10

دی

1403


اجتماعی

11 اردیبهشت 1403 08:26 0 کامنت
حقیقت چیست؟ چه کسی و چه واقعه‌یی حقیقت را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است در ذهن ما حقیقتی شکل بگیرد که ارتباطی با نمودهای بیرونی نداشته باشد؟ آیا می‌توانیم به ابزار شناختی خود برای کشف و اعتماد به حقیقت اتکا کنیم؟ تمام این سوالات به نظر فلسفی در زندگی روزمره‌ی ما و در برخورد با دیگران بارها و بارها مطرح می‌شود و پاسخ به آن‌ها کاری  بس دشوار است.
امانوئل کارر، نویسنده و کارگردان فرانسوی در رمانی به نام "سبیل" و در ورای ماجرایی ساده و پیش‌پا افتاده سعی می‌کند مخاطب خود را با این سوالات مواجه کرده و او را نسبت به تضادها و دوگانه‌های فکری و شناختی هوشیار کند. ماجرای داستان از وان حمام شروع می‌شود و شخصیت اصلی که مردی بی‌نام است، این سوال را از خودش و همسرش می‌پرسد که "چطور است سبیلم را بتراشم؟" و زن رضایت خود را اعلام می‌کند. اما بعد ازاین که مرد سبیلش را می‌تراشد زن اذعان می‌دارد که شوهرش هرگز سبیل نداشته و این جاست که مرز بین خیال و واقعیت برای کارر و مخاطب در هم می‌شکند.
در ادامه‌ی داستان مرد با گفته‌های همسرش مبنی بر اینکه خیلی از اتفاقاتی که او در موردش حرف می‌زند هرگز وجود خارجی نداشته و در ذهن مرد است، مخاطب را با تردید و شوک دیگری مواجه می‌کند. چطور ممکن است سفرها، خانواده، دوستان و سایر مسائلی که مرد داستان در مورد آن‌ها صحبت می‌کند وجود خارجی نداشته باشد؟ شاید اساسا زن دروغ می‌گوید و اوست که مرز بین خیال و واقعیت را گم کرده است. در هر صفحه مخاطب نشانه‌هایی دال بر حقیقت گفته‌های زن و مرد پیدا می‌کندف اما واقعا حقیقت چیست و حق با کدام یک است؟ چالش انقدر بین زن و مرد بالا می‌گیرد که مرد تصمیم می‌گیرد از خانه برود و سفری بی‌هدف را اغاز کند و در این سفر حقایقی اشکار می‌شود که هم برای شخصیت داستان و هم خواننده مبهوت کننده است.
در واقع کارر در این رمان و با دست گذاشتن بر اتفاقی روزمره و کم‌اهمیت به سوالاتی فلسفی و هویتی می‌پردازد. روال داستان و ادبیات دور از تملق کارر هرگز این مساله را به خواننده القا نمی‌کند که با اثری فلسفی مواجه است و در کشاکش داستان قرار است در مورد حقیقت، واقعیت، هویت، اعتماد و غیره به چالش کشیده شود و این از نقاط قوت این کتاب محسوب می‌شود.
حتی می‌توان مراحل رشد اجتماعی اریک اریکسون را در جای جای کتاب به چشم دید، مراحلی مانند اعتماد در برابر بی‌اعتمادی، هویت در برابر بی‌هویتی و غیره. از نظر پردازش و مواجهه با حقیقت و واقعیت می‌توان رویه‌ی کتاب را به سان "مسخ از کافکا" دانست، با این تفاوت که اتفاق رخ داده در مسخ بسیار پررنگ است، اما در کتاب سبیل این رخداد جزئی از روزمرگی و اتفاقاتی است که در لوای زندگی روزانه برای تک تک ما رخ می‌دهد. نزدیکی کتاب به زندگی روزانه منجر به درک این مساله خواهد شد که تک تک لحظات زندگی، هرچند تکراری و به نظر بی‌اهمیت، عرصه‌ی مستقیمی برای اندیشیدن، تردید کردن و از نو پایه گذاشتن است. 

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img