اجتماعی
عموما چه کاری انجام میدهیم تا از نظر روانی زندگی به مراتب بدتری داشته باشیم؟ وقتی تازه شروع به فکر کردن در مورد این سوال میکنیم، اعمال و افکار بالقوه زیادی مییابیم که میتوانند زندگی ما را بدتر کنند. عادتهای بد، رنجش، حسادت ، تکبر، عزت نفس پایین و بسیاری موارد دیگر از عناوینی هستند که میتواند از نظر روانی زندگی ما را به هم بریزند، با این حال، تجزیه و تحلیل دقیقتر محققان و استخراج رفتارهای اصلی، ما را به سمت دو نکتهی کلیدی راهنمایی میکند: ما اغلب درگیر رفتارهایی میشویم که زندگی ما را بدتر میکند، اما دو مورد از آنها بیشتر از سایرین بر شیوهی زندگی ما تاثیر میگذارد. با نادیده گرفتن نقاط ضعف خود باعث خرابکاریهای بسیاری میشویم و فکر می کنیم که این مساله به اندازهی کافی مهم نیست که سریعتر قدمی برای برطرف کردن آن برداریم.
عموما چه کاری انجام میدهیم تا از نظر روانی زندگی به مراتب بدتری داشته باشیم؟ وقتی تازه شروع به فکر کردن در مورد این سوال میکنیم، اعمال و افکار بالقوه زیادی مییابیم که میتوانند زندگی ما را بدتر کنند. عادتهای بد، رنجش، حسادت ، تکبر، عزت نفس پایین و بسیاری موارد دیگر از عناوینی هستند که میتواند از نظر روانی زندگی ما را به هم بریزند، با این حال، تجزیه و تحلیل دقیقتر محققان و استخراج رفتارهای اصلی، ما را به سمت دو نکتهی کلیدی راهنمایی میکند: ما اغلب درگیر رفتارهایی میشویم که زندگی ما را بدتر میکند، اما دو مورد از آنها بیشتر از سایرین بر شیوهی زندگی ما تاثیر میگذارد. با نادیده گرفتن نقاط ضعف خود باعث خرابکاریهای بسیاری میشویم و فکر می کنیم که این مساله به اندازهی کافی مهم نیست که سریعتر قدمی برای برطرف کردن آن برداریم. از طرف دیگر میخواهیم که نقاط قوت خود را نادیده بگیریم و در توسعه پتانسیلی که میتواند برای ما رضایت به ارمغان بیاورد، شکست میخوریم. برای مثال موردی را بررسی میکنیم که اخیرا به اتاق درمان مراجعه کرده بود. کسی که در نگاه اول به نظر میرسید تصویر یک فرد ایدهآل را در خود جای داده است. او فقط غذای سالم میخورد، یوگا و مدیتیشن روزانه انجام میداد، پادکستهای معنیداری در مورد سلامت جسمی و روانی گوش میداد و شغلی امیدوارکننده در یک شرکت معتبر داشت. در ظاهر، زندگی او در حال شکوفایی به نظر میرسید، با این حال، او به دلیلی به مشاوره مراجعه کرده بود. همانطور که صحبت میکردیم، متوجه شدم که او دقیقاً دو رفتار مخربی که عنوان کردیم را به طور مکرر انجام میداد. علیرغم بسیاری از عادات مثبت او، این دو عمل به طور قابل توجهی رفاه کلی او را تضعیف کرده و رضایت زندگی او را به حداقل رسانده بود.
ما نقاط ضعف خود را می شناسیم، اما روی آنها کار نمیکنیم
به طور کلی دو دسته از افراد در مواجهه با نقاط ضعف شخصی، وجود دارند. نوع اول کسانی هستند که ادعا می کنند هیچ نقطه ضعفی ندارند و بنابراین نیازی به کار روی چیزی را در خود نمیبینند. این افراد به شکل خطرناکی درگیر خودفریبی هستند. همهی ما جنبههایی را در خودمان داریم که میتوانیم آنها را بهبود بخشیم. ادعای بی عیب و نقص بودن اغلب نشانه فقدان تمایل به تفکر و رشد است. این طرز فکر ما را به سمت نادیده گرفتن مشکلات فردی سوق میدهد و چون به شکل لحظهیی و آشکار زندگی را مختل نمیکند گمان میکنیم نیازی به تغییر نیست. ما تمایل داریم فکر کنیم، "مادامی که فلان موضوع زندگی من را به طور کامل خراب کند، نیازی به پرداختن به آن ندارم"، فراموش می کنیم که مسائل حل نشده اگر همچنان نادیده گرفته شوند بارها و بارها به اشکال گوناگون در زندگی شخصی و اجتماعی ما ظاهر شده و تاثیر مخرب خود رابر جای میگذارند. دسته دوم کسانی هستند که ضعفهای خود را تصدیق میکنند اما در رفع آنها تعلل میورزند. این افراد ممکن است اعتراف کنند، "بله، چیزی در من وجود دارد که نیاز به کار دارد"، اما به دلایل مختلف، اقدام را به تاخیر میاندازند. بسیاری از افرادی که با آنها ملاقات کردم ابراز تمایل کردند که روزی از یک روانشناس یا مربی کمک خواهند گرفت. این دقیقاً نشان میدهد که جایی در پشت ذهن میدانند که مشکلی وجود دارد که باید روی آن کار کنند. با این حال، آنچه من میبینم این است که آنها همچنان وقت خود را در تردید تلف میکنند و تقریباً به طور قطع هرگز شروع به کار روی خودشان نخواهند کرد. اگر به رفتار خود نگاه کنید، آیا میتوانید چیزی مشابه پیدا کنید؟ آیا میدانید نقطه ضعف شما کجاست؟ آیا ترجیح میدهید از آن چشم بپوشید؟
ما نقاط قوت خود را میشناسیم، اما روی آنها کار نمیکنیم
طرف دیگر نادیده گرفتن نقاط ضعف، تمایل به نادیده گرفتن نقاط قوت است. چه چیزی این دو موضوع را با هم متحد کرده و زندگی نامناسبی برای افراد میسازد؟ معمولا این اشخاص هرگز تلاشی برای شناسایی نقاط قوت خود نکردند، چه رسد به اینکه از آنها با اطمینان استفاده کنند و آنها را بیشتر توسعه دهند. احساس بیمعنای و نارضایتی ما از زندگیمان اغلب از پتانسیل ناشناختهای ناشی میشود که با کمک آن حتی میتوانیم به جهان کمک کنیم. افرادی که زندگی خود را تخریب میکنند، اغلب کسانی هستند که پتانسیلهای بینظیر خود را زیر سایه میگذارند. میتوان گفت که آنها در قبال خود زندگی غیرمسئول هستند، زیرا نمیتوانند آنچه را که می توانستند به دنیا ارائه دهند، بپذیرند. در واقع، بسیاری از چیزهای وحشتناکی در جهان وجود دارد که میتواند توسط شما، توسط من، یا توسط مراجعی که اخیرا مثالش را زدیم، برطرف شود. با این حال، ما اغلب تصمیم میگیریم که سکوت کنیم و از چیزهای بزرگ بالقوهای که با توسعهی نقاط قوت خود میتوانیم به دست آوریم، غافل بمانیم. برای مثال وقتی به خطوط زیر فکر میکنیم مشکلات بیشتری به زندگی خود اضافه خواهیم کرد: «اوه، نه، نمیتوانم درخواست این ترفیع را داشته باشم. من به اندازه کافی عالی نیستم» یا «من برای این کار آماده نیستم. من باید به فردی مهم تبدیل شوم که این مسئولیت را بر عهده بگیرد، اما من مهم نیستم» یا « اگر این کار را انجام دهم مردم چه فکری کنند." اینها اشتباهات داوطلبانه و حتی گاهی آگاهانه هستند که به وضوح زندگی ما را بدتر می کنند.
استفاده از نقاط قوت برای غلبه بر نقاط ضعف
یک گزینه سرگرم کننده برای غلبه بر نقاط ضعف، یافتن راه جدیدی برای نزدیک شدن به آنها است، راهی که از یکی از نقاط قوت اصلی شما استفاده کند. فرض کنید نقطه ضعف شما شبکهسازی و برقراری ارتباط موثر است. با این حال، دو نقطه قوت شما روشمند بودن و وظیفه شناس بودن است. می توانید به دنبال راهی برای نزدیک شدن به شبکهای باشید که از وظیفه شناسی شما استفاده میکند یا ارتباطاتی که به روشمند بودن شما متکی هستند . راه حل شما می تواند چیزی مانند پیگیری روشمند با ایمیل، یادداشت یا پیام متنی باشد. در این صورت، اساساً فعالیت را نه به عنوان یک فعالیت «شبکه ای»، بلکه به عنوان یک فعالیت «وجدان کاری» بازتعریف میکنید. برای اجرای فرآیند فوق در زندگی ، باید آگاهی خود را از نقاط قوت خود گسترش دهید. سعی کنید با لیستی از پنج تا شش نقطه قوت و یک تا سه نقطه ضعف شروع کنید. آنها را در دو ستون بنویسید و سپس چند فلش، از نقاط قوت تا نقاط ضعف، در جایی که فکر میکنید به طور بالقوه میتوانید یک نقطه قوت را به نقطه ضعف اعمال کنید، بکشید. هنوز نیازی نیست 100 درصد مطمئن باشید که چگونه این کار را انجام میدهید. آنچه را که فکر میکنید ممکن است قابل اجرا باشد، با دل و جرات برنامهریزی کنید. برای نقاط ضعف، باید روی چیزهایی تمرکز کنید که واقعاً سر راه شما قرار میگیرند و انگیزهای برای تغییر آنها دارید. وقتی وظایفی را که معمولاً از آنها اجتناب میکردید، دوباره تعریف میکنید، تمایل شما برای اجتناب از آنها کاهش مییابد. سپس این بازتعریف یک اثر گلوله برفی خواهد داشت زیرا زمانی که تمرین یک کار را شروع میکنید، هم مهارت و هم اعتماد به نفس خواهید داشت که به شما این امکان را میدهد که منطقه راحتی خود را کمی گسترش دهید. اگر در ابتدا فکر کردن به نقاط قوت خود سخت است، نگران نباشید. هر تعداد که فکرش را میکنید بنویسید و سپس طی چند هفته آینده به لیست خود اضافه کنید. فقط به وظایفی که با شایستگی انجام می دهید توجه کنید و از خود بپرسید که از چه نقاط قوتی برای انجام آن استفاده میکنید. همچنین میتوانید از دیگران بپرسید که آنها چه چیزی را به عنوان نقاط قوت شما میدانند. هنگامی که دیگران نقاط قوتتان را به شما گوشزد کنند، در نظر گرفتن و به کار گرفتن آنها بسیار راحتتر خواهد بود.
نظرسنجی
اخبار مرتبط
ازدواج و طلاق در هرمزگان افزایش یافت
بازگشت حجاج هرمزگانی از حج تمتع
رگ مصنوعی جایگزین شریان بيماربندرعباسي شد
شرکت آب و فاضلاب روستایی هرمزگان رتبه سوم دستگاه برتر استانی را کسب کرد
احداث مصلی بندرعباس در بی پولی گیر کرده است
پربازدیدترین ها
مجموعه سازه گستر گامبرون
شرایط جدیدی برای دریافت کارت اعتباری سهام عدالت اعلام شده که براساس آن شش گروه از سهامداران نمیتوانند کارت اعتباری بگیرند.
مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان منطقه آزاد قشم از الکترونیکی شدن مراحل ثبت نام و تمدید کارت شهروندی قشم با هدف کاهش مراجعات حضوری برای کنترل بهتر و مقابله با شیوع ویروس کرونا در جزیره خبر داد.
جدیدترین اخبار