اینکه چطور از مغز و تواناییهایش استفاده کنیم، مسالهای است که تا حد زیادی به
سبک زندگی و آموزشهایی که دریافت کردهایم بستگی دارد. عموم ما که در شرایط متوسط و پایینی رشد میکنیم، عادت کردهایم که از تواناییهای مغز به شکل بسیار محدودی استفاده کنیم.
به همین علت نمیتوانیم دو کار که تمرکز ذهنی نسبتا بالایی را میطلبند، انجام دهیم. برای مثال برای ما شاید راحت باشد که هنگام درس خواندن به یک موسیقی آرام هم گوش کنیم، یا هنگام مطالعهی یک کتاب غذا بخوریم، اما اگر قرار باشد هنگام راه رفتن، با هر قدم به طور معکوس هفت را از عدد هزار کم کنیم و همینطور به عملیات ریاضی منها ادامه دهیم، یک جایی متوجه میشویم، عدد را گم کردهایم یا اینکه از راه رفتن بازایستادهایم، چرا که مغز ما برای یک عملیات سادهی ریاضی باید بسیار تلاش و تمرکز کند و منابع کافی برای کنترل راه رفتن برایش باقی نمیماند.
اما این مساله صرفا به عملیات ریاضی محدود نیست، بسیاری از عادات ذهنی ما بخش زیادی از مغز را درگیر میکند و دیگر فرصتی برای یک عملکرد خوب در سایر بخشها برایش باقی نمیگذارد. یکی از این عادات، گلایهی مداوم و غر زدن است. هنگامی که عادت میکنیم مداوما از وقایع روزمره یا اتفاقات گذشته گلایه کنیم، ناخوداگاه وادار به مرور خاطرات مختلف میشویم و همزمان حجم زیادی از احساس خشم، اندوه و رنجش را متحمل میشویم. این احساسات هرکدام مناطق مختلفی از مغز را درگیر میکند، به عبارتی جای زیادی برای دیگر عملکردها مانند توجه، شناخت، حل مساله و غیره باقی نمیگذارد. دائما در فکر فرو رفتن، احساس گناه حل نشده، نگرانی بیش از حد، پیش بینی وقایع منفی و بسیاری دیگر از اینگونه عادتهای ذهنی باعث درگیر شدن نواحی مختلف مغز شده و انرژی سایر عملکردها را از انسان میگیرند.
به همین دلیل است که تحقیقات دائما این نکته را به ما یادآوری میکنند که افسردگی، اضطراب، اختلالات کنترل خشم و غیره، با عملکرد پایین دانشآموزان و دانشجویان در درس، کار و حتی روابط اجتماعی، رابطهی مستقیم دارد. تاثیرات این عادات ذهنی به همینها محدود نمیشود. همهی ما میدانیم که زندگی عرصهی مداوم تصمیمگیری، انتخاب و حل مساله است. برای تمام این عملکردهای شناختی به انرژی و توان بالای مغز نیاز داریم، اگر قرار باشد این توان مداوما صرف نگرانیها، هیجانات منفی، مرور اتفاقات گذشته و گلایه شود، دیگر قادر نیستیم به درستی شرایط را تحلیل کرده و از پس حل مساله و تصمیمگیریهای مهم برآییم.
غیرقابل انکار است که بخش زیادی از این عادتها و نگرشها ناشی از شرایط محیطی و آموزشها است و هیچکس نمیتواند تقصیر همهچیز را بر عهدهی فرد به تنهایی بگذارد، اما تا آنجایی که میتوانیم بهتر است این فرایندهای مخرب ذهنی را کنترل کنیم.
روزنامه صبح ساحل