامونمان به قشر وسیعی از جامعه ضربه‌ سختی وارد خواهد کرد. در ادامه  سیدرضا هاشمی به شرح و بسط این موضوع می‌پردازد.
   
 دلیل بی تفاوتی مردم هرمزگان در برابر بحران‌ها نسبت به سایر استان‌ها چیست؟
برای تعریف بی‌تفاوتی اجتماعی دو وجه روانشناسی و جامعه‌شناسی را در باید نظر بگیریم؛ در بحث روانشناسی این بی‌تفاوتی به خنثی بودن شخصیت افراد در برابر هیجانات اجتماعی، فردی و به نوعی می‌توان به افسردگی، روان‌گسیختگی یا به زبان ساده‌تر در خود فرورفتن افراد دانست که نسبت به پدیده‌های بیرونی یا اتفاقاتی بی‌اعتنا شوند که در گوشه و کنارشان رخ می‌دهد. یک نوع احساس درماندگی، مفید نبودن و سردرگمی نیز از جنبه‌ی روانشناسی این موضوع است. در محیط‌های اجتماعی که ابعاد بیشتری از این موضوع را فرا می‌گیرد، آسیبی که بیشتر جوامع در حال گذار یا به تعریف دیگر در حال عبور از جامعه سنتی به مدرن هستند رخ می‌دهد و یک مانع مهم در برابر تمام مشارکت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اتفاق می‌افتد. دلایل بسیار متعددی باعث بروز این مانع می‌شود که یکی از آنها بحث افزایش جمعیت به صورت افسار گسیخته است؛ به طور کلی شهرنشینی را به تنهایی می‌توان عاملی برای از بین رفتن پیوندهای مشترک در بین افراد یک جامعه دانست. بی‌اعتنایی به شکل عدم همراهی با دیگران و افراد پیرامونشان بروز می‌کند و این بی تفاوتی می‌تواند در واقع به یک شکل کلی تمام پایه‌های یک جامعه را سست کند. در دستورات دینی هم این مسئله در قالب امر به معروف و نهی از منکر افراد را در برابر جامعه خود و دیگران مسئول می‌داند. تمامی افراد باید به مسئولیت اجتماعی پایبند باشند. همیاری اجتماعی، همنوایی و همگرایی اجتماعی هرکدام به تنهایی مسائل بسیاری را در بردارند.
          

بحران مردگی اجتماعی!

  
 چرا در استان هرمزگان وجود این بی‌تفاوتی نسبت به بحران بیشتر دیده می‌شود؟
این موضوع را می‌توان به مردم‌شناسی این منطقه مرتبط دانست؛ اما نکته قابل تامل این است که باید از دیرباز تمرین مسئولیت اجتماعی و بحث مطالبه‌گری به شکل جدی و پایدارتری در این مناطق شکل می‌گرفت. عده‌ای خود را به عنوان مطالبه‌گران از سوی مردم معرفی کرده‌اند که موفق نبوده‌اند و نتوانسته‌اند به نوعی شکل و سامان‌دهنده‌ی کنشگری اجتماعی مردم باشند. اگر مردم مطالبه‌ای داشتند، بی‌تفاوتی پیشه نکنند و در گرفتاری‌ها، مشکلات و مباحثی که فراگیرتر هستند مانند مسائل محیط زیستی، مطالبات شهری، مطالبات اجتماعی و... در میدان حضور داشته باشند و به عنوان یک شهروند فعال و خلاق باشند تا اینکه سعی داشته باشند تنها به مسائل شخصی خود توجه کنند. در فرهنگ ما به افراد یاد داده شده‌است که هر فردی به مسائل شخصی خود توجه داشته باشد و این مشکل در بافت‌های مختلف قومی، قبیله‌ای و حتی مذهبی شدیدتر است. درحالی که در فضای جامعه امروزی مصداق همان مثال معروفی که فردی در کشتی نشسته و در حال سوراخ کردن بدنه کشتی بود، این مسائل باعث ایجاد بحران برای تمامی افراد است. برای مثال آلودگی‌های محیط زیستی بر فرض اینکه برای ما مشکلی در پی نخواهد داشت، قطعا پیامدهای آن دامنگیر جامعه خواهد بود و به طور کلی  می‌توان گفت هویت‌های محلی و تضاد‌های فرهنگی یکی از عواملی است که این بی‌تفاوتی را در جوامع مختلف ایجاد کرده. در جوامع صنعتی به دلیل افزایش سطح آگاهی و دانش‌عمومی مردم نسبت به اتقافات پیرامونشان به صورت مسئله‌مند برخورد می‌کنند و بی‌تفاوت نیستند. شکل بروز بی‌تفاوتی را می‌توان به موضوع منفعت‌خواهی و منفعت‌طلبی افراد و توجه به مسائل شخصی خود اشاره کرد؛ این افراد  به نوعی نفع‌جو بوده و به فکر آینده نیستند. برای مثال اگر امروز درباره آلودگی دریا با پساب‌های صنعتی و شهری صحبت می‌شود، عده‌ای بر این باورند که این آلودگی در حال حاضر مشکلی برای آنها ایجاد نمی‌کند، پس بی اهمیت است. در حالی که در بلند مدت این مسئله برای فرزندانشان و جامعه مشکل‌ساز خواهد بود. به طور کلی یک فضای بی‌تفاوت می‌تواند جامعه‌ای مرده را تولید کند. چنین جامعه‌ای تن به پذیرش هرنوع تحمیل و جبری را خواهد داشت و به یک کالبد بی‌روح تبدیل می‌شود.
    
 افزایش این بی‌تفاوتی اجتماعی به ویژه در استان هرمزگان ناشی از چیست؟
اینکه بگوییم بی‎تفاوتی در یک جامعه افزایش یافته، موضوع قابل اندازه‌گیری نیست؛ اما درباره مسئله مطالبه‌گری و مسئولیت‌های اجتماعی می‌توان به بحث تقاضا برای انجام این مسئولیت توسط شرکت‌ها و صنایع بزرگی که در بندرعباس مستقر هستند، اشاره کرد.  برای مثال در بحث آلودگی این صنایع و شرکت‌ها نسبت به دریا و انتقال آب واکنش‌ها صرفا به یک جمع خاص محدود است، در حد چند توئیت‎نویسی که هیچ نتیجه‌ای به همراه ندارد و کسی این مسائل را پیگیری نمی‌کند. منظور از مطالبه‌گری صرفا تجمع افراد در خیابان‌ها برای گرفتن حق اجتماعی‌شان نیست؛ بلکه منظور این است که افراد از طریق نمایندگان برگزیده خود در مجلس یا رسانه‌ها، خواسته خود را منعکس کنند. بخش دیگری از این موضوع به اینکه شهر بندرعباس را درصدی از افراد غیربومی تشکلیل می‌‌دهند و نبود احساس تعلق به این شهر نیز می‌تواند یکی از عوامل این موضوع باشد. این در حالی است که این افراد نیز باید به این مسئله و پیامدهای آن آگاه باشند. در هر صورت عدم مطالبه گری به شکل ملموس‌تری نسبت به سایر شهرها در استان هرمزگان در بسیاری از مسائل وجود دارد و گویی افراد در انتظار معجزه‌ای هستند. افراد باید آنچه را که می‌خواهند و خواسته‌های خود را به کارگزاران و دست اندرکاران منتقل نمایند.
     

بحران مردگی اجتماعی!

  
 این گونه رفتارها را تا چه اندازه می‌توان زنگ خطری برای یک جامعه دانست؟
در زمینه زنگ خطر عمده‌ترین مثال همان مثال معروف سوراخ کردن کشتی است؛ چراکه وقتی یک جامعه به عنوان مکانی برای زندگی و هسته‌ای برای تلاش، کار و در کنارهم بودن در مناسبات مختلف شناخته می‌شود؛ اگر سعی نکند این حلقه‌های متصل به یکدیگر را نگه دارد، مثل زنجیره‌ای به ناگاه از هم گسسته و دچار فروپاشی می‌شود. این اتفاق فردگرایی، انزواطلبی و تفرقه را به دنبال خواهد داشت  که از عوامل اصلی برای ایجاد مسائلی دیگر خواهد بود. به طور مثال ما در جامعه خود گروه‌های تخریب‌گرایی داریم که سعی در صدمه زدن به المان‌ها و وسایل شهری را دارند. فرض کنید گسترش این افراد که ضد اجتماع هستند در یک مکان تا چه اندازه آن جامعه را ناامن و غیر قابل سکونت می‌کند؟ در حالی که در کنار هم بودن باعث ایجاد احساس همدلی و همگرایی در افراد می‌کند و یکی از ستون های بقای هر اجتماع است. بحث مشارکت‌ها برای ایجاد یکپارچگی و انسجام یک جامعه است. ما در حال حاضر در بحران‌های بسیاری هستیم مانند بحران جدی آب یا پاندمی کرونا که نمی‌توان نسبت به آن بی‌اهمیت بود. بی‌تفاوتی افراد جامعه نسبت به این موضوع باعث می‌شود که عده‌ی زیادی را درگیر کند. به طور مثال در بحث واکسیناسیون جهانی این زنگ خطر باعث شده کشورهای توسعه یافته به کشورهای کمتر توسعه یافته، کمک کنند. همین دلیل روشن از اهمیت داشتن موضوع برای تمام جهان است. افراد برای اینکه فضای بهتری برای زندگی و شرایط مناسب‌تری برای زیستن داشته باشند، چاره‌ای جز اهمیت دادن به اتفاقات پیرامون خود نیستند و باید مسئولیت خود را در برابر جامعه به نمایش بگذارند. اعتراض و انتقاد در جایگاه های بعدی این مسئولیت قرار می‌گیرد. ما می‌توانیم حتی با برداشتن یک زباله از زمین اهمیت پیرامون خود را نشان دهیم؛ نسبت به کودکان کار یا مشاهده رفتارهای نادرست اجتماعی تلاش کنیم و یک قدم مثبت برداریم و به سمت اصلاح شرایط پیش رویم. این امر افراد را از بی‌تفاوتی دور خواهد کرد. من در جامعه باید به ما تغییر یابد. تا زمانی که من‌نگری در جامعه باشد ما در خطر و بحران قرار خواهیم گرفت. اتفاقاتی که در سال‌های اخیر در کشور رخ داده است باعث تشدید من‌گرایی در بین افراد شده در حالی که باید به ما بودن فکر کنیم. جامعه که در حال حاضر بسیاری از ما از آن ناراحت هستیم و انتقاد داریم به واسطه افزایش من‌گرایی به وجود آمده است.
  
 رسانه‌ها تا چه اندازه در این گونه رفتارها نقش دارند؟
رسالت یک رسانه آموزش و اطلاع‌رسانی در کنار جنبه‌های سرگرمی و ایجاد همگرایی است. همچنین می‌توانند شاخک‌های ذهنی افراد را نسبت به مسائل پیرامونشان حساس کنند. یکی از ابزارهای انتقال خواسته‌های مردم، ابزارهای رسانه‌ای است. امروزه افراد بر این باور هستند که فضای مجازی جایگزین بحث مطالبه‌گری شده و عده‌ای با عناوین متفاوت مانند کاربر شهروند یا روزنامه‌نگاری شهروندی در این فضاها مطالبات خود را منتشر می‌کنند. به طور کلی رسانه‌ها باید صدای جامعه پیرامون خود و صدای درون جامعه باشند. رسانه‌ها شنونده فریادهای خاموش شهروندان باشند و تلاش کنند این صداها را به شکل منطقی و قائده‌مند دارای چهارچوب به کسانی که باید شنونده این صداها باشند، منتقل کنند.  به نظر می‌رسد که رسانه‌های هرمزگان در این سه بعد رویکردی، ضعف عملکرد داشتند و به دلایل مختلف یا احتیاط‌های بیش از حد یا مناسبات مالی و ... روی خواسته‌ها و مطالبات مردمی پافشاری چندانی نکرده‌اند. هرمزگان در وضعیت اقتصادی، فلاکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نسبت به بعضی از استان‌های دیگر در مراتب پایین‌تری هستیم یا در بحث درمان ما با مشکلات بسیاری مواجه هستیم. عنوان بخشی از این مسائل به دوش رسانه‌ها است و باید رسانه نسبت به نقاطی که ملتهب و متورم است در جامعه توجه بیشتری داشته باشد تا این دردها در تمام پیکر جامعه منتشر شود و مغز را فرمان دهد بر اینکه در مقابل این رویکردها و اتفاقات واکنش مناسب نشان دهد. واکنش مناسب صرفا به معنی به خیابان کشیدن مردم و برانگیختن احساسات اغراق شده مخاطبان نیست؛ بلکه آگاهی بخشیدن اطلاع رسانی صحیح و در واقع آموزش آن است که باعث می‌شود تا جامعه در مقابل رویدادهایی که در حال اتفاق است با چشمان بازتری نگاه کند و افراد سهمشان را به صورت منطقی و مناسب و دقیق از جامعه، مقامات، کارگزاران سیاسی و اجتماعی کشور بخواهد و با بی‎تفاوتی و بی‌اعتنایی از کنار آن عبور نکند.
در بسیاری از کشورهای دموکراتیک و پیشرفته دنیا شهروندان فعال در برابر رویدادها سکوت و سکون را پیشه نمی‌کنند، بلکه برای اصلاح و بهبود وضعیت به وجود آمده  با رجوع به مقامات و کارگزاران آن جامعه مشکل خود را بیان می‌کنند و سعی در حل آن موضوع دارند. به طور مثال در استان اگر هر فردی که معتقد است ساحل در حال نابودی است علاوه بر سعی در حفظ آن به افرادی که سعی در نابودی آن مکان دارند تذکر دهد، این تذکر اولین قدم  از بی تفاوت نبودن نسبت به مسایل اجتماعی است در مرحله بعد می‌توان در قالب گروه‌های مردم‌نهاد سعی در جمع‌آوری مواردی که باعث ازبین بردن آن مکان شده نماییم. به طور کلی اگر فردی در اتوبوسی نشسته، راننده به سرعت در حال حرکت است، اگر افراد اقدامی در جهت متوقف کردن راننده با آن سرعت صورت نگیرد، منجربه تصادف خواهد شد و همگی دچار خسارت می‌شوند و این بی‌تفاوتی خسارتی نیست که تنها به یک فرد وارد شود بلکه می‌تواند بخش بسیاری از جامعه را دچار صدمه و زیان نماید.


 

روزنامه صبح ساحل

منتشر شده: 1
saleh
۲۸ آذر ۱۴۰۰
واقعا مطلب درست و قابل تاملی مطرح کرده اند و جای اصلاح این نگرش و فرهنگ در جامعه هرمزگان وجود دارد
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها