03

دی

1403


حوادث

29 تیر 1398 09:13 0 کامنت

دندانهای تیزش در بدن مرد 39 ساله فرو برده بود قصد رها کردن قربانی را نداشت ، جوان بشاگردی در میان چنگالهای تیز این حیوان وحشی گرفتار بود و تقلا می کرد و فریاد می کشید، اما صدایش به گوش کسی نمی رسید ، دقایقی گذشت تا  آنکه حیوان او را رها کرد و رفت ،  ترس و خونریزی باعث شد جوان،  بیهوش نقش زمین شود...
« از خانه مادرم در روستای «درالوی» با پای پیاده به سمت خانه خودم در روستای «شه بابک» درحرکت بودم و مانند همیشه از درون جنگل که  راه میانبر بود  قصد عبور  داشتم ،هوا گرم بود ،حدود ساعت 14 و 30 دقیقه (25 تیرماه)بود و 15 دقیقه‌ای می‌شد که پیاده‌روی کرده بودم ، ناگهان حس کردم سایه  حیوانی پشت سر من هست...»


 سایه سنگین حیوان درنده
ترسیده بود، به‌جز او هیچ‌کسی در آن مکان حضور نداشت ، صدای غرشی به گوشش رسید  تا خواست به پشت سرش نگاهی کندناگهان  سوزش عجیبی از ناحیه پشت گردنش حس کرد و بر روی زمین افتاد ...
« در شوک و حیرت مانده بودم، درعین‌حال درد زیادی داشتم  پلنگ با دندان‌هایش  گردنم  را گرفته بود ، به طرفش سنگ پرتاب می‌کردم گردن را رها  کرد و آرنج دستم  را به دندان  گرفت  و ... فریاد می‌زدم اما در آن اطراف کسی نبود کمکم کند احساس کردم پایان عمرم است ،خدا را صدا می‌زدم که لحظاتی بعد ناگهان این حیوان من را رها کرد و رفت... «
 معجزه نجات
ابراهیم پور ملک،نجاتش را همانند معجزه دانست .« فکر کنم حدود 20 دقیقه‌ای  بی‌هوش بودم تا آنکه به هوش آمدم و بدنم را خون‌آلود دیدم ،مات و مبهوت به اطراف نگاه کردم ، باورم نمی‌شد زنده‌ام ، خدا به دادم رسید و اگرنه معلوم نبود چه سرنوشتی انتظارم را می‌کشید».


 پیاده روی با درد شدید و خونریزی
تلفن همراه آنتن نمی داد که به خانواده اش اطلاع دهد به همین علت به سختی راهی خانه شد حدود نیم ساعتی پیاده روی به منزلش رسید ،درب باز بود و دختر کوچکش به نام هانیه 8 ساله مشغول بازی در حیاط بود ، درد شدیدی داشت، هانیه  که تا حالا پدرش را اینجوری ندیده بود به سمتش پرید علت را پرسید ولی ابراهیم علت خون آلوده بودنش را افتادن به زمین بیان کرد و از او خواست که مادرش را از خواب بیدار کند...
« همسرم سراسیمه به سمتم آمد و مرا  به درون خانه آورد و سریع برادرم که در روستای جگدان بود  را در جریان گذاشت، برادر و خواهرزاده‌ام مرا  به بیمارستان سردشت انتقال دادند که حدود 35 کیلومتری  از روستای ما فاصله داشت ، پس از رسیدن به محل ، و درمان اولیه ، جراحت‌ها را شست‌وشو دادند و کادر پزشکی بیان کردند برای جلوگیری از عفونت ناشی از گازگرفتگی  نباید  جای زخم‌ها پانسمان شود و هرروز به مرکز درمانی بروم و جراحات را درمان کنند «.
اثر چنگال‌های قوی این قلاده پلنگ،  از ناحیه بازو، زانو و گردن  این مرد کارگر باقی مانده است...


زیستگاه پلنگ ایرانی  در بشاگرد
گفتنی است: یکی از زیستگاه های این حیوان نادر در ارتفاعات بشاگرد است که در مواقعی با توجه به ذخیره کم غذایی، راهی روستاها می شوند.

دیدگاه ها (0)
img