آموزگار، کسی ست که علم میآموزد و واژهایست که همگان از کودکی با آن آشنا هستیم؛ اما روزگار با آموزگار همراه نبوده و برخلاف تمام ستایش هایی که از مقام معلم شده؛ آنها این روزها شرایط معیشتی مساعدی ندارند. حقوق کم، حداقل های مزایا، بدون دیده شدن تنها بخشی از گلایههای آنان است که رغبت کار را از آن ها ربوده است. برخی معلمها در مناطق محروم با بیم خطرات احتمالی و حوادث جادهای هر روز کیلومترها دورتر از محل زندگی خود به دانشآموزان تعلیم میدهند. این مشقتها درحالی است که حقوق اندک آنان کفاف زندگیشان را نمیدهد و هر سال منتظر دستورالعملهایی امیدبخش یا گمراه کننده از سوی مسئولان بالادستی هستند. لزوم توجه به این قشر مهم جامعه نگاه ویژهتری را می طلبد! در ادامه روایت یکی از معلمان استان هرمزگان را در این باره میخوانیم
معلمی که 8 سال از خدمتاش میگذرد از سختیهای این روزهایش میگوید. حقوق کم، شیفتهای طولانی و نادیده گرفته شدن، تنها بخشی از گلایههایش بود. این معلم سفرهی دلش را اینگونه پهن کرد:« اگر بخواهیم در میان قشرهای اجتماع، سختترین مشاغل را نام ببریم، بی تردید معلمی یكی از آنها خواهد بود، چرا که؛ آنها، انسانهایی را تربیت و تقدیم جامعه میکنند که روزی در جامعه نقش فعال دکتر، مهندس، رئیس جمهور و غیره را ایفا خواهند کرد. شعار «معلمی شغل انبیا است»، دستاویزی برای نادیده گرفتن وضعیت معیشتی این قشر از جانگذشته شدهاست. اگر از معلم انتظار انجام كامل وظیفه و مسئولیت را داریم، باید در عوض به
مسائل معیشتی و رفاهی او نیز توجه شود که بیدغدغه، اولویت فکر و عمل معلم، پیشرفت و ارتقاء تحصیلی و تربیتی دانشآموزان باشند».
وی درباره حقوق فرهنگیان افزود:«با نگاهی به حقوق کل معلمان کشور به ضرس قاطع میتوان مدعی شد میانگین حقوق معلمان، حدود ده میلیون تومان است که از این ده میلیون تومان، حدود سیصد هزار تومان مالیات کسر میشود و نزدیک یک میلیون و دویستهزار تومان هزینههای بیمههای درمانی و تکمیلی میباشد. نزدیک به یک میلیون تومان
صندوق ذخیره فرهنگیان کسر میشود و صندوق تعاون، بیمه مکمل عمر و غیره که بعد از همه این کسورات، خالص دریافتی یک معلم به زیر شش میلیون تومان میرسد! آیا حق یک معلم با وجود چنین مسئولیت سنگینی، این میزان حقوق است؟ معلمی که سالها تلاش میکند فرزندان این مرز و بوم را به بهترین شکل ممکن تعلیم دهد، سزاوار بهترین مزایا و امکانات است. نه اینکه هر سال اعلام شود که رفاهیات معلم در دستور کار است! این یعنی باز هم انتظار، انتظار برای حقی که قانونی است. مشخص نیست چه زمانی معلمان میتوانند از این حق قانونی خودشان استفاده کنند. باید همانند دیگر مسائل چشم انتظار وعدههای صد من یک غاز مسئولین بمانند تا شاید پس از نامهنگاریها، جلسات متعدد، ارسال بخشنامهها و لغو آن بالاخره آیا تصمیم به واریز رفاهیات بشود یا خیر؟». این معلم نسبت به شفاف نشدن صندوق ذخیره فرهنگیان گلایه کرد و ادامه داد: «هر ماه مقداری ثابت حدود ۷۰۰، ۸۰۰ هزار تومان کسر میگردد. این مقدار را در هلدینگهای مختلف سرمایه گذاری میکنند اما سود سهام این سرمایهگذاریها کی در جیب معلمان نشستهاست؟ با این حقوق ناچیز ۹، ۱۰ میلیونی و با این وضعیت نابسامان اقتصادی و رشد بیرویه و غیر قابل کنترل تورم، کسر از حقوق معلمان و انتقال آن به صندوق، وضعیت رفاهی معلم را از آنچه که هست بدتر میکند. از طرفی، روزانه حدود ۱۴۰ الی ۱۸۰ تومان که در یک ماه مقداری حدود ۳ الی ۳۵۰۰ میشود، از این ده میلیون حقوق، برای حق رفت و آمد بین شهر و روستا صرف میشود. بارها و بارها به اداره منطقه و اداره کل بابت این موضوع اعتراضها شده است ولی کو گوش شنوا؟».
وی اضافه کرد: «
مدارس روستا که هیچ بودجهای ندارند و اگر هم باشد معلمان به چشم ندیدهاند، حتی برای خریدهای واجب مانند ماژیک، خودکار و برگه معلمان را مجبور میکنند که با حقوق چندرغاز خودشان تهیه کنند، دیگر چه نایی برای ماندن و چه توانی برای ادامه دادن و انگیزه داشتن مانده است؟ سازمانی که به معلمش بهایی نمیدهد، چه ارزشی را برای معلم در بین جامعه گذاشتهاست که بخواهیم عشق را با کارمان ترکیب کنیم. این را باید قبول کنیم که پایه اصلی رشد فرهنگ و آموزش و تربیت، اقتصاد و رفاه است. همین و بس».
روزنامه صبح ساحل