هدف از پرورش تفکر در
کودکان، آموزش مهارتهای لازم به کودکانی است که در حل مشکل ضعیف هستند.
روند فکر کردن، کودکان را تشویق میکند تا هنگامی که در برابر دیگران دچار مشکل میشوند مستقل فکر کنند، اگر به کودکتان مدام بگویید که چه بکنند؛ آنها فرصت این را نخواهند داشت تا فکر کنند و به راهحلهای دیگری برسند. به عنوان مثال: اگر کودک شما به نزدتان آمد و اعتراض کرد که دوستم مرا کتک زده و من خیلی عصبانی هستم؛ وظیفه شما این است که در وهله اول کمک کنید تا کودک احساسش را در این زمینه ابراز کند. از او بپرسید: «از این کار چه احساسی پیدا کردی؟ آیا تو عصبانی شدی و دوستت نیز عصبانی شد و تو را کتک زد؟ تو میتوانی راه متفاوتی برای پس گرفتن اسباببازیات پیدا کنی تا هیچکدامتان عصبانی نشوید و دوستت هم تو را نزند.»
شاید خیلی وقتها فکر کنید کودکتان به حرف شما گوش نمیدهد. اما نخستین گفتگوی بین شما و کودک اگر همراه با همدلی و درک متقابل باشد، ارتباط بین شما و کودک را به هم وصل خواهد کرد. این یک گفتگوی به روش حل مشکل یا مسالهمدار است که قدم به قدم با تعقل پیش میرود که به طور کامل از بحث، جدل یا موعظههای طولانی و بیاثر مبراست. یکی از راههای آموزش تفکر به کودکان، آموزش کلماتی مانند (هست، نیست )، (بعضی ، همه) (قبل ، بعد) (الان، بعدا) (شباهت، تفاوت ) است. آشنایی با این کلمات، کمک میکند که کودکان در حل مساله تبحر بیشتری پیدا کنند. بعنوان مثال:« بهتر است لپتاپم را الان شارژ کنم تا بعدا در کلاس آنلاین دچار مشکل نشوم». آموزش احساسات به کودکان نیز یکی از راههای بهتر اندیشیدن در کودکان است. به عنوان مثال در موقعیتی نظیرِ ناراحتی، بهتر است بگوییم: «تو الان ناراحتی؛ بهتر است راهی پیدا کنیم تا خوشحالتر باشی. به نظر تو چه کاری انجام دهیم؟» نکته قابل ذکر بعدی این است که میتوان با بازیهای گروهی به راحتی مهارت حل مساله را آموزش داد.
در این روش همه کودکان باید مشارکت داشته باشند و در موردش تفکر کنند. میتوانیم با خواندن کتاب داستان، از کودکان بخواهیم خود را جای شخصیت داستان بگذارند و راهحلهای پیشنهادیشان را مطرح کنند. با القای این مهارت به کودکان ریشهی بسیاری از بهانه گیریها، غر زدنها و لجبازی کودکان به آسانی قطع میشود.
زهرا عاشوریزاده/ مشاور و روانشناس بالینی کودکان و نوجوانان