29

آبان

1403


اقتصادی

30 آبان 1402 08:06 0 کامنت
با شروع مناقشه میان اسرائیل و حماس شاهد اتخاذ رویکردها و موضع‌گیرهای متفاوتی ازسوی بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای نسبت به این درگیری بودیم. چین که تا پیش از این با موضع‌گیری در جنگ اوکراین و همچنین میانجی‌گری میان ایران و عربستان از خود بازیگری تحت عنوان میانجی صلح نشان داده است در مناقشه غزه نیز تلاش نموده است تا رویکردی صلح جویانه جهت کاهش سطح تنش و ایجاد آتش‌بس اتخاذ کند. درگفتگویی با مهرداد علیپور کارشناس مسائل چین به بررسی رویکرد وموضع‌گیری این کشوردر مناقشه غزه و تاثیر آن برافول رهبری هژمونیک امریکا، ظرفیت دیپلماتیک این کشور جهت ایجاد صلح و علت نگرانی پکن از تشدید درگیری در خاورمیانه پرداخته ایم.

   

  
نقش و رویکرد چین در قبال جنگ اسرائیل و حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
چین در ابتدا موضع بسیارمحتاطانه‌ای را اتخاذ کرد و بعد از آن خواهان برقراری صلح و حتی محکوم کردن خشونت علیه غیرنظامیان شد. نکته قابل توجهی که وجود دارد این است که پکن بصورت سنتی رابطه با فلسطینی‌ها را در مناقشه با اسرائیل در اولویت قرارداده که نکته مهمی است. در دوره مائو پکن مبارزه فلسطینی ها را که برای زمین انجام می شد به عنوان بخشی از جنبش آزادی بخش ملی جهان ارزیابی می کرد و حتی در سال 1965 میلادی سازمان آزادی‌بخش فلسطین اجازه پیدا کرد که یک دفتردیپلماتیک در چین افتتاح کند ودر سال 1974 میلادی به سفارت ارتقا داد. نکته قابل توجهی که وجود دارد این است که علی رغم اینکه سازمان آزادی بخش فلسطین از دهه 70 میلادی توانست روابط دیپلماتیک را برقرار کند روابط اسرائیل و چین در اوایل دهه 90 میلادی بصورت مشخص در سال 1999 برقرار شد و بعد از آن به حوزه های اقتصادی و سرمایه گذاری ترجمه شد.
 علی رغم روابطی که وجود داشت رویکرد چین را اگر بخواهیم  بصورت مشخص بیان کنیم، موضع آقای شی به عنوان رئیس جمهور در قبال غزه و موضوعات و مسائل آن با موضع او در برابر اوکراین و تحولات آن یکسان و برابر بوده است. در بحث اوکراین چینی ها موضع بی طرفی اصولی و موضوعات صلح را بیان می کردند که در کنار آن روابطشان با فدراسیون روسیه را عمیقتر کردند. کما اینکه حدود 180میلیارد دلار تبادلات تجاریشان بود که امسال تا همین برهه این تبادلات تجاری حدود 190 میلیارد دلار است که علی رغم اینکه اعلام بی طرفی کرده بودند حتی ازمیزان تبادلات سال گذشته آنها بیشتراست. در مجموع علی رغم اینکه چینی ها خواهان بی طرفی و صلح هستند ولی بی میل هم نیستند ازشرایط بوجود آمده، موضوع تضعیف ایالات متحده وارتقا جایگاه جهانی خود را در سلسله مراتب نظام و سیاست بین الملل دنبال کنند.
  
 آیا چ ین از ظرفیت دیپلماتیک و ابزار کافی جهت برقرای صلح برخوردار است؟
پکن یکی از مهمترین شرکای اقتصادی کشورهای حوزه غرب آسیا و خلیج فارس و یکی از مهمترین خریداران نفت عربستان و ایران است که ازاهرم‌های اقتصادی قابل توجهی برای ایفای نقش میانجی در این جنگ برخوردار است. کما اینکه در روند و موضوعات مربوط به صلح میان ایران و عربستان  توانست با توجه به جایگاه اقتصادی که دارد واینکه مهمترین شریک اقتصادی کشورهای مورد اشاره است نقش قابل توجهی را ایفا کند. باید توجه داشته باشیم که چین درهمین رابطه ماه می پیشنهادی مبنی بر میانجی‌گری میان اسرائیل و فلسطین مطرح کرد حتی بصورت جداگانه محمود عباس رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین و نتانیاهو نخست وزیراسرائیل را میزبانی کرد. با توجه به موارد فوق چین این آمادگی را دارد تا موضوع را با محوریت خود حل و فصل کند.
  
 آیا نقش آفرینی چین در جنگ غزه تاثیری بر افول رهبری هژمونیک امریکا  دارد؟
موضوع حضور چین در روندهای سیاسی مقوله‌ای است که طی یکی دو سال اخیر برجسته شده  است. چینی ها با توجه به اهداف اقتصادی که برای خود تدوین و تبیین کرده بودند بیشتر قائل به پیشرفت در حوزه‌های اقتصاد و تجارت خارجی بودند ولی طی یکی دوسال اخیر با توجه به افزایش قدرت اقتصادی که حدود 1/17 تریلیون دلار حجم تجارت خارجی آنها است و بعد از آمریکا در جایگاه دوم قرار دارند به ناگزیر وارد موضوعات سیاسی شدند کما اینکه بحث آشتی میان ایران و عربستان هم از این موضوع نشات می گیرد. چینی ها با توجه به حجم تبادلاتی که با کشورهای منطقه دارند سعی می کنند که نقش آفرینی سیاسی هم در کنار نقش آفرینی اقتصادی داشته باشند. 
در این رابطه باید دوموضوع را تفکیک کنیم اینکه آیا نقش آفرینی چین در مقابل ایفای نقش ایالات متحده است یا به نوعی مکمل همدیگرهستند؟ ایالات متحده مهمترین هدف اقتصادی و به نوعی هدف صادراتی چین در سال 2022 میلادی بوده است که حدود 598 میلیارد دلار حجم صادرات چین به امریکا بوده است. در نشست اپک که  در جریان آن آقای شی و بایدن با یکدیگر ملاقات داشتند امریکایی ها از مقامات چینی درخواست کردند تا با توجه به تبادلاتی که با کشورهای منطقه دارند از گسترش جنگ ممانعت کنند و به نوعی حالت صلح را در منطقه داشته باشند.
زمانی که این انگاره ها را در کنارهم قرار می‌دهیم متوجه می شویم که علی رغم اینکه چینی ها می خواهند از رهگذر نقش آفرینی سیاسی جایگاه گفتمانی خود را در حوزه موضوعات سیاسی، نسبت به گذشته تقویت کنند ولی این موضوعی نیست که بتواند هژمونی ایالات متحده را دراین رابطه کاهش دهد. کما اینکه از دهم آبان ماه جاری چینی ها ریاست دوره ای شورای امنیت را هم برعهده گرفتند ولی فعلا هیچگونه قطعنامه‌ای را مطرح نکردند که موضوع را حل و فصل کند. با توجه به این موارد متوجه خواهیم شد چینی ها به دنبال این هستند تا وزن خود را در تحولات پدیدارشده تقویت کنند ولی این موضوع الزاما به معنای تضعیف ایالات متحده نیست. آمریکا نیز با توجه به کمک هایی که به اسرائیل انجام می‌کند به نوعی خواهان کاهش سطح تنش جنگی است که درگیر آن هستند تا این جنگ بیش از این فرسایشی نشود. 
     
 چین اصولا چه اهدافی را در نقش آفرینی جنگ بین حماس و اسرائیل دنبال می کند و آیا می توانیم بگوییم صرفا به دنبال صلح در خاورمیانه هستند؟ 
چینی ها از جنگی که میان اسرائیل و حماس ایجاد شد بی نصیب نماندند و منتفع هم شدند. در خلال  برگزاری نشست جی 20 بحث راه اندازی کریدور عرب- مد با محوریت هند، امارات، عربستان، اردن و وصل شدنش به اروپا مطرح شد و کریدوری که به نوعی بدیل کریدور بی.آر.آی است. اگر این کریدور راه‌اندازی شود ابتکار چینی ها تحت شعاع قرارمی گیرد و با ناامن شدن سرزمین های اشغالی و مسدود شدن مسیر از سمت اردن به بندر پیرائوس مصر این موضوع تحت شعاع قرار می گیرد و چینی ها می توانند بهتر کنشگری کنند واهداف خود را در زمین بازی پیاده کنند.
این موضوع مشخص می کند که چینی ها از این تحولات منتفع شدند وهمچنین می‌توانند در بحث صلح و برقرای آتش بس هم نقش خود را در حوزه سیاسی و دیپلماتیک تقویت کنند. در رابطه با اینکه آیا چینی ها صرفا به دنبال صلح در منطقه غرب آسیا هستند باید بیان کرد در گام نخست و نگاه اول این موضوع کاملا می تواند تصدیق و تایید شود که چینی ها به دنبال صلح هستند و به دنبال این هستند که جریان امنیت انرژی  خود را بازهم تضمین و تامین کنند تا با مشکل و اخلال مواجه نشود چون نیمی از انرژی خود را از این منطقه تامین می کنند و صلح در میان کشورهای غرب آسیا باعث می شود تا کشورهایی مانند عربستان و ایران به این جنگ کشیده نشوند تا بتواند روابط سرمایه‌گذارانه ای که با این کشورها برقرار کرده است را نسبت به قبل دنبال کنند.
       
 با توجه به روابط تجاری میان اسرائیل و چین حمایت پکن از فلسطین تا چه اندازه این روابط را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
باید چند موضوع مهم را مطمع نظرداشته باشیم. با تغییر راهبرد کلان چین به توسعه‌گرایی، سیاست خارجی این کشور شرق آسیایی از اواخر دهه 70 میلادی و بصورت مشخص سال 1979میلادی و اتحاذ سیاست درهای باز ازطرف اقای دنگ شیائوپینگ تا به امروز برمحور اقتصاد چرخیده است تا جایی که دهه 90میلادی را به عنوان دوره خیزش مسالمت آمیز چین نامگذاری کردند. این موضوع در آغاز هزاره جدید میلادی به نوعی تقویت شد وچین ازطریق مولفه های اقتصادی سعی کرد بلند پروازی های خود را درعرصه بین الملل بیش از پیش دنبال کند و به آنها جامه عمل بپوشاند. در طی یک دهه اخیر برگزاری هجدهمین کنگره حزب کمونیست چین در سال 2012 نقطه عطفی بوده است که می توان از طریق آن نوع روابط چین و رژیم صهیونیستی را واکاوی کنیم.
در این سال با برگزاری هجدهمین کنگره حزب کمونیست چین آقای شی موضوع رویای چینی را مطرح کردند که بر اساس آن سعی کردند رفاه اقتصادی چینی ها را با دو برنامه دو صد سال یعنی سال 2021میلادی  صدمین سالگرد تشکیل حزب کمونیست و سال 2049  میلادی صدمین سالگرد جمهوری خلق چین به یکسری اهداف برسند و اهدافی را طراحی کردند. با توجه به وعده هایی که آقای شی داده بود دولتمردان چینی باید به دنبال اهداف خودشان در حوزه های اقتصادی و به نوعی اقتصاد سیاسی می رفتند. یکی از ابعاد و لازمه های توسعه اقتصادی چین بحث یافتن و کسب فناوری های به روز در جهت رشد صنایع و ادامه پیشرفت این کشور در حال صعود است. با توجه به این موضوع چینی ها نگاه ویژه ای به اسرائیل به عنوان یکی از منابع تامین فناوری‌های به روز که ایالات متحده و غرب از انتقال آن به چین خودداری می کنند نگاه می کنند.
 نکته ای که وجود دارد این است که چینی‌ها مشارکت‌های مختلفی برای کشورهای مختلف طراحی کردند در رابطه با اسرائیل و مشارکت‌های جامع نوآورانه سندی است که براساس آن کشورها به توافق رسیدند که نوع روابط خود را بر اساس آن تامین کنند این موضوع باعث شد تا چینی ها کنترل و اپراتوری بندر حیفا را هم به نوعی در دست بگیرند و در سال 2021 میلادی حجم تبادلات تجاری را به حدود 18میلیارد دلار افزایش دهند. موارد مطرح شده را اگر در کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد که در جهانی که جهان رئالیسم است و موضوع منافع ملی بیش ازهرعامل دیگری از طرف کنشگران حوزه سیاست بین الملل که کنشگران عقلانی هستند دنبال می شود متوجه خواهیم شد که چینی ها علی رغم اینکه موضوع غزه را با نگرانی دنبال می کنند و خواهان آتش بس و برقراری صلح هستند ولی از سوی دیگر مبادرت به انجام کاری نمی کنند که اسرائیلی ها مکدر شوند و نوع روابطشان تحت تاثیر قرار داده شود.
        
 علت نگرانی پکن از تشدید درگیری و ایجاد جنگ فراگیر در خاورمیانه را در چه می دانید؟
چین مناقع اقتصادی زیادی در سطح منطقه دارد و اگر پای بازیگران دیگری به جنگ حماس و اسرائیل بازشود منافع این کشور بیش ازهر بازیگر دیگری تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. واردات انرژی چین از عربستان صعودی، عراق و جمهوری اسلامی ایران اعداد وارقام قابل توجهی است و ارقام تجارت منطقه ای چین در سال 2021 میلادی با کشورهای حوزه غرب آسیا وحتی شمال آفریقا حدود 259 میلیارد دلار بوده که حدود 3 برابرحجم تجارت ایالات متحده با کشورهای مورداشاره است. 
درنقطه مقابل تجارت چین و رژیم صهیونیستی که دارای روابط جامع نوآورانه هستند درهمین سال حدود 18 میلیارد دلاربوده که رقم قابل توجهی است. در مجموع و با درنظرداشتن نوع تبادلات تجاری چین و حتی واردات انرژی این کشور از مثلث ایران، عربستان و عراق طبیعی است که چین با هر گونه توسعه جنگ درسطح منطقه مخالفت کند و کشورهای فرامجموعه‌ای و حتی ایالات متحده در نشست سانفرانسیسکو و مشخصا اپک که برگزار شد این موضوع مطرح شد که آقای بایدن از آقای شی خواسته بود که به عنوان کشوری که می تواند روابطش را با ایران  در این موضوع هماهنگ کند از ایران بخواهد تا ازگسترش جنگ درسطح منطقه اجتناب کند. کما اینکه خود چینی ها هم نسبت به این موضوع تمایل دارند و طبیعتا این پیغام را منتقل خواهند کرد. 
دیدگاه ها (0)
img