سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی:

مردی به عظمت زبان پارسی؛ هیچ‌گونه آگاهی قطعی از نام و خانواده‌ فردوسی نیست



۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران، سراینده شاهنامه و روز پاسداشت زبان پارسی است.

  

به گزارش صبح ساحل، امروز سالروز بزرگداشت مقام حکیم ابوالقاسم فردوسی، خالق شاهنامه و ادیب بزرگ قرن 4 هجری قمری است.

هر سال بنا بر اقتضای شرایط، همزمان با فرا رسیدن ۲۵ اردیبهشت ماه، بزرگداشت و یادبودی بر مزار حکیم فرزانه توس برگزار میگردد. فردوسی که با اثر شکوهمند خود، نقش جوان‏مردی، اخلاق و ایمان را در بلندای زمان بر تاریخ نشاند و با حکمت و بینش گسترده، فرهنگ غنی ایران را تا فراسوی مرزهای خاکی به دل عاشقان فرهنگ و هنر نمایان ساخت. 
  

چکیده ای از زندگی نامه ابوالقاسم فردوسی:

نام : ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه طوسی

تخلص : فردوسی

تولد : 329 هجری قمری

محل تولد : روستای باژ در طوس خراسان

لقب : حکیم سخن

درگذشت : 416 هجری قمری

بزرگمردی که زبان فارسی را زنده کرد
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌ است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌ است.
  
آثار به جا مانده از فرودسی 

شاهنامه مهم ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات کهن فارسی می باشد. نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود. 

از میان داستان های شاهنامه که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد. فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن گشتاسب‌نامه سرودهٔ او (که به زمانه زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌ مایه دقیقی توسی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده‌است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان «تخت شاه جهان» رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.
بزرگمردی که زبان فارسی را زنده کرد
شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد، مجموعه ای از داستان های ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند.
فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایه نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:  
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد                             به ماه سفندارمذ روز اردز
هجرت سه صد سال و هشتاد و چار            به نام جهان داور کردگار 

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است: 
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک               همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار                  به نام جهان داور کردگار 


فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است.
  
بزرگمردی که زبان فارسی را زنده کرد

زمان درستی از تاریخ مرگ فردوسی در دست نیست؛ اما مرگ او در دورانی سخت و در شرایط نا به سامان مالی بوده است. بنا به روایت های به جا مانده از نظامی گنجوی، مرگ فردوسی هم زمان با تصمیم سلطان محمود غزنوی به دلجویی از فردوسی و پرداخت پاداش بابت سرودن شاهنامه، به او بوده است.

     

فردوسی در سال 416 هجری قمری از دنیا رفت. از دفن فردوسی در قبرستان توس ممانعت شد؛ زیرا در آن زمان دفن مسلمانان شیعه را در این قبرستان ممنوع کرده بودند. سرانجام فردوسی را در حیاط خانه خودش دفن کردند و یکی از حاکمان محلی غزنویان، بنایی در محل مقبره فردوسی ساخت.

      

شبهاتی در مورد نام  و سن واقعی فردوسی

از آن‌جا که زمان به دنیا آمدن ایشان در زمان سلطان محمود غزنوی بر شرق ایران در سال ۳۸۷ ه‍.ق بوده، می‌توان دریافت که سال زایش فردوسی ۳۲۹ ه‍.ق است؛ و هم‌چنین با نگاه کردن به این‌که فردوسی در سال ۳۸۷ ه‍.ق، پنجاه و هشت ساله بوده، می‌توان درست بودن این گمان را پذیرفت. بار دوم در داستان «پادشاهی بهرام بهرامیان»، واژهٔ شصت و سه را برای سن خود می‌گوید[یادداشت ۳] و این تاریخ را در حدود ۷۳۰ بیت پسین‌تر دوباره می‌آورد و می‌افزاید که در آن هنگام، روز هُرمُزْدِ بَهمِن، یعنی روز نخست بهمن، افتاده‌است. بنا بر پژوهش شاپور شهبازی، تنها در سال ۳۷۱ یزدگردی برابر با ۱۰۰۳ م، روز نخست بهمن برابر افتاده‌است؛ و چنان‌چه ۶۳ سال از آن سال کاسته شود، سال زایش فردوسی ۳۲۹ ه‍.ق به‌دست می‌آید. سومین بار در پایان شاهنامه فردوسی سن خود را هفتاد و یک بیان می‌کند و سال خاتمه شاهنامه را ۴۰۰ ه‍.ق می‌گوید؛ و چنان‌چه ۷۱ از ۴۰۰ کاسته شود، برای بار سوم سال ۳۲۹ آشکار می‌شود.
بااین‌حال، شمار دیگری از فردوسی‌پژوهانْ سال‌های دیگری را برای سال زایش فردوسی آورده‌اند. پس به این نتیجه می‌رسد که او اندکی پس از ۳۲۰ ه‍.ق زاده شده‌است. رُکن‌ُالدّین همایون‌فَرُّخ دیدگاه دیگری دارد و سال ۳۱۳ ه‍.ق را سال زایش فردوسی می‌داند.
نام و نشان فردوسی
کُنیهٔ وی «ابوالقاسم»، و تخلص و شهرتش «فردوسی» است، هیچ‌گونه آگاهی قطعی از نام و خانواده‌اش در دست نیست. در منابع گوناگون و در دیباچهٔ برخی نسخه‌های دست‌نویس شاهنامه، نام وی منصور، حسن یا احمد آمده و نام پدرش حسن، احمد یا علی و نام پدربزرگش شَرَفشاه یاد شده‌است. از میان این گفته‌های گوناگون، معتبرترین نامِ این شاعرِ ایرانی «ابوالقاسم فردوسی طوسی» است. این‌که چرا شاعر تخلص فردوسی را برای خود گزیده‌است، روشن نیست. شاید این موضوع به دیدار وی با سلطان محمود غزنوی بازگردد. گویا سلطان محمود چنین لقبی به فردوسی داده و منظور وی مردی بوده که از بهشت آمده‌است.
کُنیهٔ وی «ابوالقاسم»، و تخلص و شهرتش «فردوسی» است، هیچ‌گونه آگاهی قطعی از نام و خانواده‌اش در دست نیست. در منابع گوناگون و در دیباچهٔ برخی نسخه‌های دست‌نویس شاهنامه، نام وی منصور، حسن یا احمد آمده و نام پدرش حسن، احمد یا علی و نام پدربزرگش شَرَفشاه یاد شده‌است. از میان این گفته‌های گوناگون، معتبرترین نامِ این شاعرِ ایرانی «ابوالقاسم فردوسی طوسی» است. این‌که چرا شاعر تخلص فردوسی را برای خود گزیده‌است، روشن نیست. شاید این موضوع به دیدار وی با سلطان محمود غزنوی بازگردد. گویا سلطان محمود چنین لقبی به فردوسی داده و منظور وی مردی بوده که از بهشت آمده‌است.

تمام جرئیات از شاهنامه فردوسی

  

نسخه اولیه و نسخه نهایی

فردوسی نسخه اولیه شاهنامه را در سال ۳۸۴ هجری قمری تمام و تا سال ۴۰۰ هجری تکمیل کرد.

۳- تعداد بیت‌ها

بر اساس تصحیح استاد خالقی مطلق که معتبرترین و علمی‌ترین تصحیح شاهنامه است، شاهنامه دارای ۴۹ هزار و ۵۳۰ بیت است.

۴- تعداد شخصیت‌ها

در شاهنامه بیش از ۳۰۰ شخصیت وجود دارد که ۴۸ نفرشان پادشاه هستند.

۵- مضمون بخشی از ابیات شاهنامه

۱۰ درصد ابیات پند و اندرز است. ۴۰ درصد ابیات را گفتگو تشکیل می‌دهد و ۴ درصد ابیات شاهنامه هم تعبیر و تفسیر‌های حکمی خود فردوسی درباره رویداد‌ها و چهره‌هاست.

۶- تعداد داستان‌ها

در شاهنامه می‌توان ۶۳ داستان شناسایی کرد که از این تعداد ۲۱ داستان پرداخت جدی‌تری دارند.

۷- نامه‌ها

در شاهنامه به ۱۹۲ نامه برمی‌خوریم که بیش از سه هزار بیت آن‌ها به بیان متن و مضمون نامه‌ها و کمتر از هزار بیت، به بیان مقدمه و مؤخره، مانند فراخواندن دبیر، آماده کردن نوشت افزار، مهر کردن و به پیک سپردن و توصیف دبیر و پیک و… اختصاص یافته است. از این تعداد، ۱۰ نامه با مضمون ضرب الاجل یا اتمام حجت (از جمله نامه کسری به قیصر) است.

۸- جنگ‌ها

در شاهنامه ۲۰۱ جنگ به تصویر کشیده شده که از میان آن‌ها ۸۴ جنگ با تورانیان، ۳۹ جنگ با دیوان و موجودات ترسناک و غیرانسانی مانند اژدها، جادوگر و…، ۱۴ جنگ با رومیان و ۱۰ جنگ با تازی‌هاست و ۳۲ جنگ هم از نوع داخلی است.

۹- قتل‌های ناخوشایند

در شاهنامه چهار مورد پدرکشی مانند کشته شدن مرداس به دست ضحاک، شش نمونه فرزندکشی مانند کشته شدن سهراب به دست رستم، شش نمونه برادرکشی مانند کشته شدن رستم و زواره به دست شغاد، یک نمونه نیا کشی مانند کشته شدن افراسیاب به دست کیخسرو و یک نمونه همسرکشی از جمله کشته شدن گستهم به دست گردیه به چشم می‌خورد.

۱۰- ازدواج‌های عجیب

در شاهنامه حدود ۱۹ نمونه ازدواج عجیب، یعنی ازدواج با بیگانگان و دشمنِ خودی می‌بینیم که از جمله آن‌ها می‌توان به ازدواج پسران فریدون با دختران پادشاه یمن، ازدواج زال با رودابه دختر مهراب کابلی، ازدواج کاووس با سودابه دختر شاه هاماوران و ازدواج اردشیر با دختر اردوان اشاره کرد.

منابع: روزنامه خراسان، خبرنگاران جوان

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها