03

دی

1403


فرهنگی و هنری

08 تیر 1396 09:05 0 کامنت

 صبح ساحل ، هنری - سینماپرس: پخش نخست سریال یک قصه رمانتیک فوق العاده دارد که به دل مخاطب می نشیند و هیجان انگیز است و باقی سریال نوع خاصی از روابط ضربدری، مثلثی و عشقی متشرعانه به سیاق سریال‌های ترکی است.سریال زیر پای مادر بر اساس اسلوب و چهار چوب‌های اخلاقی متعالی و کمرنگ شده در جامعه ایرانی به نگارش درآمده است. نیت  و عوامل سازنده، قطعا تولیدی فاخر در نسبت با انگاره‌های متعالی در فرهنگ عامه ایرانی  است. خروجی سریال بر اساس حلاجی و تحلیل گزاره‌های اولیه نمایشی، هر تحلیلگری را به یک نتیجه واحد می‌رساند که سازندگان قصد دارند که بر اساس الگوهای سبک زندگی اسلامی -ایرانی اثری نمایشی را تولید کنند.این رویه مشخص تولید سریال،  مبتنی بر شعار دهی و لعاب نمایشی سبک  زندگی اسلامی،  بدل به معضلی بزرگی برای مدیریت سریال سازی شده است. متاسفانه در امر تولید سریال‌های وطنی سُرنا را وراونه می‌نوازیم. این چه روشی است که سریال را برای زدن سخنان گل درشتی و نصیحت‌های پدرانه غیر قابل تحمل تولید می‌کنیم.هر تولید رسانه‌ای بر اساس زبان «عامه فهم» مردم باید تولید شود. زبان ثقیل و گنده گوی سریال «زیر پای مادر»  در گفت و گوهایش و گفتمانش، با آگاهی به نیت خیر سازندگان، متعلق به  عرصه ماقبل دوران کرتاسه است و به نوجوان و جوانان امروزی هیچ ربطی ندارد. اغلب کاراکترهای سریال شبیه سریال سربداران (سریالی که در دهه شصت پخش می‌شد) سخن می‌گویند. حتی دیالوگ‌های روزمره بازیگران به شبیه خوانی بیشتر شباهت دارد تا دیالوگ گویی به سبک و سیاق مردم امروز. بخش نخست سریال یک قصه رمانتیک فوق العاده دارد که به دل مخاطب می نشیند و هیجان انگیز است و باقی سریال نوع خاصی از  روابط ضربدری، مثلثی و عشقی متشرعانه به سیاق سریال‌های ترکی است. زبان سریال که نخستین گزاره ارتباط با مخاطب است به زبان مردم کوچه و بازار شباهتی ندارد و بیشتر شبیه زبان جاهلانه ساکنان «دروازه ری» و «پامنار» در «دهه سی» شمسی است و در دهه «نود شمسی» اصلا کسی نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.اما بررسی روایت سریال مخاطب را به نتایج جالب‌تری می رساند. قصصی مثل رها کردن همسر فرزند در زندگی «اسماعیل نفر» به نوعی در روایت موازی دیگر سریال، در مثلث خانوادگی خلیل کبابی و اشکان تکرار شده است. یعنی داستان دو دوست قدیمی خلیل و اسماعیل شباهت عجیبی به یکدیگر دارد هر دو همسرانشان را رها کرده اند و هر دوی آنها در میانسالی دنبال عشق تازه ای می گردند، یکی عاشق زن رفیق قدیمی خود شده و دیگری عاشق زن برادر همسر سابقش. یعنی شکل مثلثی عشق‌های میانسالی حضرات، دارای همان پیچیدگی های خاص تولیدات استانبولی است. اما روایت سریال به غیر این شکل نمایش دادن عشاق لیبرال، در نوع قصه گویی به اضمحلالی عجیب دچار است.   تقریبا فاجعه‌ای که با عنوان مقدس «زیر پای مادر» رخ می دهد به این دلیل است که حضرات دست اندرکار فرهنگی مدیوم نمایشی،  سرگرمی را با کلاس اخلاق اشتباه گرفته‌اند. اگر مردم را سرگرم نکنید با شما تعارف نخواهند داشت و خیلی راحت انتخاب‌های دیگری را برای سرگرمی برخواهند گزید.نکته جالب اینجاست که سازندگان و خالقان این سریال برای القای پیام مستقیم آنقدر دستشان خالی است که جغرافیای مقدس مشهدالرضا را چاشنی سریال می‌کنند تا القای پیام‌های دم دستی شبه اخلاق گرایانه برایشان ساده تر باشد و مثل کاراکترهایی که درباره جهش یافتگان در فیلم‌های هالیوودی دیده‌ایم، ثانیه به ثانیه ، از تهران به قدمگاه،  از قدمگاه به تهران، از تهران به مشهد، از مشهد به تهران به جای رفتن،  شخصیت‌ها می‌جهند. در یکی از قسمت ها آتنه به شخصیت دیگری می‌گوید من صبح مشهد بودم. یعنی فاصله تهران تا مشهد را با قطار، به اندازه فاصله متروی شهرری تا تجریش تصور کرده‌اند. طبق زمانبندی تعریف شده سریال، آتنه پایش در مشهد می شکند و فردای همان روز وقتی به تهران می رسد گچ پایش را باز می‌کند و خیلی عادی و معمولی مثل ببر بنگال می‌دود. اشکان از یک ساختمان دو طبقه با سر به زمین می خورد و احتمال قطع نخاع شدن وی در سریال مطرح می شود اما به محض رسیدن به بیمارستان، توسط انرژی خاصی که توسط تهیه کننده، کارگردان و نویسنده به اشکان منتقل می‌شود به هوش می‌آید و پی به راز بزرگ مادرش می‌برد و یکروزه مثل روز قبل از سقوط می شود.

دیدگاه ها (0)
img