استفاده درست از یک استراتژی در بازار آپشن و تسلط کافی بر روی آن، هنری است که یک معاملهگر در طول یک زمان نسبتا طولانی به دست میآورد. چراکه استراتژی در بازار آپشن ابزار دست معاملهگران و حرفهایهای بازار است و برای اینکه یک استراتژی منجر به کسب سود قابل قبول شود؛ بایستی معاملهگر به اندازه کافی تجربه کار با آن استراتژی را داشته باشد.
به گزارش صبح ساحل، این کار مستلزم صرف زمان نسبتا زیادی است و تنها در این صورت است که فرد با یک تغییر روند در بازار به وحشت نمیافتد و میتواند معاملات خود را به درستی مدیریت کند. مدیریت صحیح معاملات در بازار آپشن میتواند منجر به کسب سود چند برابری نسبت به بازدهی شاخص کل شود و لذا اگرچه که تسلط بر بازار آپشن قدری زمانبر است؛ اما ارزشش را دارد. به همین بهانه و برای بررسی بیشتر استراتژیهای بازار آپشن به سراغ دکتر سلمان یزدانی، تحلیلگر رسمی بورس و مدرس استراتژیهای معاملاتی در بازار مشتقه رفتهایم تا با ایشان در این خصوص به گفتگو بنشینیم. در ادامه با صبح ساحل همراه باشید.
لطفا خودتان را برای مخاطبان صبح ساحل معرفی بفرمایید.
سلمان یزدانی هستم. دکترای ریاضی خود با گرایش مالی را از دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی دریافت کردم. مدیریت بخش مشتقه کارگزاری پیشرو را در کارنامه خود دارم و در حال حاضر تحلیلگر و مدرس استراتژیهای معاملاتی در بازار مشتقه هستم و در کارگزاری اقتصاد بیدار به عنوان مدیر دارایی سبدهای مشتقه مشغول فعالیت هستم.
استراتژیهای بازار آپشن را به چند دسته میتوان تقسیم کرد؟
استراتژیهای بازار آپشن را باید به سه بخش کلی تقسیم کرد. این استراتژیها در بازار نزولی، رنج و یا صعودی کاربرد دارند. بخش اول به استراتژیهای بازار نزولی مربوط میشود. در این بازار بایستی با کمک ابزارهایی که ریسک را پوشش میدهند (هج میکنند)؛ مثل خرید پوت آپشنها از ریزش سهام خود جلوگیری کنیم. همچنین میتوان اگر از ادامهدار بودن روند نزولی اطمینان داریم؛ از استراتژیهای کاورد کالی که فروش آنها ایتیام و یا آیتیام هستند استفاده کنیم. (به قراردادهای در سود ITM و به قراردادهای بی تفاوت ATM گفته میشود.) این کار باعث میشود که بخش زیادی از پریمیومهای ما ریزش را جبران کنند و بهعلاوه با استفاده از آن، امکان کمکردن میانگین در خرید نیز برای ما فراهم است.
بخش دوم به استراتژیهای بازار رنج مربوط میشود و با توجه با اینکه در این بازار، قیمت بین دو بازه نوسان دارد؛ معمولا استراتژیهای فروش پرطرفدار هستند. در این بازار، فروش تک پایه مثل فروش کال آپشن مناسب است. همچنین فروش دو پایه مثل فروش همزمان کال آپشن و پوت آپشن که به استراتژی معاملاتی استرادل معروف است نیز میتواند در این زمانها سودآور باشد. اگر فاصله بین اعمالها متفاوت باشند این استراتژی تبدیل به استرانگل میشود و مناسب بازار رنج است. اما اگر به دنبال ریسک کمتری هستید میتوانید از استراتژی کال اسپرد صعودی و نزولی بهره ببرید.
بخش سوم به استراتژیهای بازار صعودی مربوط میشود و در چنین زمانهایی بهتر است تنها کال آپشن بخرید. همچنین کال اسپرد صعودی و کاورد کالهای مصنوعی که یک پایه آن میتواند سهام و یا کال است؛ در این نوع بازار سودآور است. لازم به توضیح است که تمام مواردی که بیان شد مختص معاملهگرانی است که تجربه کافی در بازار دارند و برای افرادی که تازه وارد این بازار شدهاند؛ بهتر است صرفا سمت خرید قرار بگیرند. اینکار ممکن است برای تازهواردان پرهزینه باشد اما از آنجایی که تجربیات بهتری برای این افراد بههمراه دارد؛ برایشان مناسبتر است. توجه داشته باشید که به هیچ عنوان نباید بیش از ده درصد از کل سرمایهای که فرد در بورس دارد را در بازار آپشن وارد کند.
چطور روند اصلی بازار را تشخیص دهیم؟
به این سوال اصطلاحا سوال میلیون دلاری میگویند و پاسخ به آن در حیطه بازار آپشن نیست. تشخیص روند اصلی بازار، کار بسیار دشواری است و اگر تشخیص روند ساده بود؛ نیازی به استفاده از آپشنها نبود. یعنی در روند نزولی وارد معامله نمیشدیم و در روند صعودی اقدام به خرید میکردیم. اما بهطور کلی به عقیده بنده در ایران، روندها براساس ارزش معاملات و ورود پول ارزیابی میشوند. زمانی که ارزش معاملات بورس بالای چهار و یا پنج همت باشد؛ ما از روند نزولی به سمت روند میانی حرکت میکنیم و زمانی که ارزش معاملات از ده همت فراتر بروند وارد روند صعودی شدهایم. اما عموما این نشانهها دیر تشخیص داده میشود لذا از تحلیل تکنیکال برای پیدا کردن حمایتهای اصلی شاخص کل و سهام مد نظر استفاده میشود. همچنین استفاده از تحلیل بنیادی مبتنی بر پیبرایی و سود تقسیمی نیز کاربردی است. بهطور مثال سهام شستا در محدوده صد تومان نسبت به سودی که قرار است تقسیم کند؛ ارزنده است. با این نگاه معاملهگران میتوانند در محدودههایی که از نظر تکنیکالی و یا بنیادی، ارزنده است؛ اقدام به خرید کنند. اما امید به تغییر روند و پیشگویی کردن آن عملا ممکن نیست.
در شرایط فعلی بازار آپشن، استفاده از استراتژی استرادل میتواند سودآوری بیشتری داشته باشد یا استراتژی کال اسپرد؟چرا؟
استراتژی ابزار دست افراد حرفهای در بازار است و لذا توصیه به استفاده از یک استراتژی خاص لزوما منجر به سودآوری نمیشود و آن فرد بایستی تجربه کار با آن استراتژی را داشته باشد. مثلا در نگاه اول، استرادل معامله همزمان کال و پوت است اما اینکه روی چه قیمتی خریده شود؛ اینکه همزمان معامله خرید آن اتخاذ شود و یا یکی خرید و یکی فروش باشد؛ هر دو موقعیت همزمان بسته شود و یا روی سررسیدهای مختلف، کال و پوت آن بسته شود. اینکه در implied volatility بالا بخریم یا پایین و نکات بسیار زیاد دیگر؛ همگی تعیین کننده هستند. از همه مهمتر زمانی دو پایه معامله کال و پول است و هیچ کدام از آنها سهم نیستند؛ امکان صفر شدن آن وجود دارد و خرید صرف نیز به دلیل از دست دادن ارزش زمانی میتواند به طرز غیرقابل باوری زیانآور باشد. لذا بهتر است یادگیری استراتژیها را شروع کرد و تنها کاری که در آن مهارت پیدا کردیم و حرفهای شدیم را انجام دهیم. به عنوان مثال، در یک سال گذشته، صرفا سبدهای آپشن را با استراتژی کاوردکال مدیریت کردیم و به بازدهی چهار برابری نسبت به شاخص رسیدیم. اما آیا هر کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ خیر. شرط کسب سود از استراتژیها، حرفهای بودن در آن است. با این وجود به عنوان یک توصیه کلی باید بگویم که در شرایط فعلی پیشنهاد بنده استفاده 60 درصدی از استراتژی کاورکال، حدود 20 تا 30 درصد کال اسپرد و الباقی نقد در سبد است.
به عقیده شما برنده واقعی در بازار آپشن چه معاملهگری است و پیادهسازی کدام استراتژی منجر به کسب سود بیشتری میشود؟
چیزی به نام استراتژی خاص در بازار آپشن وجود ندارد و نمیتوان گفت کسی که با استراتژی باترفلای معامله میکند؛ سودآوری بیشتری نسبت به معاملهگری دارد که با کال اسپرد یا کاورد کال کار میکند. اصولا استراتژی برنده، استراتژی است که متناسب با روحیه فرد است، با سطح ریسکپذیری او تناسب دارد و فرد را با یک تغییر روند؛ به وحشت نمیاندازد. مثلا برای کسی که سالهاست در بازار سهام فعال است؛ کاورد کال بهترین استراتژی است چراکه حدود 70 تا 80 درصد پرتفوی این فرد همان چیزی است که همیشه با آن آشنا بوده است. اما اگر همین فرد وارد استراتژی استرادل شود که هیچ پایهای از سهام در آن وجود ندارد؛ با یک نوسان بازار وحشت میکند و در بدترین جای ممکن از معاملات خود خارج میشود. در نتیجه برنده واقعی بازار آپشن کسی است که هر جملهای را که یاد میگیرد؛ تست میکند و بعد از اینکه از آن جواب گرفت به سراغ استراتژی بعدی میرود و هرگز در این راه عجله نمیکند.