مرد زندانی که 17 سال قبل در پی مشاجره با همسرش باعث مرگ برادر او شد، با رضایت اولیا دم از چوبه دار رهایی یافت.محمود که در آن زمان جوانی 26ساله بود در یکی از
محلههای بندرعباس با عصبانیت سنگی بهسوی برادر همسر 31 ساله اش پرتاب کرد. این سنگ به گیجگاه مرد برخورد کرد که منجر به مرگ وی شد.
روز حادثه
ماجرای این
پرونده جنایی در عصر یکی از روزهای مهرماه سال 1384 در دستور کار قرار گرفت. زمانی که مرد 31 سالهای در بیمارستان به علت پرتاب سنگی جانباخته بود، تیم جنایی هرمزگان پس از حضور در محل در جریان تحقیقات مقدماتی دریافتند مقتول به نام صادق از سوی برادر شوهرخواهرش به نام محمود با ضربه سنگی به قتل رسیده است. دستور دستگیری محمود صادر شد. همسر قاتل در این ماجرا که هم برادرش را از دستداده بود و هم همسرش را ،به پلیس گفت : «محمود از لحظه حادثه گمشده است و هیچ اطلاعی از او نداریم». زن جوان مدعی شد که برادرش برای دفاع از وی نزد همسرش (قاتل) آمده و سپس بین آنها درگیری لفظی رخداده است. وی افزود : «در روز حادثه اختلاف و درگیری بین من و همسرم شدت یافته بود و پس از بحث و جدال به نزد برادرم (صادق) رفتم که چند خانه از ما فاصله داشت، موضوع را با او در میان گذاشتم و او برای میانجیگری به منزل مان آمد ، با صحبت بهنوعی اختلاف پایان یافت اما ساعاتی بعد باز بحثمان بالا گرفت و به سمت برادرم که در کوچه در حال تعمیر موتورسیکلت بود رفتم به او گفتم محمود هنوز به فحاشیاش ادامه میدهد».
پرتاب سنگ و مرگ
صادق که از دست دامادش عصبانی شده بود با سیم کلاچ در دست، به هواخواهی خواهرش به درب خانه رفت ، همزمان محمود با موتورسیکلت خود از خانه خارج میشد، صادق با عصبانیت با سیم کلاچی که در دست داشت به کمر او ضربه وارد کرد، محمود که سوار بر موتورسیکلت در حال حرکت بود ، بر اثر برخورد سیم کلاچ به کمرش،موتورسیکلت را متوقف و با خشم سنگی از زمین برداشته، بهسوی برادر همسرش پرتاب کرد. همان لحظه از محل متواری شد...
اعتراف پس از دو سال
محمود پس از حادثه خونین ،خود را از همه مخفی کرده تا اینکه مدتی بعد به نام جعلی در یکی از نانواییهای سطح شهر مشغول به کار شد. در سال 86، محمود پس از ردیابی ، شناسایی و بازداشت شد . او به درگیری با صادق و مرگ ناخواسته او اعتراف کرد. قاتل پس از تشريح جزئيات وقوع قتل به بيان فراریاش پرداخت و گفت: «پس از پرتاب سنگ به تصور اینکه صادق فقط دچار جراحات سطحی شده است و بدون اینکه از مرگ او اطلاع داشته باشم به کلانتری محل رفتم، قصد از شکایت از محمود را داشتم که در آنجا از مرگ او باخبر شدم و پا به فرار گذاشتم ، در این مدت مخفیانه زندگی کردم اما بعد از دو سال دستگیر شدم.
رضایت
وی ادامه داد: مقتول دارای 8 فرزند بود در این مدت خود من به اصفهان ، خوزستان و تهران برای رضایت گیری اولیا دم اعزام شدم و اعضای شورای حل اختلاف تلاش های زیادی برای رضایت گیری انجام دادند تا اینکه با کمک نیکوکاری به نام فرهاد فخرایی ، هزینه دیه فراهم شد اولیا دم رضایت و بخشش خود را اعلام کردند. (اسامی مستعار است)