وقایع کشور
عراق همواره از جهتهای مختلف سیاسی، امنیتی، اجتماعی و غیره برای ایران مهم بوده است. این کشور طی سالهای اخیر اغلب صحنه اتفاقاتی بوده که نهتنها ایران بلکه منطقه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. ۱۰ ماه از برگزاری انتخابات در عراق میگذرد. درحالیکه با معرفی «محمد شیاع السودانی» نامزد نهایی تصدی نخستوزیری امیدها برای تشکیل دولت جدید زنده شد و پارلمان نیز آماده انتخاب رئیسجمهور و معاون اول رئیس پارلمان میشد، تظاهرات، تحصن و نمایش قدرت حامیان جریان مقتدی صدر برای مخالفت با روند سیاسی، بحران جدی را در عراق ایجاد کرد. بنبست سیاسی توصیفی است که در حال حاضر بیش از هر چیز دیگری برای وقایع عراق به کار میرود، حال اینکه این بنبست به یک بحران جدی تبدیلشده است. بهگونهای که بسیاری تحلیلگران وقوع جنگ داخلی را در این کشور محتمل میدانند. در دو هفته اخیر خیابانهای عراق شاهد تظاهرات گسترده، اعتراض،تحصن و درگیری حامیان گروههای مختلف سیاسی بوده است. در همین راستا با «مهدی میرزاده کوه شاهی»، دکترای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک و استاد دانشگاه هرمزگان گفتوگو کردهایم. میرزاده دلایل اهمیت تحولات عراق برای ایران را تشریح و ریشه مخالفتهای مقتدی صدر را نیز بررسی کرد.
عدهای اتفاقات اخیر کشور عراق را یک بحران سیاسی خوانده و جنگ داخلی را محتمل میبینند؛ عدهی دیگر این اتفاقات را در مسیر تحولات عراق میدانند. تحلیل شما از اتفاقات اخیر عراق چیست؟
اینیک بحران سیاسی است اما ریشه در یک چالش و مسئله بزرگ در عراق دارد. عدم اجماع نخبگان سیاسی عراق برای پیشبرد امور، مسئله دیرینه عراق است که این مهم نیز از موضوع دیگری سرچشمه میگیرد. عراق بعد از سرنگونی صدام یک تغییر ساختاری بزرگ داشته است. در این تغییر ساختاری قانون اساسی عراق متحول شد. ساختار سیاسی عراق هم منطبق بر این قانون تغییر کرد. یک دموکراسی قومی در این کشور حاکم شد که ساختار قدرت را تقسیم کرد و هر بخش را در اختیار گروههای مختلف قرارداد. در این تقسیمبندی ریاست جمهوری به کُردها، پارلمان به اهل سنت و نخستوزیری که منصب اجرایی و ریاست دولت است به شیعیان داده شد. در درون این سه طیف قومی، تکثر زیادی وجود دارد. بهعنوانمثال در منطقه کردستان دو جریان ریشهدار قدیمی بر خواسته از دو منطقه و دو طایفه راداریم. جریان شیعی هم به همین صورت، جریانهای کوچکتر را درون خود دارد که برخی باورمند به مسائل مذهبی، نزدیک به مراجع، سکولار {طرفداران جدایی دین از سیاست} و ملیگرا هستند. در بین اهل سنت نیز وضعیت به همین شکل است. از طرف دیگر همه این جریانات ارتباطات و عُلقهی متفاوتی با سایر کشورها دارند؛ مثلاً در درون طیفهای شیعی برخی به ایران نزدیک هستند و تعلقات تاریخی، مذهبی و ارتباطات سیاسی گستردهای دارند و طبیعتاً درروند تحولات سیاسی عراق این ارتباطات اثرگذار است.
نکته مهم این است که در عراق یک اندیشه فراگیر وجود ندارد. در عالم سیاست به این اندیشه، اندیشه سیاسی حکومت میگویند. اندیشه فراگیری که همگان را دور یکدیگر جمع کند. همه به آن باور داشته باشند و برمبنای آنیک دولت بسازند. بهعنوانمثال در ایران اندیشهای داریم که با اتکای به ارزشهای ملی و آموزههای اسلامی-شیعی میتوان دولت را بنا کرد. در غرب نیز بر سر رفاه، دموکراسی و امنیت یک توافق وجود دارد و معتقد هستند سرمایهداری و لیبرال دموکراسی مبنای شکلگیری یک دولت میتواند باشد. در عراق چنین اندیشهای وجود ندارد و تکثر و تفرق بسیار زیاد است. ریشه مشکلات عراق هم ازاینجا است. زمانی که قانون اساسی را نوشتند برای افتراقات و تفاوتها اهمیت بسیار قائل شدند.
از همین رو قانون اساسی عراق یکی از آزادترین قوانین اساسی موجود در دنیا است. تا جایی که حتی حق استقلال برای ایالتها، مناطق و استانهای عراق به رسمیت شناخته است. کمترین کشوری است که چنین آزادی را به شهروندان داده باشد؛ بنابراین فقدان اندیشه حکومت، چالش اساسی عراق است. در قانون اساسی بیشازحد بر آنها تأکید شده تا جایی که میتوان حکومت را یک حکومت فدرال و ائتلافی-قومی نامید. اگر رأیگیری و دموکراسی را هم مبنای کار قرار دهیم درنهایت خروجی، یک دموکراسی قومی است. این چالش بنیادین عراق است که در برهه فعلی در کنار مسائل اقتصادی و تداوم بحرانهای مدیریتی، خودش را نشان داده و البته یک بحران جدی است. بحرانی که ممکن است عراقیها را به این سمت سوق دهد که تغییری در ماهیت ساختار سیاسی کشور به وجود آورند. چراکه این ساختار بشدت متزلزل و متکثر است؛ یعنی رئیسجمهور و نخستوزیر بهصورت تشریفاتی وجود دارد. وزرا بهصورت توافقی بین این سه بلوک قومی-مذهبی انتخاب میشوند و درنهایت پارلمان بهراحتی میتواند نخستوزیر و وزیر دولت را خلع کند. این چهارچوب یک دولت ضعیف و متزلزل خلق میکند که در دورههای گذشته شاهدش بودیم. از «مصطفی الکاظمی» گرفته تا «نوری المالکی» و «حیدر العبادی»؛ هیچکدامشان دوره طولانی در عراق سرکار نبودند. این نشاندهنده ساختار متزلزل است.
در بیانیه مقتدی صدر به ترکیب «انقلاب خودجوش مسالمتآمیز» اشارهشده است. ریشه مخالفتهای صدر از کجاست؟ آیا او وارد میز مذاکره و گفتوگو خواهد شد؟
این موضوع به نوع نگاه مقتدی صدر و بسترهای موجود سیاسی-اقتصادی برمیگردد. صدر بهعنوان یک رهبر سیاسی-مذهبی به لحاظ خانوادگی سابقه زیادی دارد اما به لحاظ سنی تقریباً جوان است. ازنظر فکری نیز او یک عراقی ملیگرای مذهبی است که برای پیشبرد اهدافش معمولاً با گروههای مختلف ائتلاف میکند؛ از جریانهای سکولار گرفته تا سنیها، کردها، کمونیستها و جریانهای مقاومت شیعی. صدر با همه اینها در بیست سال بعد از سرنگونی صدام کارکرده است.
یک خط فکری مشخصی که صدر بیش از سایرین دارد، تأکید بر عراقی بودن و ملیگرایی است. درعینحال بعضاً مواضع همسو با جریانهای مقاومت هم داشته است. او نقش مهمی در بیرون کردن آمریکاییها در عراق ایفا کرد؛ یعنی به لحاظ سابقه مبارزاتی علیه خارجیها علیرغم اینکه جوان است موفق عمل کرده حتی میتوان گفت اثرگذاری صدر بیش از نخستوزیران آن دوره و فعلی بوده است. از همین رو این حق را برای خود قائل است که در تحولات عراق اعلام موضع کند و افراد و شهروندان را فراخوان دهد که در تظاهرات شرکت کنند.
در حال حاضر جریان صدر دولت کنونی و دولتهای گذشته را به دو نکته متهم میکند. یک اینکه بیکفایت هستند، سوء مدیریت دارند و در پیشبرد منافع و امورات ملی ناتواناند. دوم اینکه استقلال عراق را پاس نمیدارند، با برخی از همسایگان تعاملاتشان زیاد است و این استقلال دولت عراق را خدشهدار کرده است. صدر در تصمیمات و مناسباتش ملاحظه هیچیک از بازیگران خارجی، قدرتهای بینالمللی و همسایگان را ندارد؛ یعنی به همان میزان که بهزعم خود با حضور و دخالت ایران مخالف است، آمریکاییها، سعودیها و اماراتیها را هم برنمیتابد. هرگونه دخالت خارجی در عراق را صراحتاً اعلام و با آن مخالفت میکند. ریشه مخالفت صدر با برخی گزینههای موجود در عراق تا حدی به این مهم برمیگردد. از طرف دیگر صدر هواداران پرشور و کثیری دارد که گوشبهفرمان او هستند. این طرفداران از اقشار فقیر و کمدرآمد بر خواستهاند که به دولت نقد دارند. صدر از این فضا و نفوذش استفاده میکند تا آنچه مطلوب میداند را رقم بزند. او دنبال این است که یک گزینه ملیگرا، موردقبول و نزدیک خود را بر کرسی نخستوزیری بنشاند.
سایر گروهها و ائتلافها، جریان صدر را یک جریان هیجانی، تندرو و دور از مصلحتاندیشی میدانند. به همین علت است که با آن مخالفت میکنند که چندان هم بیراهه نیست. جریان صدر یک جریان ملیگرا است که به دنبال به قدرت رسیدن گزینهای است که با همسایگان همراهی، همسویی و نزدیکی زیادی نداشته باشد. او از فضای موجود در عراق که براثر ناکارآمدی دولت ایجادشده استفاده میکند تا گزینه مطلوب خود «جعفر صدر» {پسرعمویش و سفیر کنونی عراق در لندن} که یک فرد تقریباً سکولار و نزدیک به غرب است را بر کرسی نخستوزیری بنشاند که مخالفت شد و درنهایت این اتفاق نیفتاد.
یک وجه دیگر کنش جریان صدر به دلیل اختلافات با نوری المالکی است. مالکی بهعنوان فرد برآمده از درون ائتلاف شیعی در دوران نخستوزیری خود با جریان صدر برخورد تندی داشت و جیش المهدی {شاخه نظامی جریان صدر} را منحل کرد. از همین رو در دوره بعدی صدر با نهایت پافشاری مانع نخستوزیری او شد. در حال حاضر نیز یکی از بازیگران کلیدی تحولات عراق ائتلاف هماهنگی یا چارچوب هماهنگی شیعی است که نوری المالکی یکی از پایههای آن است. صدر، مالکی را یک فرد فاسد و وابسته میداند.
چرا رویدادهای عراق برای ایران باید مهم باشد؟ این اتفاقات چه تهدیدات و فرصتهایی برای ایران ایجاد خواهد کرد؟
عراق از چند منظر برای ما مهم است. ابتدا از منظر سلبی؛ یعنی بیثباتی عراق برای ایران نیز تبعاتی در پی خواهد داشت. عراق برای ما همسایهی کلیدی است که تعاملات زیادی با آن داریم. همچنین یکی از راههای دور زدن تحریمها علیه ما است. در سالهای اخیر علیرغم اینکه عراق از جانب اروپاییها تحتفشار قرار میگرفت که ایران را تحریم کند اما در عمل این اتفاق نمیافتاد. رسماً اعلام میشد که عراق با اروپا همراهی میکند اما خیلی از گذرگاههایی که برای ما حیاتی بود را باز میگذاشتند. پس ثبات و طبیعتاً تحولات عراق برای ما مهم است. حال این کشور پتانسیل زیادی برای بیثباتی دارد که امکان سرایت این بیثباتیها به ایران وجود دارد. فراموش نکنیم در درون همین عراق یک جریان رادیکالِ واپسگرایی مثل داعش رشد پیدا کرد. پس عراق پتانسیل بالایی برای بیثباتی و بیثباتسازی منطقه دارد. از طرفی ما هرچه همسایگان باثبات، متحد و همسوتر داشته باشیم، منافع و
امنیت ملی ما به نحو مطلوبی برآورده خواهد شد. ما میتوانیم با یک دولت مقتدر در عراق که پیوندهای محکمی در ایران دارد مناسبات حسنه سیاسی، همکاریهای امنیتی و تبادلات اقتصادی داشته باشیم.
مواضع ایران در این زمان باید چگونه باشد؟
از دیدگاه من بهعنوان یک تحلیلگر و ناظر بیرونی، جمهوری اسلامی ایران باید به ثبات عراق کمک کند. روی کار آمدن یک دولت مقتدر در عراق برای ما مهم است و ما باید در همین راستا گام برداریم. هرچه ناپایداری و بیثباتی در عراق بیشتر باشد مسائل ما در حوزه غرب کشور بیشتر خواهد بود. باید از شکلگیری یک دولت فراگیر و پرقدرت در عراق حمایت کنیم اما این دولت یک دولت ملیگرای عربی رادیکال نباید باشد. شاید یکی از ریشههای اختلاف مقتدی صدر با ایران بر سر همین موضوع است. همچنین باوجود ملاحظات سیاسی، امنیتی و اقتصادی که داریم باید آرا و دیدگاههای عموم مردم عراق نیز لحاظ شود تا نگاه منفی در افکار عمومی عراق علیه ایران شکل نگیرد. متأسفانه در بین هواداران صدر این نگاه وجود دارد و گاها شاهد شعارها، راهپیماییها و تظاهراتی علیه ایران هستیم که این نباید استمرار داشته باشد و در یکجایی باید خاتمه پیدا کند.
با ادامه روند اعتراضات و احتمال جنگ داخلی از دیدگاه شما واکنش مراجع چه خواهد بود؟
صدر معمولاً در میانجیگریهایی که صورت میگیرد در دقایق آخر، کوتاه آمده. حداقل دو بار به نفع ثبات عراق این اتفاق افتاده است. هم با وساطت ایران هم با ورود مرجعیت شیعی. او اگرچه خودش را در قد و قامت یک مرجع میبیند اما معمولاً نسبت به دیدگاههای مرجعیت عالی عراق یعنی آیتالله سیستانی تمکین دارد؛ بنابراین این امکان و احتمال وجود دارد در دقایق پایانی، زمانی که بحران وخامت بیشتری به خود بگیرد برای یکراه حل بینابین صدر از مواضعش عدول کند. در حال حاضر او یک هدف را دنبال میکند. صدر ریشه دولت ضعیف در عراق را نظام پارلمانی برآمده از قانون اساسی میداند. چون خودش یک عراقی ناسیونالیست است تقسیمبندیهای شیعی، سنی و کُردی را قبول ندارد و معتقد است که ساختار باید از پارلمانی به ریاستی تغییر پیدا کند و قانون اساسی اصلاح شود. یک فرد بهعنوان رئیسجمهور بیاید و رئیس دولت شود، قدرت را در دست بگیرد و پارلمان هم به این راحتیها نتواند به خاطر منافع طایفهای، قومی و مذهبی آن را ساقط کند. فردی که یک دولت مقتدر را شکل دهد و برآمده از آرا کل مردم عراق باشد نه آرا طایفهای و مذهبی. درنهایت گمان میکنم ورود مرجعیت شیعی به تحولات عراق میتواند کارگشا باشد. صدر درگذشته هم در مواقع حساس و بحرانی باوجود نارضایتی ازنظر علما تمکین کرده است.
روزنامه صبح ساحل