02

دی

1403


اجتماعی

شهرستان‌ها

19 آبان 1398 10:43 0 کامنت

دریا پر از موقعیت‌های بالقوه شغلی است اما صیادی شغل اول هر ساحل‌نشینی است. برای آن‌که بفهمم اوضاع این روزهای صید در خمیر چگونه است، سری به اسکله ماهی‌گیران آن زدم. فضا آن‌قدر سوت‌وکور بود که اگر با یک آشنای محلی نرفته‌بودم، حتما فکر می‌کردم راه را اشتباه آمده‌ام. لابه‌لای حراها 10،15 قایق ماهی‌گیری کنار هم قطار شده‌بودند. نه صیادی دوروبرشان بود و نه توری که نشان دهد تازگی‌ها به آب زده‌اند.

صید بی‌رویه، بلای جان صیادان خمیری

بعضی از قایق‌ها را چپه کرده‌بودند و معلوم بود مدت‌ها، بیکار یک گوشه افتاده‌اند. کمی آن‌طرف‌تر یک مرد جوان و پدرش مشغول تعمیر قایق‌شان بودند. فهمیدن آن‌که مرد مسن‌تر کلی حرف از دریا برای گفتن دارد، سخت نبود. گپ و گفت من با «حاج احمد» صیاد هفتاد و چندساله خمیر، بیشتر از دقیقه‌ طول نکشید. سخن کوتاه و واضح بود: «حال دریا و صیاد بومی خوب نیست». حاج احمد از بچگی دریا رفته‌است. دشداشه سر تا پا سفید پوشیده‌است و آن‌قدر لهجه دارد که بعضی از کلمه‌ها و جمله‌هایش را درست متوجه نمی‌شوم. دل پُری از آدم‌هایی دارد که تا به حال برای شنیدن حرف‌هایش از دریا، پیشش آمده‌اند. فقط به شرطی راضی به گفت‌وگو می‌شود که کلمه به کلمه حرف‌هایش را بنویسم. حساسیتش آن‌قدر جدی و قابل درک است که حسابی گوش تیز می‌کنم و هرجایی جمله‌هایش برایم مفهوم نیست، دوباره می‌پرسم. بدون حاشیه می‌روم سر اصل مطلب و می‌خواهم بگوید چه چیزی آن‌قدر دلش را به درد آورده‌است. خبر دارد که قرار است مسئولان شهر را ملاقات کنم و می‌گوید: «حالا می‌روید پیش فرماندار و مسئول شیلات، بگویید آقا درد این‌ها این است که جلوی جل‌کش‌ها را بگیرید. این چه کاری است که می‌آیند میگو را بی‌رویه صید می‌کنند. این‌طوری که نسل آن گم می‌شود». حاج احمد سینه‌اش پر از خاطره و تجربه از دریاست. سر صبر و با حوصله برایم از تک‌تک‌شان می‌گوید. می‌خواهد حالی‌ام کند که شکل صیادی از گذشته تا به حال چقدر تغییر کرده‌است. «الان هرکس را می‌بینی یک تکه تور روی دوشش است و یک جایی بین حراها راه ماهی‌ها را می‌بندد و آن‌ها را صید می‌کند. نمی‌فهمند که با این کار خانه ماهی را خراب می‌کنند. حتی موقع تخم‌ریزی ماهی هم صید می‌کنند. اگر هر چیزی با اصول باشد، همه چیز سر جایش می‌ماند. الان چه چیزی به جای خودش مانده‌است؟ وضع طوری شده‌است که شب تا صبح می‌روی دریا اما حتی اندازه خرج بنزینت هم ماهی نیست که صید کنی». برایم درست و حسابی روشن نیست که دریا با آن عظمتش چطور آن‌قدر خالی شده‌است که رونق از زندگی صیادان خمیر رفته‌است؟ چرا حال و روز صید در خمیر به این وضع افتاده‌است اما بقیه شهرهای ساحلی این اندازه بحران ندارند؟ حاج احمد می‌گوید: «چینی‌ها که برای صید می‌آمدند این طرف‌ها، به صیادان یاد دادند که چراغ روشن کنند. ماهی هم به هوای همان چراغ می‌آمد طرف قایق و آن را صید می‌کردند. هرکدام حداقل 300، 400 کیلو. هر چی قایق توی لنگه، کنگ و اطراف بود، همه می‌آمدند به این نقطه از دریا. تعدادشان آن‌قدر زیاد بود که عین یک شهر روی دریا بودند. نگاه که می‌کردی همه قایق و لنج بود. طوری تور پهن می‌کردند که وقتی می‌خواستی بروی دوبی تا صبح باید دور تورها می‌چرخیدی تا تویش نیوفتی». صید بی‌رویه تور ماهی‌گیران خمیر را هرروز خالی‌تر می‌کند و اگر جلویش گرفته نشود، همین لقمه نان اندک هم دیگر در سفره صیادان خمیر نیست. «وضع دریا به‌خاطر صید بی‌رویه اینجوری شده‌است؛ از بندرعباس بگیر تا جزیره قشم، لنگه و منطقه ما همه کلا صید بی‌رویه می‌کنند. کی جلوی این‌ها را می‌گیرد؟ می‌روی به مامور می‌گویی، می‌گوید شما بروید بیاوریدشان، بعد ما جریمه می‌کنیم. ما که نمی‌توانیم برویم، کتکت می‌زنند. حتی مدعی هم می‌شوند که تو ما را لو داده‌ای. دفعه قبل یکی را کتک زدند. با شوکر طوری زده بودنش که دو ماه در بیمارستان بستری بود. دیگر کسی جرئت نمی‌کند بگوید چرا همچین کاری می‌کنید. وقتی مامور نمی‌تواند آن‌ها را بگیرد، ما که دیگر هیچ». قدیم‌ترها آدم‌ها مو که سفید می‌کردند، دوره آسایش‌شان از راه می‌رسید. حاج احمد اما هنوز پابه‌پای پسر جوانش کار می‌کند. وقت‌هایی هم که نمی‌تواند برود دریا، صید روز پسرش را می‌فروشد. «هنوز مجبورم کار کنم اما حتی اندازه خرجم هم در نمی‌آید. من یک عمر توی لنج کار کردم. صاحب لنج پول بیمه را از حسابم کم می‌کرد ولی حق بیمه را پرداخت نکرده‌بود. آسایش کجا بود؟ ما تا نمرده‌ایم باید برویم دریا». چشمم به ساختمان متروک و لنج‌های بیکاری می‌افتد که توی اسکله پهلو گرفته‌اند. درباره درآمدهای دیگری که می‌شود از دریا داشت می‌پرسم. «قدیم گمرک خمیر توی یک کپر بود ولی رونق داشت. مردم آن زمان واقعا شاد بودند. الان گمرک هست ولی صادرات و واردات نمی‌شود. اینجا به باری که ملوان‌ها با خودشان می‌آورند هم گیر می‌دهند. قبلا هر ملوانی مجاز بود تا حد مشخصی با خودش کالا بیاورد. در بقیه شهرها مثل بوشهر هنوز ملوان‌ها این حق را دارند اما در استان ما همین هم نیست».

دیدگاه ها (0)
img