در روزگاران قدیم در نواحی یوگسلاوی سابق، مرد شجاعی زندگی می کرد که تقریبا از هیچ چیز نمی ترسید و هرگاه کسی می خواست فعالیت شجاعانه ای انجام دهد از او کمک می خواست و یکی از کارهای او این بود که هروقت شخصی شب هنگام دار فانی را وداع می گفت تا صبح در کنار جسد او می ماند تا آن که تنها نماند و صبح هنگام وی را به خاک بسپارند.
در روزگاران قدیم بانوی خردمندی که از دانایان سرزمین چین بود و به برگزاری جلسات تفکر خلاق و اندیشه معنوی برای بانوان اشتغال داشت، روزی به کوهستان رفت تا با کائنات ارتباط حسی برقرار کند و از افقها و دریچههای تازهای از حکمت بهره مند گردد.