گاهی همه چیز به گونهای که افراد تصور میکنند پیش نمیرود و با وجود رعایت بسیاری از نکات مربوط به سلامت جسم، باز هم بیماری از راه میرسد. یکی از بیماریهایی که باعث غافلگیری خواهد شد، سرطان است. بیماری ناخوشایندی که خیلیها حتی از شنیدن اسم آن دچار وحشت میشوند. اما واقعا افراد در مواجهه با سرطان چه باید کنند؟ آیا این بیماری باعث ایجاد مشکل در سلامت روان خواهد شد؟ برخورد خانوادهها با بیمار مبتلا به سرطان باید چگونه باشد؟ اینها بخش کوچکی از سئوالاتی است که در رابطه با این بیماری وجود دارد و «دکتر محمدرضا شالبافان»، روانپزشک و عضو هیأت علمی
دانشگاه علوم پزشکی ایران، به آنها پاسخ میدهد.
دور ترس را خط بکشید!
پیش از هر چیز باید به این مسئله توجه داشت که برخی از سرطانها را میتوان با معاینات دورهای و غربالگری، در مراحل اولیه و به صورت زودهنگام تشخیص داد. برای مثال، سرطانهایی مثل سینه (پستان)، دهانه رحم، روده، پروستات و...، قابلیت تشخیص زودهنگام را دارند. جدی نگرفتن معاینات دورهای، دلایل مختلفی دارد که میتوان به عدم اطلاعرسانی و اهمال کاری اشاره کرد. علاوه بر این، ترس از نتیجه نیز ممکن است باعث عدم انجام معاینات دورهای شود البته این ترس، بیمارگونه به حساب میآید. گروه دیگری از افراد وجود دارند که بر خلاف افراد یاد شده قبلی هستند، یعنی به شکل بیمارگونه در جستوجوی علائم سرطان میگردند و دائما خود را درگیر آزمایشات و معایناتی میکنند که از نظر پزشکی لزومی ندارد.
آگاهی حق بیمار است
افراد باید توجه داشته باشند که انواع سرطانها مثل هم نیستند و با توجه به پیشرفتهای علمی، بسیاری از سرطانها در نقاط مختلف دنیا و همچنین در کشور ما، قابل درمان هستند. با این وجود متاسفانه برخی از سرطانها نیز قابلیت درمان ندارند و منجر به فوت خواهند شد. البته نباید این مسئله را از یاد برد که به طور کلی، میزان مرگ و میر ناشی از سرطان به نسبت گذشته کمتر است. با تمام این توضیحات باید بدانیم که بیمار حق دارد از ابتلای خود آگاه شود. حتی بیمارانی که در اوایل نوجوانی و اواخر کودکی هستند نیز باید در جریان ابتلای خود قرار بگیرند. پیش از شروع اقدامات درمانی، باید آگاهی از بیماری انجام شود. تنها در شرایط اورژانسی است که به ناچار پروسه درمانی ممکن است بدون آگاهی بیمار شروع شود. تیم درمانی پیش از هر چیز وظیفه دارند از بیمار بپرسند که تا چه میزان تمایل به دانستن درباره جزئیات بیماری خود دارد. بر اساس برخی از مطالعات انجام شده، بسیاری از افرادی که به سرطان مبتلا شدند تمایل داشتند که آگاهی از بیماری، در حضور یکی از اعضای خانواده آنها صورت بگیرد. برخی خانوادهها در رابطه با درمان بیماری فرد به همراه پزشک به تنهایی تصمیم میگیرند و بیمار را در جریان جزئیات بیماری نمیگذارند. انجام این کار درست نیست و امکان آسیب به لحاظ روانی در چنین شرایطی وجود دارد. پس خانوادهها باید این مسئله را در نظر داشته باشند که نباید حق انتخاب و آگاهی را از فرد بیمار بگیرند.
پذیرش در کنار آگاهی
پس از آگاه شدن فرد از بیماری خود، نوبت به پذیرش است. چنانچه بیمار تصمیم به درمان بگیرد باید بدون اتلاف وقت، اقدامات درمانی آغاز شود. برخی بیماران به دلیل عدم پذیرش بیماری خود، به سراغ درمانهای غیر علمی میروند که در چنین شرایطی فرصت طلایی برای درمان از دست میرود و شانس بهبود نیز کم خواهد شد. بیماران باید توجه داشته باشند که پس از پذیرش ابتلا، دچار ناراحتی میشوند. همچنین احتمال مرتبط دانستن دلایل بیماری به مسائل مختلف وجود دارد. حتی ممکن است برخی افراد دلیل ابتلای خود را تقصیر دیگران بیندازند. برخی افراد تصور میکنند که شاید آدم بدی بودهاند یا کسی آنها را نفرین کرده است که به سرطان مبتلا شدند. چنین باورهایی درست نیست و باید در نظر داشت که سرطان برای هر فردی ممکن است اتفاق بیفتد و دلیل ابتلا کاملا جسمی است. خانوادهها هم از چنین صحبتهایی باید بپرهیزند چون بیمار در شرایطی قرار دارد که هر صحبتی را میتواند جدی بگیرد. علاوه بر این موارد، بسیاری از افراد بعد از شروع درمان، وارد مرحله چانهزنی خواهند شد و به کارهایی چون بخشیدن اموال و مواردی از این دست روی میآورند با این تصور که با انجام چنین کارهایی حتما درمان خواهند شد. چنین تصمیماتی آنی و گذرا هستند و نباید باعث دور شدن افراد از اقدامات درمانی شوند. ماهیت انجام کارهای اینچنینی خوب است اما نباید دستورات پزشکی را نادیده گرفت و تصور کرد با انجام این کارها میتوان سلامتی را بدست آورد.
وقتی روان درگیر میشود
مشکلات روانی و
افسردگی در برخی بیماران ممکن است بروز کند که در صورت مواجه شدن با این مسئله، مراجعه زودهنگام به روانپزشک اهمیت زیادی دارد. در چنین شرایطی از درمانهای حمایتی و دارو درمانی با توجه به شرایط هر فرد میتوان کمک گرفت. مراجعه به روانپزشک در شرایطی که پزشک معالج از درمان قطع امید کرده نیز ضروری است چون در صورت وقوع این مسئله، ناامیدی، افسردگی و مشکلات روانی به سراغ فرد خواهد آمد. برخی بیماران ممکن است در شرایطی قرار بگیرند که به دنبال راهی باشند تا درد نکشند. علاوه بر این، افکار بیمارگونه مثل تمایل به پایان دادن زندگی در برخی از بیماران دیده میشود. حتی برخی بیماران از پزشک خود میخواهند به زندگی آنها پایان بدهد که چنین چیزی در همه جای دنیا غیر انسانی، غیر اخلاقی و ممنوع به حساب میآید. این موارد معمولا به دلیل بروز افسردگی یا درد کنترل نشده در بیمار بروز میکند. برای رفع این مشکلات باید به کاهش درد بیمار کمک کرد و در این زمینه از روانپزشک نیز کمک گرفته شود. علاوه بر این، بیماران دیگری هم هستند که از طولانی بودن روند درمان، احساس خستگی میکنند و تمایل دارند درمان خود را ادامه ندهند. چنین مسئلهای بیشتر در افرادی دیده میشود که آگاهی کافی نسبت به بیماری خود ندارند یا به اجبار خانواده اقدام به درمان کردهاند. چنانچه فردی تمایلی برای مواجه شدن با آسیبها و عوارض ناشی از درمان را نداشته باشد، باید به نظر او احترام گذاشت. حتی با وجود اینکه بدانیم درمان، طول عمر بیماران را در بسیاری از موارد افزایش میدهد.
جامعه، راهی برای درمان
یکی از مواردی که میتواند در تقویت روحیه بیماران مبتلا به
سرطان تاثیر مثبت بگذارد، حضور در جامعه است. اگر این دسته از افراد بتوانند کار و فعالیتهای زندگی خود را ادامه بدهند، از نظر روانی شرایط بهتری خواهند داشت البته این حضور در جامعه، باید بر اساس تمایل خود فرد باشد. همچنین باید توجه داشت که اطرافیان در چنین شرایطی ممکن است از بیماری فرد اطلاع پیدا کنند، پس در صورتی که فرد تمایلی ندارد سایرین از این موضوع آگاه شوند، باید این مسئله را مد نظر قرار دهد. افراد مبتلا به سرطان باید از کار کردن افراطی بپرهیزند و بدانند که با توجه به شرایط جسمیشان، نسبت به قبل با محدودیتها و ضعفهایی مواجه هستند. دوستان و خانواده بیمار نباید حمایتهای خود را از او دریغ کنند اما این حمایتها با ترحم متفاوت هستند. عزاداری، اندوه و ناراحتی نباید از سوی اطرافیان به بیمار منتقل شود. اینکه بیمار احساس کند با او مثل فرد در حال مرگ رفتار میشود، برایش بسیار ناخوشایند است. اگر بیمار تمایل داشت با افرادی که احساس میکند نسبت به او دلخوری دارند صحبت کند، در چنین شرایطی نباید مانع او شد.
روزنامه صبح ساحل