04

فروردین

1404


اجتماعی

25 مهر 1403 09:35 0 کامنت

کسب استقلال، از شرایط پیشرفت، موفقیت و اعتماد به نفس است. همه می‌خواهند مستقل و خودمختار باشند و خود کنترل زندگی را به دست بگیرند. هنگامی که می‌خواهیم در مسیر استقلال و خودکنترلی گام برداریم، موانع متعددی از جمله شرایط اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و هیجانی در درون یا بیرون از ما بر سر راه قرار می‌گیرند. معمولاً تغییر شرایط بیرونی راحت‌تر از شرایط درونی است، اگر از ماشین، مدل مو، شغل یا وزن خود متنفر هستید، می توانید کاری در مورد آن انجام دهید. چه باور داشته باشید چه نه، حتی اگر به نظر سخت و غیر ممکن برسد، به هر حال همیشه یک گزینه برای تغییر دنیای بیرون وجود دارد. با این حال، اکثر مردم به جای اینکه به طور خودکار همه چیز را در اطراف خود تغییر دهند، به این فکر نمی‌کنند که شاید بهتر باشد با تغییر از درون شروع کنند. ما تمایل داریم که باور کنیم تا زمانی که چیزهای اطرافمان سخت و دشوار باشند، نمی توانیم از نظر عاطفی آسودگی داشته باشیم یا احساس خوبی نسبت به زندگی خود داشته باشیم. در حقیقت، این تصور همان چیزی است که ما را از ایجاد تغییرات لازم برای داشتن زندگی پربار باز می‌دارد و به این دلیل است که تمام تلاش خود را برای نگاه کردن به بیرون از خودمان می‌کنیم و این مساله مانع از دیدن آنچه در درون خود داریم می‌شود. به عنوان جایگزینی برای سرزنش دنیای بیرون، می‌توانیم با نگاه کردن به درون خود و پرسیدن «چگونه در ایجاد دنیای اطرافم سهیم هستم؟» شروع کنیم. از چه جهاتی افکار، رفتارها و اعمال من در مسیر خودتخریبی قرار دارد و موجب تداوم شرایط موجود می‌شود؟ از روال زندگی همیشگی چه چیزی به دست می‌آورم؟ و چرا من همان رفتارهای خودکار را بارها و بارها ادامه می‌دهم، حتی اگر مرا خوشحال نکنند؟

استقلال روانی چیست؟
زندگی شما را در شرایط مشابهی قرار می‌دهد تا زمانی که از درون تغییر کنید. در آن مرحله، یک انتخاب خواهید داشت: می‌توانید به همان شیوه‌ای که همیشه در پیش گرفته‌اید به زندگی واکنش نشان دهید، آرزو کنید که ای کاش آن موقعیت آزاردهنده وحشتناک اتفاق نمی‌افتاد، یا می‌توانید به گونه‌ای دیگر پاسخ دهید. به جای اینکه همیشه سعی کنید دنیای بیرون خود را تغییر دهید و از ناعادلانه بودن همه آن شکایت کنید، چرا برای تکامل از درون وقت نمی‌گذارید؟ تصور کنید اگر مردم به جای اینکه سخت برای تغییر دنیای بیرون و چیزهایی مانند واکنش دیگران، رفتار همکارها و غیره تلاش کنند، از درون مستقل‌تر شوند، زندگی چقدر متفاوت خواهد بود. شاید از خود بپرسید که منظور از استقلال عاطفی چیست؟ استقلال عاطفی، توانایی مدیریت زندگی و سطوح استرس، حتی در شرایط سخت است. این نوع استقلال با ساختن فردی که هستید از درون به بیرون انجام می شود، نه از بیرون به درون. استقلال عاطفی نوعی انعطاف‌پذیری درونی است که به شما اجازه می‌دهد تا بدانید که می‌توانید با هر شرایطی که با آن روبرو هستید ملاقات کنید، آن را حل کنید و به زندگی ادامه دهید.  این بدان معناست که خود را به تنهایی بسازید، بدون اینکه به دیگران وابسته باشید تا شما را خوشحال کنند یا به شما بگویند که چه کسی باید باشید. 
پذیرش خود و تغییر ادراکات و رفتارهای غیرمفید به ما این امکان را می‌دهد تا قدرت لازم برای ایجاد حس شخصی آرامش درونی را پیدا کنیم. این تغییرات به ما قدرت می‌دهد که خود را جدا از دیگران ببینیم و از شرایطی که ممکن است زمانی خلق‌وخو، رفتار و ایده‌های ما را در مورد خودمان دیکته می‌کردند، اعلام استقلال کنیم. البته همه‌ی ما می‌دانیم همه اینها روی کاغذ خوب به نظر می رسد، اما در واقع تمرین آن چیز دیگری است. حقیقت این است که نگه داشتن پاسخ‌های معمول و خودکارمان (حتی اگر آن پاسخ‌ها ما را خوشحال نکند یا دردسرساز شود) راحت‌تر از تغییر آن‌ها است.  حتی اگر بخواهیم از درون تغییر کنیم، گاهی اوقات سخت است که بدانیم از کجا شروع کنیم. در ادامه‌ی مطلب چند گام ساده آورده شده است که می توانید برای شروع زندگی مستقل از همین الان شروع کنید.

راهکارهایی برای استقلال درونی
اگر در حال حاضر زندگی خود را خیلی دوست نداشته باشید، به این معنی نیست که شما برای هر اتفاق بدی که برای شما می افتد مقصر هستید. در واقع تقصیر شما نیست که انتخاب های خاصی در زندگی خود انجام می‌دهید. ما روش‌های خودکار مقابله با موقعیت‌ها را بر اساس موقعیتی که در خانواده‌های اصلی خود داریم، یاد می‌گیریم و با افزایش سن به پاسخگویی به زندگی در این زمینه ادامه می‌دهیم. اولین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که به خودمان توجه بیشتری داشته باشیم و از نحوه واکنش طبیعی خود به موقعیت ها آگاه شویم. تنها در این صورت است که می‌توانیم در انتخاب‌های خود تغییراتی ایجاد کنیم که ما را به زندگی هدفمندتر سوق دهد. درکی از ارزش ها و اهداف بلند مدت خود به دست آورید . آخرین باری که بدون تلفن، تلویزیون یا سایر وسایل حواس پرتی وقت گذراندید کی بود؟ ما دائماً تحت تأثیر محرک‌هایی هستیم که ما را از تفکر و آگاهی از ذهن و خودمان دور می‌کند. سعی کنید 10 دقیقه در روز را به خود اندیشی اختصاص دهید. خودتان را به عنوان یک پروژه تحقیقاتی در نظر بگیرید و خودتان را بهتر بشناسید. در این مدت مراقب ذهن خود باشید که بدون قضاوت سرگردان است. تفکرات شما چیست؟ افکار شما چه احساساتی را تحریک می‌کنند؟ با چنین روندی و در طی گذشت زمان، شما شروع به یادگیری در مورد مهم ترین فرد زندگی خود خواهید کرد: یعنی خودتان! سپس می توانید درک درستی از ارزش‌ها و اهداف بلندمدت خود داشته باشید. با بایدها خداحافظی کنید. همه ما در طول زندگی‌مان دسته ای از «بایدها» و «نبایدها» را یاد می‌گیریم. چیزهایی مانند، "من باید همیشه خوشحال باشم" یا "من باید در هر کاری که انجام می‌دهم استثنایی باشم." در بیشتر مواقع، ایده‌هایی از این دست به ما حکم می‌کند که چگونه زندگی کنیم. ما باید تمایل داشته باشیم صداهای درونی را که به ما می‌گویند باید و باید  را شناسایی کنیم تا آن‌ها را از صدای واقعی خود متمایز کنیم. مهم این است که تصمیم بگیرید از انتظاراتی که دیگران از شما دارند رها شوید. در غیر این صورت، شما در معرض خطر یک زندگی بالقوه ناموفق هستید. ما همیشه نمی‌دانیم که انتظارات دیگران را از خودمان را درونی کرده و در زندگی تکرار و بازتکرار می‌کنیم، اما وقتی این کار را انجام می‌دهیم، احساس اضطراب ، رنجش، ناراحتی، عدم تحقق و پوچی خواهیم داشت. توجه داشته باشید که این نوع احساسات می‌توانند به عنوان سیگنال هایی عمل کنند که به شما بفهمانند مطابق با حقیقت شخصی خود زندگی نمی‌کنید. خود را از طریق  روابط خود بشناسید. ما استقلال عاطفی خود را از مهم‌ترین روابط خود با دیگران ایجاد می‌کنیم. یعنی تا زمانی که درک خوبی از نحوه ارتباط خود با افراد دیگر نداشته باشیم، نمی‌توانیم بدانیم کی هستیم. در وهله‌ی بعد مسئولیت خود را بر عهده بگیرید. وقتی دیگران را به خاطر مشکلات سرزنش می‌کنیم، 100% تقصیر را گردن آن‌ها می اندازیم. 
با انجام این کار، ما آنها را 100% مسئول رفع مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، می‌دانیم و این مسالع  باعث می‌شود احساس وابستگی عاطفی و آسیب‌پذیری داشته و از نظر روانی تحت فشار قرار بگیریم. برای اینکه بتوانید احساسات خود را بهتر مدیریت کنید، باید مسئولیت نقش خود را در مشکلاتی که با آن روبرو هستید بپذیرید. مسئولیت‌پذیری شما را به جای اینکه تحت تأثیر احساسات خود قرار بگیرید، در صندلی راننده و کنترل‌گر زندگی خود قرار داده و به شما کمک می‌کند تا از گزینه‌هایی که برای بهبود وضعیت خود دارید آگاه شوید، احساسات ناراحت کننده آرام شوند و کنترل بیشتری بر پاسخ‌های احساسی داشته باشید.
داشتن یک زندگی مستقل از نظر عاطفی به این معنی است که باب زندگی خود را به روی تجربیات جدید باز کنید و این ایده را رها کنید که بهتر است راحت زندگی کنید تا اینکه به دلیل ترس از ناشناخته‌ها از تغییر فاصله بگیرد. نوع دیگری از آرامش عاطفی وجود دارد که ارزش امتحان کردن را دارد و آن اعتماد به نفس دانستن این است که می‌توانید از پس هر چیزی که با آن روبرو هستید،بربیایید. 

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

دانشجویان فردا با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند