نقش غم در اعتیاد


نویسنده: محیا تکنده

شنیدن نام اعتیاد، همواره ما را به یاد زندگی‌ای می‌اندازد که لحظه به لحظه در آتش می‌سوزد و خاکستر می‌شود، گاهی این آتش به همت فرد درگیر و اطرافیان خاموش می‌شود و گاهی هم همچنان بال می‌گیرد و می‌سوزاند. اعتیاد قبل از اینکه بیماری باشد و مسئولیت ابتلا و بهبود به عهده‌ی بیمار باشد، یک پیامد اجتماعی است.
 به گفته‌ی ناصر اصلانی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر، در کشور دومیلیون و 800 هزار معتاد رسمی و یک میلیون و 400 هزار معتاد شناسایی نشده وجود دارد. اعتیاد پیامد مستقیم فقر، تبعیض اجتماعی و شکاف طبقاتی است. اما علاوه بر این‌ها می‌تواند یک دلیل عمده‌ی دیگر هم داشته باشد که ریشه در مسائل روانی افراد دارد. سوگ، فقدان یا غم از دست دادن موضوعی است که اگر به درستی حل نشود، می‌تواند یکی از عوامل موثر در کشاندن افراد به منجلاب اعتیاد باشد. قبلا گمان می‌رفت سوگ یا غم شدید، حالتی است که فقط بعد از مرگ عزیزان دچارش خواهیم شد. اما امروزه سوگ حالتی از هیجانات درگیرکننده و ناخوشایند است، که فرد در برابر از دست دادن هر چیزی که برایش عزیز باشد از خود نشان می‌دهد.
به هر حال غم، سوگ، از دست دادن و فقدان بسیار دردناک و عذاب‌آور است و هیچ راه درست یا غلطی برای غصه خوردن در زندگی وجود ندارد، هر کدام از ما به روش خودمان آن را انجام می‌دهیم و اگر این روش به ما کمک کند از آن غم گذر کنیم، کارآمد و اگر ما را بیشتر و بیشتر درگیر سوگ کرده و در گذشتن از غم فلج‌مان کند، ناکارآمد محسوب می‌شود. اگر رنج افراد در روند سوگ بسیار شدید باشد و روش موثر کنار آمدن یا حل فقدان را نیاموخته باشند، به جای روبه رو شدن با هیجانات و هضم آن‌ها، به دنبال راهی برای سرکوب کردن احساسات می‌گردند، راهی که بتوانند از طریق آن حجم درد و اندوه خود را انکار کنند و خویشتن‌شان را بی حس کنند. این تلاش برای سرکوب عواطف دردآور، برای بسیاری رفتن به سمت مواد مخدر است. هیچ‌کس از اول به قصد اینکه بخواهد اعتیاد پیدا کند، به سمت مواد مخدر نمی‌رود.
بسیاری یا برای سرخوشی یا برای تحمل رنج‌های مقطعی این کار انجام می‌دهند اما تا به خودشان بیایند در دام اعتیاد گیرکرده‌اند. از الگوها و پیش‌بینی کننده‌های مهمی که در اعتیاد نقش دارند، می‌توان به تروماهای دوران کودکی اشاره کرد، مانند از دست دادن یکی از عزیزان، سوءاستفاده‌ی جنسی از کودک و آسیب‌های فیزیکی. به گزارش ژورنال درمان سوءمصرف مواد، کسانی که دچار آسیب‌های روانی دوران کودکی شده‌اند مصرف مواد را در سنین پایین‌تری شروع می‌کنند، به مصرف موادهای بیشتر وگسترده‌تری اعتیاد دارند و وابستگی آن‌ها بیشتر است. دکتر مرلین ای.مندوزا در مقاله‌ی خود درباره‌ی اندوه اعتیاد می‌نویسد:« مهم است که اطرافیان کسی که دچار اعتیار است، سوگ‌ها و ابژه‌های از دست رفته‌ی زندگی وی را ببینند و این مساله را درک کنند که در روند ترک اعتیاد هم افراد مجددا دچار سوگ ترک اعتیاد خواهند شد، چرا که برای مدت طولانی آن‌ها در مواقع شادی یا غم به مصرف مواد پناه برده‌اند و حالا در روند درمان این حمایت را از دست می‌دهند، طوری که جای خالی آن به شدت احساس می‌شود. شاید برای خانواده یا اطرافیان این مساله قابل درک نباشد اما اعتیاد برای فرد یک سبک زندگی بوده است، سبکی حاوی فرار از احساسات ناخوشایند».
به همین دلیل است که دکتر مندوزا معتقد است برای ترک و درمان، صرفا کنار گذاشتن ماده‌ی مصرفی کفایت نمی‌کند، بلکه سبک زندگی افراد باید اصلاح شود. فرد باید صحبت کردن از احساسات مخرب را بیاموزد و بتواند عواطف خود را با دیگران در میان بگذارد. روش مقابله‌ای موثر با فقدان و اندوه را دریابد و این توان را در خود بازیابی کند که در مواقع پریشانی آرام و متمرکز باقی بماند. همچنین وجود یک سیستم حمایتی قوی از جمله درمانگران و مشاوران در این راستا مهم و موثر است. به هر حال باید به یاد داشته باشیم، مسئولیت اعتیاد تنها بر عهده‌ی فرد معتاد نیست، بلکه بر عهده‌ی جامعه و زیرساخت‌های آن است. 

روزنامه صبح ساحل

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها