برای اشتغال آفرینی چه باید کرد؟



حرف و سخن بر سر مساله اشتغال و بیکاری کم نبوده و نیست. به ویژه که در تنگنای تحریم و فشارهای فزاینده بین‌المللی وعده‌ی ایجاد یک میلیون شغل سالانه هم تبدیل به استخوان لای زخم شده است.

این میان مبهم بودن برآوردها و رها ماندن مسوولان از قید آمارهای رسمی هم به اغتشاش هرچه بیشتر در فهم واقعیت‌های مرتبط با اوضاع کار و اشتغال دامن زده است. به‌هررو مساله بیکار ماندن طیف بزرگی از اعضای جامعه به نگرانی دامنه‌داری طی سال‌های گذشته تا امروز مبدل شده و شاید سخن بی وجهی نباشد اگر آن را بر کرسی مهم‌ترین مطالبه عمومی در دهه اخیر نشاند.

فراتر از آن به دست آمدن موفقیتی در کاریابی برای جوانان جامعه در ایجاد گشایش اقتصادی و روشن کردن چراغ تولید و توسعه بی‌هرتردیدی اثرگذار خواهد بود. اما کاربست بااهمیت‌تر آن به آورده‌های اجتماعی‌اش در استوار کردن نهاد خانواده و غلبه بر انواع ناهنجاری‌ها در عرصه عمومی برمی‌گردد.

با نگاهی به آنچه که در دهه‌های گذشته بر کشورمان رفته می‌توانیم تلاش و تقلای سیاستگذاران برای پیاده کردن انواعی از سیاست‌های رنگ به رنگ را ببینیم که هریکی به شکلی و از زاویه‌ای به بار نشستن میوه‌ی اشتغال آفرینی را پی می‌جست. بااینحال اگر قائل به عنصری کلیدی در برانگیزاندن بازار اشتغال باشیم چنین محرکی را باید در قامت اقتصاد کلان ببینیم.

البته به کار گرفتن چنین درکی از مساله‌ی چند و چون اشتغال آفرینی را باید در ورای همه سیاست‌های به کار رفته از سوی دولت‌ها با تمام نقصان‌ها و قوت‌هایشان دید. همچنان که در تجربه سالیان گذشته می‌توانیم نتیجه‌ی تکیه کردن بر درآمدهای نفتی برای رشد اقتصادی در کشورمان را ببینیم و با سیاست اقتصادی متوازن در دیگر کشورها مقایسه کنیم. برای آن دسته از کشورهایی که چرخ صنعت‌شان با استمداد از مواد اولیه‌ی وارداتی می‌چرخد اوضاع نرخ ارز متفاوت از کشوری است که درآمد ارزیاش از راه فروش مواد اولیه به دیگران تامین می‌شود.

البته دولت‌ها می‌توانند همچنان سیاست‌هایشان برای رونق اشتغال را پیش ببرند و مثلا با تزریق پول یا برنامه‌های تسهیلگرانه توسعه فضای کسب و کار را دنبال کنند. اما باز عنصر اصلی در هدایت اقتصاد یک جامعه را باید در سطح کلان دید و کنترل تورم و شرایط رونق اقتصادی را سنجید. با چنین رهیافتی باید بپذیریم موضوعی مهمتر از وعده‌های کارگزاران دولت برای تحقق یک میلیون شغل در سال هم وجود دارد و آن مساله رونق اقتصادی و وجود ثبات در بازار است. از زاویه‌ای دیگر در زمینه چگونگی به کار گرفتن سرمایه انسانی و مطلوبیت بخشیدن به آن هم می‌توان احتجاج کرد.

ناگفته پیداست وجود نیروی ماهر و متخصص جزو نیازهای ضروری هر جامعه است. اما گذشته از آن مساله دیگری که نباید به فراموشی سپرده شود وجود خودباوری است. در واقع اگر دنبال بهینه کردن سرمایه انسانی و افزایش بهره‌وری آن باشیم باید به جنبه احساسی و روانی موضوع هم اهتمام کنیم. داشتن شرایط آرمانی در زمینه‌ی فضای روانی و احساسی نیروی انسانی در گرو مطلوبیت داشتن فضای عمومی جامعه است.

زیرا آنچه که در زیر پوست جامعه می‌گذرد به نوع احساس و روحیه فرد جهت می‌دهد. با چنین نگاهی نبود یک چشم‌انداز امیدبخش برای فرد دورنمایی تیره خواهد ساخت که درجه خودباوری و اعتماد به نفسش را تا پایین‌ترین نقطه فرو می‌کاهد و فرجامی جز رکود و رخوت به بار نخواهد آورد. اما درعین حال که وجود خودباوری و امیدوار ماندن به چشم‌اندازهای آتی برای برون رفت از بن‌بست کنونی و بهبود شاخصه‌های کسب و کار ضروری است باید به وجهی مکمل هم برای آن اندیشید.

این عنصر مکمل هم چیزی جز داشتن نگاه واقع‌بینانه و مبتنی بر نگرش عقلانی نیست. درواقع امیدآفرینی به تنهایی و بدون همراه کردن نگاه عقلانیت محور جز سراب چیزی پیش رو نخواهد داشت. دولتمردان ایرانی که در کار ِ سردادن شعار و وعده برای توسعه فضای کسب و کار و ایجاد شغل از خود اهتمام بالایی نشان می‌دهند باید بدانند وجود طرح‌واره‌ای از عقلانیت و واقع‌بینی در کنار داشتن چشم‌اندازی امیدبخش برای به حرکت درآوردن قطار توسعه و همراه کردن جامعه و جوانان ضرورتی گریزناپذیر است.

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها