صبح ساحل ، اجتماعی - این روزها فضای مجازی تریبونی برای ارائه دغدغههای اجتماعی و پیگیریهای مردمی شده که با کمپینهای احساسی و لحظهای در هر اتفاق ریزودرشتی عدهای از تریبون آزاد همین صفحههای اینستاگرامی خود برای تبلیغات بر له یا علیه موضوعات اجتماعی و سیاسی استفاده میکنند و الحق که ایرانیانی که ما باشیم به معنای واقعی کلمه، جو گیر و احساسی عمل کرده و در کسری از ثانیه هشتگ های رنگووارنگ را با آبوتاب شیر میکنیم. درست یا غلط این موضوع بماند در مجالی دیگر بررسی شود اما من بهعنوان یک مادر، خبرنگار یا اصلاً یک آدم ساده که هرروز چرخی در دنیای مجازی میزند کمتر مادر دلسوز و فرزند پروری را دیدهام که در این فضا فعال باشد که البته اگر مادر وقت مفیدی داشته باشد و ذرهای دغدغه تربیت فرزندش را، حتماً آن لحظهها میرسد به کودکی که از لذت بازی یا همجواری با مادر تا سالها روحیه و توان میگیرد اما نکته مهم اینجاست که نبودن مادران موفق و دغدغه مند در فضای مجازی و عدم مطالبه گری آنها موجب شده از ظرفیتها و توانمندیهای این تریبون اجتماعی برای احقاق حق کودکان و دانش آموزان استفاده درستی نشود. مادرانی که فرزندانشان از داشتن کلاسهای ایمن، امکانات ورزشی مناسب و فضای آموزشی استاندارد در اغلب موارد محروم هستند خوب است بهجای لایک کردن صفحه هنرمندان بیدغدغه کمی فضای مطالبه گری در دنیای مجازی راه بی اندازند. اشتراکگذاری نگرانیها میتواند موجب دیده شدن بخشی از محرومیتهای دانش آموزان باشد بهخصوص در هرمزگان که دانش آموزان و نوجوانانی باکیفیت پایین آموزش و امکانات در مدارس هزار و یک مسئله و مشکل درس میخوانند و مادرانی که اگرچه کمبودها را میبینند اما تریبونی برای اظهار و یا پیگیری ندارند.بخشی از این دور ماندن مادران از دنیای مجازی و عدم استفاده از امکاناتی که اتفاقاً در بسیاری از موارد آگاهیدهنده است موجب شده قدرت این حربه کمتر دیده شود ولی قدرت تأثیرگذاری آن در جامعه بسیار مشهود است چیزی شبیه آنچه در بسیج مردمی برای کمک به کرمانشاه رخ داد. اتفاقاً مسئولان هم به واکنشها و سروصدای فضای مجازی این روزها حساسترند چراکه مردمی که روزنامه و مجله نمیخوانند و جامهای که سازمانهای مردمنهادش تقریباً ازکارافتاده و فرسوده است راهی بهجز فریاد زدن در رسانههای مجازی ندارد حتی امروز خود مسئولان هم ترجیح میدهند حرفهای مهمشان را در صفحههای تویتر و اینستاگرام به جامعه ارائه دهند. پس چرا مادران بهعنوان بخش بزرگی از افراد دغدغه مند جامعه از این فضا دور باشند. چرا حق مسلمی مانند تغذیه سالم و آموزش رایگان که امروز تقریباً چیزی از آن نمانده را در فضای مجازی پررنگ نکنیم. چرا نپرسیم باگذشت سه ماه از سال تحصیلی جدید پس شیر رایگان و توزیع آن در مدارس چه شد چرا در ایران آموزشوپرورش دغدغه شیر مدارس را ندارد؟ مگر دولت نباید از ابتدای سال توزیع شیر را بهخصوص در مناطق محروم شروع نماید پس چرا هرسال این تأخیر که با سلامتی بخش بزرگی از جامعه در ارتباط است در هیاهوی بدهیهای مالی و پولی دولت گم میشود. در مدرسههای فرسوده و بدون امکانات هرمزگان که تقریباً هیچکسی بر تغذیه و رشد کودکان بهخصوص در مناطق محرومتر نظارتی ندارد شیر رایگان توزیعی در مدارس تنها تغذیه سالم و در دسترس کودکان است اما هیچ مادری هشتگ شیر رایگان کجاست را اشتراک نمیگذارد؟ اصلاً مطالبه گری در میان مادران تنها به غرغرهای یواشکی خلاصهشده است. اگر همه میتوانند برای حیوان آزاری، سگکشی یا آزادی فلان تبعه انگلیس و امریکا کمپین راه بی اندازند چرا مادران برای اعتراض به وضعیت نامناسب مدارس و کمبود امکانات و کلاسها که دارد ذرهذره کودکانشان را ازنظر جسمی و روحی فرسوده میکند اعتراض نکنند و کمپینهای مجازی راه نیاندازند. چرا اعتراضها به توزیع شیر مدارس در خطوط هواپیمایی گسترده نمیشود؟ چرا هشتگ من یک مادر نگرانم ترند نمیشود؟ چرا از مسئولان نمیپرسیم که با چه مجوزی هرروز زنگهای ورزش بچههای دبستانی به بهانه درس ریاضی و علوم تعطیل میشود؟فضای مجازی این روزها تریبون رایگان بسیاری از نهادهای اجتماعی و حتی وسیلهای برای تهاجم فرهنگی شده است اما جای مادران آگاه و روشنبین در این فضا بسیار خالی است زنانی که بهجای عکس لباس و مدل موی فرزندانشان اصول تربیتی و راهکارهای بهتر فرزند پروری را به اشتراک بگذارند. بچهها در جامعه بیرحم امروز نیاز به حمایت دارند و چه خوب است که این محافظت از طریق بالا رفتن سطح آگاهی و هوشیاری مادرانی به دست بیاید که میتوانند محکمترین و بهترین محافظ کودکانشان باشند.