روابط ایران و جمهوری آذربایجان این روزها بسیار پرتنش است و روند افزایشی هم به خود گرفتهاست. در جدیدترین تحول جمهوری آذربایجان اقدام به اخراج چهار دیپلمات کشورمان نمود و این اخراج با چاشنی عتاب و خطابهای پرطمطراق دیپلماتیک هم همراه بود.مجلس
جمهوری آذربایجان هم با صدور بیانیهای نسبت به آنچه که اقدامات مغرضانه ایران علیه جمهوری آذربایجان خواند اعتراض کرد.همینطور باکو در اقدامی دیگر که نشان از اوجگیری سطح تنشش با تهران دارد نسبت به دستگیری چندین نفر به بهانه ارتباط با ایران در هفته های اخیر اقدام کرد. اما سوال اساسی این است که راز اقدامات اخیر جمهوری آذربایجان در گسترش تنشآفرینی با کشورمان چیست؟ و چرا این کشور در این مسیر اشتباه گام بر میدارد؟
جمهوری آذربایجان به همراه دو کشور ارمنستان و گرجستان در منطقه راهبردی قفقاز قرار دارد. این سه کشور با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی استقلال یافتند. اما موقعیت جمهوری آذربایجان به لحاظ ژئوپولوتیک و همچنین داشتن منابع قابل توجه نفت خام اهمیت بالاتری دارد. منطقه قفقاز هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی و هم آنکه محل تلاقی فرهنگهای مختلف به همراه قومیتهای متنوعیست، بسیار مهم است که این خصوصیات در جمهوری آذربایجان از دوجمهوری همسایهاش پررنگتر هم هست. این ویژگیها باعث توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به قفقاز شده و جمهوری آذربایجان هم مطلوبترین گزینه برای این بازیگران است. اینکه اهمیت این جمهوری برای ما هم بسیار بالاست و اشتراکات فراوان فرهنگی، تاریخی ما با جمهوری آذربایجان به عنوان کشورهایی در دوسوی ارس غیر قابل انکار است در جای خود، اما اقدامات تنشآفرین اخیر سردمداران این کشور لزوم توجه جدی مسئولان امر را می طلبد.
آذربایجان به علت قدمت اندک دولتش در تلاش برای هویتیابی و تعریف ساختار دولت ملت خود است. این تکاپوهای باکو که در صدد فرصتیابیهای جدید آذربایجان بوده می تواند در مواردی با سوء محاسبه از سوی مقامات این کشور هم همراه باشد. مثلا حکومت فعلی جمهوری آذربایجان با آگاهی از مشکلات بزرگ روابط ایران و غرب و همینطور دشمنی عمیق ایران و رژیم صهیونیستی، اینگونه محاسبه نموده که این مسئله میتواند به عنوان فرصتی برای پیگیری اهدافش در نظر گرفته شود. خاصه آنکه اسرائیل هم با علم به این موضوع در تحریک به تنشآفرینی حکام باکو نقش اصلی را ایفا می کند، چه آنکه می خواهد با ایجاد کانون تنش در همسایگی کشورمان پاسخی به نفوذ کشورمان در سوریه و لبنان که در همسایگی مرزهایش قرار دارد بدهد. البته این سناریو بدون خواست و هماهنگی با غرب هم نیست چه آنکه غرب در پازلی گستردهتر ضمن آنکه دو رقیب اصلیاش یعنی روسیه و چین را در آوردگاههایی دیگر مشغول کرده در سطحی متفاوت بدش نمی آید با گسترش میزان تنش ایران را در باتلاقی به نام درگیری مرزی یا حتی جنگ با جمهوری آذربایجان گرفتار کند.
چه آنکه ثمرات طراحیاش را می بیند که به قیمت نابودی اوکراین، روسیه در باتلاقی بزرگ گیر افتاده و به این زودیها مجال گریز برایش محیا نیست، همینطور برای چین هم تنش در تنگه تایوان را نسخهپیچی کرده است. از این رو ضمن آنکه باید مقامات باکو با توجه به این دام گستریهای غرب و بویژه اسرائیل از بازی در زمین آنها خودداری ورزند و بدانند سرنوشت تلخ اوکراین می تواند در باره آنها هم صدق کند؛ از دیگر سو مقامات کشورمان هم ضمن آگاهی از دسیسه چینیهای شوم این بازیگران بد، از مجاری دیپلماتیک جمهوری آذربایجان را از دسایس غرب آگاه کنند که به دام این نقشه شوم نیفتد. همچنین ایران باید با دعوت دو کشور ارمنستان و آذربایجان به صلح از تمامی ظرفیتهایش در این حیطه استفاده کند. اتفاقی که با دعوت از دو بازیگر مهم منطقهای دیگر یعنی روسیه و ترکیه می تواند مثمر ثمر باشد. روسیه اگر چه به شدت گرفتار مخمصه جنگ اوکراین است، اما حضور تمام عیار غرب در قفقاز را بر نمیتابد همانگونه که ترکیه هم علیرغم بلند پروازیهای تورانی-عثمانیگریاش مایل به از دست دادن دستآوردهای اقتصادیاش به دلیل جنگ یا حتی افزایش بالای سطح تنش در قفقاز نیست. آری دیپلماسی علم استفاده از فرصتها و خنثیسازی چالشهاست.
روزنامه صبح ساحل