صبح ساحل ، حوادث -  اعظم رام  با اجازه بزرگترها ، بله ....این جمله  معروف برای آینده نامعلوم ،معادلات زندگی بسیاری را زیر سقف زندگی مشترک تغییر داده است زندگی که با عشق شروع شده و ادامه دارد یا اینکه با عشق شروع شده اما پایانش پشیمانی، جدایی و یا اقامت در زندان است.زندانی که آقای داماد خودش با دستان خودش ساخته و با امضاء سند حامل مقدار معین مهریه که می داند از عهده پرداختش برنمی آید، بدهکاری میلیونی را برای خود تراشیده است .

جواد متولد 1371 از جمله این دامادهای است که 350  سکه تعهد کرده و حتما می دانسته با شغل  کارگر کارمزدی از عهده اش برنمی آید، اما او چنین کرده و مدتی  است به علت بدهی 7 میلیون ریالی در زندان به سر می برد.وی اردیبهشت ماه سال 94 پای سند ازدواج با مهریه 350 سکه ای را امضاء کرد و یک سال بعد با برگزاری جشن ازدواج ، زندگی مشترک خود و ریحانه متولد 1376،  در زیر یک سقف شروع نمود.

اما چند ماه بعد، آن روی سکه زندگی آنها ،خودش را نشان داد و اختلافات روز به روز ریشه دواند  تا آنکه ریحانه به علت بیکاری جواد و ناسازگاری، صبرش تمام شد در سال 96 یعنی یک سال بعد از آغاز زندگی مشترک ،به دادگاه رفت و درخواست طلاق و مهریه نمود. 

جواد راضی به جدایی از همسرش نبود و هر دفعه به بهانه های مختلف به منزل پدر همسرش می رفت تا بتواند ریحانه را به خانه  برگرداند اما این زن جوان، پایش را در یک کفش کرده بود و طلاق  می خواست و حاضر  نبود به خانه اجاره ای همسرش برگردد .

تا آنکه در مردادماه 96 رای دادگاه برای پرداخت مهریه صادر شد و جواد باید  700 میلیون تومان بابت 350 سکه به ریحانه پرداخت می نمود اما وی که کارگر روزمزد بود و وضع اقتصادی نامناسبی داشت نتوانست این مبلغ را فراهم کند و در اردیبهشت ماه امسال  پایش به زندان باز شد.

یک ماه بعد پرونده مددجو بر روی میز ستاددیه  استان قرار گرفت و مسوولان ستاددیه ، موفق شدند شاکیه را به اخذ فقط  30 میلیون تومان مهریه از 700 میلیون تومان راضی کنند و  ریحانه  پای برگه این بخشش را منوط به  رضایت  به طلاق امضاء کرد. 

جواد که ناچار به طلاق شد باید این مقدار مبلغ به ریحانه پرداخت نماید تا از زندان آزاد شود اما از تامین این 30 میلیون تومان عاجز است و امیدش به دستان خیران و نیکوکاران است که با کمک آنها بتواند از زندان رهایی یابد.

 اقامت زندان با مهریه 114 سکه‌ای

« دبیرستانی بودم و خام ،از زندگی مشترک چیزی نمی دانستم فکر می کردم عاشقی یعنی همه زندگی ،با این که می دانستم مسعود بیکار و حتی سربازی نرفته است  ومطمئن بودم حتما وارد زندگی شود به شغلی مشغول می گردد و سالیان سال می توانیم کنار هم زندگی کنیم اما در خیال باطل به سر می بردم  و کاش هیچوقت او را نمی دیدم « . این گفته های زنی 31ساله است که 4 سال پیش از همسرش جدا شده است و مرد  به علت ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان به سر می برد .

11 سال پیش زهرا که در یکی از روستاهای استان زندگی می کرد از طرف مدرسه به اردوی خارج از روستا رفت  و در یکی ازاماکن مقدس در بندرعباس ، با دیدن سعید ، دلش به دل او گره  خورد و مدتی بعد علیرغم مخالفت خانواده ،  به نامزدی این پسر همسن  وسال خود در آمد و درهمان سال با مهریه 114 سکه بهار آزادی ، ازدواج کرد. آنها در اوایل زندگی، روزهای خوبی را داشتند و با کمک خانواده،روزگار می گذرانند،  یک سال بعد صاحب دختری به نام سارا شدند اما کم کم رنگ  زندگی آنها تغییر کرد و هر روز بر اختلافات آنها افزوده می شد.

زن و مرد انگار هیچ وقت عاشق هم نبودند  و حرفهای تلخ و کنایه امیزی میانشان رد و بدل می شد.سعید  که کارگر روزمزد بود دل به کار نمی داد و این عامل بر  شدت ناسازگاری افزوده شده بود .

سارا نیز در این کش و قوس های زندگی مادر و پدرش قد می کشید تا آنکه تولد  4 سالگی را پشت سر گذاشت  و فهمید مادرش درخواست طلاق داده است و دو   سال بعد نیز صیغه طلاق بین پدر و مادرش جاری شد...

در دادگاه ، به سعید فرصتی داد شد تا مبلغ مهریه (2 میلیارد  و 891 میلیون و865 هزار ریال ) را تامین کند اما وی به هر دری زد نتوانست کاری از پیش ببرد تا انکه در 9 دیماه سال گذشته دست بسته وارد زندان شد.

چند ماه بعد پرونده سعید در دست مسوولان ستاد دیه استان قرار گرفت و این ستاد تمام تلاش خود را به کار بردند تا آنکه زهرا  2 میلیارد و 741 میلیون و 160 هزارریالی را بخشید و حاضر شد  با دریافت  150 میلیون ریال مهریه ، رضایت خود را اعلام کرد. ولی سعید که از پرداخت این مبلغ هم ناتوان است همچنان در زندان به سر می برد.

 شماره حساب ستاددیه

احمد مرادی نژاد مدیرعامل ستاد دیه هرمزگان ،از خیران و نیکوکاران خواست تا کمک‌های خود را جهت آزادی زندانیان  به شماره حساب‌ 0106110031007 به نام ستاد دیه،بانک ملی واریز کرده. یا با  تلفن 33627271 -076  ستاد دیه تماس بگیرند.