یکی از مجاهدان دوران
جنگ تحمیلی تعریف می کرد: «که من تخریبچی بودم. فرمانده اومد پیش من و گفت نکنه علی آقا از من بهتر باشه و من فرمانده گردان تخریب هستم!» آنجا که معبر، سیم خاردار و مین بود؛ از خودکامگیها به دور بودند و حرف از شایسته سالاری بود و به دنبال مقام نبودند. حالا امروز، ما هستیم و میدان مینی به نام میز!
غوغا و مانورهای نمادین خدمت به خلق در پسا انتخابات فروکش کرده و گرد وخاکها فرو نشسته، یقینا فصل جدیدی از تغییرات مدیریتی آغاز خواهد شد؛ باشد که تقوا و تخصص ملاک انتصابات باشد. ولی انگار مولفههای دیگری مفروضهای اعطای صندلیهای مدیریتی به افراد است. عالی جنابان در سایه و عابربانکهای سیار، در جیب خود؛ لیست بالایی از سفارشات پستهای درخواستی دارند که باید اعمال شوند. ملوکهای طوایفی هم باید راضی شوند! آنانی که فصیح، فاتحه خوانی در مجالس ترحیم را خوب بلدند تا ثواب (رای دور بعد) جمع کنند؛ جای خود را دارند! فاجعه؛ داشتن سندروم پُست های بی قرار است و آنکه اگر ما نباشیم چرخ فلک نمیگردد! آخه دوست دارم روی صندلی ریاست بنشینم، به معاونت راضی نیستم! حاجی به فکر سبد رای باش! آخه بنده خدا که تخصص و تسلط موضوعی توی این حیطه نداره! اشکال نداره، یاد میگیره! با این عطش کاذب لذت مقام چه کنیم؟ با دور دور پلاک قرمزها در حوالی میدان منم منم چه کنیم؟!
پندار این است که هر چه عکس بیش، طبقه پست بیش و انگار پیامدهای تصاحب صندلیها توسط ناکارآمدها را کسی ادراک نمیکند. بخشی از علل فراق مردم منطقه من با واژه پیشرفت، ناشی از همین روایتنگاری فوقالذکر بود. اساسا با یک ادراک کاریکاتوری از بسترهای توسعهای مواجه هستیم.
مدیران پروازی و ما ادراک مدیر پروازی؛ زمین به ماهان کرمان، آبگیر به اصفهان، بارانداز بندری به فارس، مالیات به تهران، اسکله دریایی به خراسان رضوی، شیشه و ریخته گری و صنایع آلاينده هم در حلق مردم نجیب و مظلوم هرمزگان و یک نفر در این قوم، مومن آل فرعون نیست! چه چیزی مسئولان ما را وادار به سکوت کرده است! پای چه انتفاعی در میان است! مگر آیندگان سهمی از این منابع خدادادی نمیخواهند!
شاید
مسئولان بومی ما هم بعد از پایان تصدی پست ها از تهران، با ما دوری و دوستی را تایید میکنند! حالا مجاهدین شنبه از عکسها و عملکردهای خود رونمایی میکنند. آن چیزی که برای امتداد بخشی موج امید پسا انتخابات مهم است؛ پرهیز از حرکات و انتصابات رادیکالی است. مصاحبهای از جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین ذاکری رئیس ستاد جناب آقای دکتر پزشکیان- رییس جمهور منتخب- در هرمزگان را خواندم که گفته بودند در حال تکمیل بانک اطلاعاتی پیشنهادی برای کادر مدیریتی و اجرایی استان در دولت چهاردهم هستند. یک آیینه شکسته ۴۰ تکه زنگار گرفته از تهدیدها، چالش ها، فرصت ها و محرومیت ها؛ از ۴ دهه تا امروز پیش چشم مردم استان ماست. از نیروهای فشل تا خودکامههای بی هنر، از واگذاریهای ثمن بخش تا لرزههای انتزاع، از شاخص فلاکت تا نابودی منابع طبیعی و...!
حالا که بارقههای امید با تزریق مشروعیت اجتماعی پسا انتخابات شکل گرفته است باید حلاوت این موج اجتماعی کام تشنه مردم رنج دیده استان را شیرین کند. مسئولیت را به کاربلدها، به شایسته ها، به متخصصین، به دلسوزها واگذار کنید. همانطور که رئیس جمهور منتخب در تبیین مانیفست و گفتمان انتخابات خود؛ مرجعیت را به اراده و اقبال مردم ارجاع دادند؛ باشد که این بار به خواستههای مردم هرمزگان بیشتر توجه شود. یادمان نرفته که در انتصابات قبلی با نمایندگان استان ما پشت در اتاق وزیر کشور چگونه برخورد شد!
حالا هرمزگان و یک زنبیل امید به توسعه پایدار که با انتخاب مسئولان شایسته، پیگیر و کارآمد پر از نشاط اجتماعی و رونق اقتصادی برای مردم هرمزگان خواهد شد ان شاء الله.
روزنامه صبح ساحل