اجتماعی
شعر و ترانه بخش زیادی از هویت فرهنگ و موسیقی هرمزگان را تشکیل میدهد. هرمزگان در زمینه ترانهسرایی، هنرمندان بزرگ شهیری چون نصرک، ابراهیم منصفی و علی حبیبزاده را پرورش دادهاست؛ بهطوری که ترانههای بومی هرمزگان علاوه بر اینکه زیر لب چندین نسل از مردم هرمزگان زمزمه شده، برای مردم دیگر استانهای کشور نیز خاطرهساز شدهاست. مجید ذاکری، نویسنده، شاعر و ترانهسرای نامآشنای هرمزگانی است که افراد زیادی اورا با اثر خاطرهانگیز -عزیز قد بلندُم- بهیاد میآورند.
شعر و ترانه بخش زیادی از هویت فرهنگ و موسیقی هرمزگان را تشکیل میدهد.
هرمزگان در زمینه ترانهسرایی، هنرمندان بزرگ شهیری چون نصرک، ابراهیم منصفی و علی حبیبزاده را پرورش دادهاست؛ بهطوری که ترانههای بومی هرمزگان علاوه بر اینکه زیر لب چندین نسل از مردم هرمزگان زمزمه شده، برای مردم دیگر استانهای کشور نیز خاطرهساز شدهاست.
مجید ذاکری، نویسنده، شاعر و ترانهسرای نامآشنای هرمزگانی است که افراد زیادی اورا با اثر خاطرهانگیز -عزیز قد بلندُم- بهیاد میآورند.
به گزارش صبح ساحل، شاید بتوان مجید ذاکری را نسل نوین ترانهسرایی در هرمزگان بهشمار آورد. ترانههای او ساده و ملموس است و نشان از شناخت و تسلط به ادبیات فارسی و بومیسرودههای هرمزگان دارد. مجید ذاکری چندین سال است که با خوانندگان مطرح کشور همکاری میکند و توانسته است جایگاه خود را در زمینه ترانهسرایی کشور پیدا کند.او اخیرا ترانهای را در صفحه اجتماعی خود منتشر کرده که نام روزنامه صبح ساحل در این شعر به چشم میخورد و بازخوردهای زیادی را بهدنبال داشتهاست و همین موضوع بهانهای شد تا با این هنرمند جوان گفتوگویی کنیم.
من کارشناسی منابع طبیعی خواندهام اما چون علاقمند به هنر و ادبیات بودم به این حوزه وارد شدم. ۱۲ سال است که کارمند حوزه هنری هستم و درحال حاضر سمتم کارشناس آموزش و پژوهش و کارشناس هنرهای تصویری بوده وهمچنین یکی از مسئولان کانون داستان آنجا هستم.
از اولین تجربههای خود در نوشتن ترانه بگویید.
اولین تجربهها همیشه ریشه در خردسالی فرد و ذهنیت کودکانه او دارد. من در دوران دبستان علاقه زیادی به خواندن کتاب داشتم و در همان اوقات با ذهنیت کودکانهام خیالبافی و داستانپردازی میکردم.سالها بعد بهصورت جدی نوشتن داستان کوتاه را شروع کردم و در کنار آن اصول ترانهنویسی را هم بهصورت کاملا خودآموز فراگرفتم.اولین باری که بهصورت جدی ترانه نوشتم مربوط به زمان خدمت سربازی در شیراز است که با دوستی بهنام مهراب بهرامی که درحوزه موسیقی فعالیت میکرد آشنا شدم و او طی یک اتفاق من را در رودربایستی قرار داد و درواقع بهنوعی من را مجبور به نوشتن ترانه کرد و گفت تو اصول ترانه را میفهمی پس میتوانی بنویسی و این آغاز ترانهسرایی من بود که بعدا به آن علاقمند شدم.
یکی از اولین کارهای من تیتراژ برنامهای بهنام شوبندر «بود که پنج خواننده آن را اجرا کردند و دومین ترانه من هم» همنشین ملائک به خوانندگی هادی آرمین بود که طرفداران زیادی هم داشت.
ترانه عین زندگی است و با مردم عجین شدهاست. درواقع منبع الهام من مردم و زندگی است و ماهیت اصلی کار من همان چیزهایی است که دور و برم وجود دارد و همان اتفاقاتی که در پیرامونم رخ میدهد.
هر اثر هنری رگههایی از واقعیت دارد اما در واقع خیال و واقعیت درهم آمیختهاند. البته ممکن است گاهی عنصر خیال پیشی بگیرد؛ مثلا داستان ترانه «دکمه» برای من اتفاق نیفتادهاست و از تخیل من سرچشمه گرفته هرچند قسمتهایی از این ترانه به واقعیت خود من هم برمی گردد.
نه ترانهسرایی در ایران نمیتواند به منزله یک شغل باشد درحالیکه در کشورهای دیگر ممکن است یک شغل محسوب شود چون اینگونه تعریف شدهاست اما متاسفانه در کشور ما این چنین نیست و از حمایتی هم برخوردار نیست؛ اما یک احساس و کشف فوقالعاده است چون در درجه اول خود شما هستید که از این کار لذت میبرید؛ بنابراین من به ترانهسرایی نه بهعنوان یک شغل بلکه بهعنوان یک فرصت نگاه میکنم که میتوانم احساساتم را بیان کنم و دیگران را در این موضوع سهیم کنم
من اهل ریسک کردن هستم و دوست دارم فضاهای تازه را تجربه کنم و ببینم آیا این فضاهای تازه را دیگران هم میتوانند بپذیرند و با آن ارتباط برقرار کنند یا نه؛ بنابراین بزرگترین چالش برای من استفاده از فضاها و کلماتی است که تابهحال وارد ترانه نشده اند.
به نظر من اگر انسان زرنگ و هوشیاری باشید میتوانید هردو را باهم داشته باشید؛ یعنی فضای تازهای را تجربه کنید اما این تجربه کردن نباید چشمبسته باشد. هنگام خلق ترانه شما نمیدانید که چه اتفاقی میافتد. ممکن است یک شاهکار خلق کنید یا برعکس پس از اجرا میبینید که همه آن ترانه را پس میزنند که این اتفاق برای خود من هم افتاده است.
(تردید دارد که اسم ترانه را بگوید یا نه) بهتر است که نگویم اما ترانه ای داشتم به اسم «بگو کات» که فکر میکردم امروزی است و از آن استقبال میشود ولی چون این ترانه سفارشی بود بازخورد خوبی نداشت و بدون هیچ خجالتی میگویم که ترانه خوبی نبود.
بله اکثر اوقات اینگونه است و نظر آنها را هم میپرسم چون آن ترانه در نهایت به اسم آن خواننده بیرون میآید و جزو شناسنامه کاری آن خواننده خواهد شد.
بله اما شاعران را بیشتر میپسندم؛ مثلا به شاملو و فروغ علاقمندم و دربین ترانهسرایان شهیار قنبری و روزبه بمانی را دوست دارم؛ ابراهیم منصفی را تحسین میکنم و دنیای خاص ترانههایش را دوست دارم.
(میخندد) بله ترانههایی بودهاست اما درنهایت بعضیها باوجود مقاومت من توانستهاند این ترانههارا بهدست بیاورند.هنوز ترانههایی وجود دارد که دوست ندارم به کسی برای اجرا بدهم چون بهشدت این ترانههارا دوست دارم و خیلی برایم خاص هستند اما یکی از همین ترانهها به نام -جو گندم-را اخیرا به اسحاق احمدی دادهام و قرار است که آن را اجرا کند و همین طور ترانه ای که بزودی آن را با صدای دوست خوبم غلامرضا صنعتگر-خواهید شنید.
نه اعتقاد من این است که باید سعی کنید در کار خود بهترین باشید. یک ترانهسرای خوب بودن بهتر از این است که یک خواننده متوسط باشید. من به کیفیت خیلی اهمیت میدهم و ترجیح میدهم که روی یک موضوع تمرکز کنم. من در حوزه داستان بیش از صد رتبه کشوری، منطقهای و استانی کسب کردهام و در حال حاضر داستان و ترانه را بهصورت جدی دنبال میکنم و به خوانندگی فکر نمیکنم.
نه خیلی کم پیش آمدهاست. هر آدمی که کار هنری انجام میدهد بعد از مدتی پوستاندازی میکند و ایدهها و آثارش را نو میکند و در این فضای تازهای که من تجربه میکنم ممکن است اگر از چیزی خوشم بیاید آن را به همان شکلی که دوست دارم بنویسم و هیچ گونه ترسی از آزاد نوشتن ندارم.
برای قضاوت کردن راجعبه این موضوع خیلی زود است. منصفی به واسطه جهانبینی مخصوص خود، دنیای شخصی خود را خلق میکرد و از همه عناصر برای شاعرانه کردن فضای اطراف خودبهره می برد. بر همین اساس میتوان گفت دیدگاه و جهانبینی این دو نسل متفاوت است. اگرچه ابزار بیشتری در اختیار این نسل است اما نمیتوان درحال حاضر راجعبه این موضوع قضاوت کرد.
اولین مجموعه ترانههای من عزیز قدبلندُم بود که از این مجموعه استقبال زیادی شد و دومین مجموعه همین کتاب کشتی نوح بود که نشر امینان آن را چاپ کردهاست. اکثر ترانهها اجرا شده و ویژگی خاص کتاب این است که مانند کتاب عزیز قد بلندم، آکورد نویسی شده. شاهد استقبال خوبی از این کتاب بودم و بزودی به چاپ دوم می رسد.هرچند باید اضافه کنم دو کتاب داستانهای بومی استان هرمزگان که یک کار پژوهشی بود با همکاری خانم ماندگاری و عباسی چاپ شدهاست و دو مجموعه داستان «ما که با حود غریبه نیستیم» و «تا همیشه» که کارهای مشترکی بودند از من چاپ شدهاست.
بله درحال جمعآوری مجموعه داستانها و ترانههای فارسیام هستم. مشکلی که وجود دارد این است که بازار نشر بهشدت بد است و اگر بخواهم کتابی مثل همین کتاب کشتی نوح را چاپ کنم، قیمت کتاب دو تا سه برابر بیشتر میشود واز آنجایی که من همیشه به مخاطب فکر میکنم، وقتی کتابی را با هزینه بالا چاپ کنم و مردم نتوانند آن را تهیه کنند و بخوانند، هیچ ارزشی ندارد؛ بنابراین منتظرم شاید وضعیت نشر و قیمت چاپ بهتر شود.
اصلا خوب نیست؛ دوستانی هستند که در این زمینه کار میکنند و همگی برای من محترم هستند اما من وضعیت را خوب نمیبینم چون خیلی از این افراد سعی میکنند دنبالهرو دیگران باشند و هیچ خلاقیتی به خرج نمیدهند؛ مثلا دوستداشتن و عشق را میتوان به یک شیوه جدید و تازه در ترانه به تصویر کشید اما ما شاهد تکرار در این عرصه هستیم. در ترانههای ملل، به مفاهیم گستردهای پرداخته میشود؛ هرچند فرهنگ ما آمادگی پذیرش برخی ترانههارا نداشته باشد اما میتوان گریزی بر فضاهای تازه زد و این چرخه تکرار در ترانهسرایی را از بین برد.
ابتدا این را بگویم که موسیقی هرمزگان در ایران، موسیقی شناختهشدهای است و جایگاه خود را بهدست آوردهاست و دیگران آن را بهخوبی پذیرفتهاند. بر همین اساس در کنار موسیقی هرمزگان، بومیسرودهها و ترانههای هرمزگان هم که جزئی از آن موسیقی هستند، قابل احترام و پذیرفتهشده هستند. از نظر من موسیقی معرفی شده به کشور تحت عنوان موسیقی هرمزگان، در واقع خدمتی به ترانههای هرمزگان بودهاست.
وقتی از ترانه صحبت میکنیم درواقع منظورمان کلام موزونی است که برای استفاده موسیقیایی نوشته میشود. پس باید ترانه طوری نوشته شود که بتوان در راستای موسیقی از آن استفاده کرد وآن را به موسیقی پیوند زد. موسیقی و ترانه در واقع مکمل یکدیگر هستند. درست است که ترانه بهصورت مستقل در کتاب یا روزنامه چاپ میشود اما هویت واقعی ترانه زمانی نمود پیدا میکند که لباس مناسب خود که همان موسیقی است را بر تن کند.
این موضوع بهصورت بده بستان است و ارتباط متقابلی میان این دو وجود دارد.
ذات هنر ناخودآگاه است؛ به این معنی که ناخودآگاه شما پر از حسآمیزی، تخیل، واژه، رنگ و ... است و شما سعی میکنید به این ناخودآگاه شکل و فرم دهید اما پس از مدتی ذهن شما آموخته و تربیت میشود و یادمیگیرید که بهصورت خودآگاه هم اینکار را انجام دهید؛ زیرا شما گنجینه واژگان و ایدههای خاص خود را دارید و فقط کافیاست زمان بگذارید تا یک اثر هنری خلق کنید.
نه هیچوقت مشکل ممیزی نداشتهام و چه در سطح کشوری و چه استانی برای مجوز کنسرت هیچ ایرادی به ترانههایم گرفته نشده و برای چاپ کتابهایم هیچ مشکلی بهوجود نیامدهاست. من فکر میکنم که سختگیری چندانی در این قضیه وجود ندارد.
قبل از هرچیز دیدگاه و جهانبینی آن فرد برای من اهمیت دارد؛ و من از طریق صحبت کردن با آن فرد متوجه میشوم که چند مرده حلاج است؛ بنابراین آدمی که باسواد باشد برای من ارزشمند است و حتی بحث مالی دیگر مطرح نیست. هرچند انتخابهایی اشتباهی هم در گذشته داشتهام و کارهای ضعیفی ازمن منتشر شده است که البته ممکن است گاهی فرد ارائه خوبی انجام نداده است یا اینکه در معذوریت مجبور به همکاری شدهام.
شک نکنید؛ خیلی از افراد فکر میکنند که چون هادی کم کار است ما باهم رابطه کاری نداریم اما باید این خبر را بدهم که من و هادی در این چند وقت به شدت در حال همکاری هستیم و این همکاری پررنگ است و تیم ما پابرجاست و هر روز راجعبه ایدههای نو صحبت میکنیم. پس منتظر خبرهای خوبی باشید.
اگه توا چن رو دگه /به «صبح ساحل»، تو بگه...
عکسِ گپ ِمه چاپ بُکن /تا هر که روزنامه اَخون
دلی بسوزه و بُدن .../گم بودنم، گردنِ تن
چن سالمِن؟ فِکر اَ کنم کِه نادونی
چن سالمِن ؟ تخاست بِه مِه عوض کنی
چن سالمِن؟ چِه فرق ایشه بیست؟ بیست و هفت؟
هر کِه ایگو کجان؟ بِگه ... وِل ایکه رفت!
وقتی ما راجعبه ترانه صحبت میکنیم منظورمان خود زندگی است؛ ترانه یعنی هرچیزی که به من و شما مربوط باشد و با مردم عجین باشد. هر بو، رنگ، شکل، فرم و خاطره میتواند یک ترانه باشد. مگر قدیمی تر از روزنامه صبح ساحل هم وجود دارد؟ صبح ساحل جزو زندگی همه ما بودهاست.
چند نفر را سراغ دارید که خبرهای خوب یا بد را در این روزنامه خواندهاند؟ خبرهایی که خوشحالشان کردهاست یا باشنیدن آن ناراحت شدهاند یا آنها را سر ذوق آوردهاست.اسم صبح ساحل برای من یک حالت نوستالژیک دارد و چون جزئی از خاطرههاست پس باید در ترانه نمود پیدا می کرد. ما باید عین واقعیت را در ترانههایمان بیاوریم و آنها را ماندگار کنیم و من دوست داشتم که این کار را انجام دهم.
به شدت بازخوردهای مثبتی دریافت کردم و پیامهایی مثبت زیادی چه بهصورت عمومی و چه بهصورت خصوصی و در جمع دوستان یا از طریق ایمیل و راههای مختلف واکنشهای خوبی دریافت کردم. این شهر پتانسیلهای زیادی برای سرودن ترانه دارد و میتوان چیزهای مختلفی را دستمایه سرودن ترانه قرار داد. سرودن این ترانه برای من بسیار دلچسب بود و اینکه بهانهای برای این گفتوگو شد خوشایندتر است.
احساس میکنم این روزها مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه را آزرده کرده است پس بهترین فرصت است که هنر به کمک مردم بیاید و فرقی نمیکند چه هنری باشد موسیقی باشد یا سینما، هرچیزی حالمان را خوب کند ارزشمند است و من امیدوارم که همیشه حال دلمان خوب باشد.
تگ ها:
نظرسنجی
اخبار مرتبط
عیادت از نویسنده هرمزگانی
طرح هادی در ۵۲ درصد روستاهای کشور اجرا نشده است
معادل سازی خودروهای ثبت نامی
صید بیش از ۵ هزار تن ساردین ماهی از آبهای ساحلی جاسک
رشد ۳۷ درصدی کمکهای مردم هرمزگان به مددجویان کمیته امداد
پربازدیدترین ها
مجموعه سازه گستر گامبرون
شرایط جدیدی برای دریافت کارت اعتباری سهام عدالت اعلام شده که براساس آن شش گروه از سهامداران نمیتوانند کارت اعتباری بگیرند.
مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان منطقه آزاد قشم از الکترونیکی شدن مراحل ثبت نام و تمدید کارت شهروندی قشم با هدف کاهش مراجعات حضوری برای کنترل بهتر و مقابله با شیوع ویروس کرونا در جزیره خبر داد.
جدیدترین اخبار
توقیف کانتینرهای حامل روغن پایه قاچاق در یکی از بنادر هرمزگان
قرقیزستان ۲ - ۳ ایران/ باز هم یک برد سخت برای تیمملی!
کشف قریب به ۷۰۰ هزار لیتر سوخت قاچاق در هرمزگان
توقیف شناور حامل سه تن کوسه بال سیاه نادر در کیش
جزئیات نقل و انتقال دانشجویان علوم پزشکی اعلام شد
کمیسیون تلفیق با کاهش تعرفه واردات خودرو به ۶۰درصد موافقت کرد