03

دی

1403


شهرستان‌ها

12 اسفند 1398 08:35 0 کامنت

زنان فروشنده، که پشت دیوار کوتاه ورودی اسلکه بساط کرده‌اند و صنایع دستی، خاک و صدف‌های هرمز را می‌فروشند، اولین کسانی هستند که وقتی وارد جزیره می‌شوی، به تو خوش‌آمد می‌گویند. مهم نیست هوا چقدر گرم یا سرد باشد، همیشه بساط‌شان پهن است. چادرهای‌شان را دور سرشان پیچیده و منتظرند نگاهی به صنایع دستی پهن‌شده مقابل‌شان بیندازی و چیزی بخری. زنان بخش مهمی از نیروی کار را در هرمز تشکیل می‌دهند که در کنار زیبایی‌ها و جذابیت‌های جزیره، کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. مادرانی که سال‌هاست با مشکلات فراوان روزگار می‌گذرانند. سرپرست خانوارهایی که تنها درآمد ثابت‌شان مبلغ ماهانه یارانه و مستمری کمیته امداد امام خمینی (ره) است. درآمد مردم جزیره به حضور گردشگرانی وابسته است که برخلاف آنچه تصور می‌شود، تمایل چندانی به خرید صنایع دستی ندارند. گرانی این روزها، بر روی دوش ما و آن‌ها، وزن متفاوتی دارد.
نبود بازارچه‌ای برای فروش محصولات صنایع دستی
خاله رقیه یکی از زنان کنار اسکله است که 10 سالی می‌شود فروشندگی می‌کند. سال‌هاست که یک تنه زندگی خانواده‌اش را اداره می‌کند. همسرش ترک‌شان کرده‌است. همه فکر و ذکرش این است که بتواند تا آخر ماه، هزینه‌های خانواده‌اش را تامین کند. فرقی نمی‌کند باد بیاید یا گرما امان آدم را ببرد، هر روز صبح، قبل از حرکت اولین شناور به سمت هرمز، به اسکله می‌رود. او تنها نیست. زنان دیگر نیز کم‌کم به او اضافه می‌شوند. آفتاب هرمز در این فصل مهربان‌تر است. خاله رقیه و سایر زنان فروشنده صنایع دستی، امیدوارند فروش خوبی داشته‌باشند تا در فصل‌هایی که گردشگران تحمل آفتاب بی‌رحم و گرمای جنوب را ندارند و به جزیره رنگین‌کمانی هرمز کمتر سر می‌زنند، پس‌اندازی داشته‌باشند. باران برای من و خاله رقیه مفهوم و لذت متفاوتی دارد. این را وقتی فهمیدم که پس از باران دوباره سری به اسکله، دریا و خاله رقیه زدم. او و سایر زنان فروشنده کلافه، کالاهای خیس و خسارت‌‎دیده‌شان را وارسی می‌کردند. آن‌ها به این وضعیت عادت کرده‌اند. سایه‌بان و غرفه‌ای برای فروش محصولات‌شان ندارند؛ یا آفتاب رنگ و روی محصولات‌شان را تغییر می‌دهد یا باد و باران خیس و غیرقابل فروش‌شان می‌کند.
بیرون از اسکله و در کنار قلعه پرتغالی‌ها، زنان پشت میزهای چوبی و به فاصله کم از یکدیگر لباس، برقع، گردنبند و اشیا تزئینی شیشه‌ای می‌فروشند. آن‌ها نیز وضعیت متفاوتی با زنان داخل اسکله ندارند. اغلب سرپرست خانواده‌های پرجمعیتی هستند که از وعده تکراری احداث مکانی مناسب فروش محصولات‌شان خسته شده‌اند. هر روز بر دوش یا با موتور سه‌چرخ‌هایی که در هرمز زیاد دیده می‌شود، وسایل‌شان را جابه‌جا و مسیر تکراری خانه تا قلعه را طی می‌کنند. کسی از خسارت روزانه جابه‌جایی محصولات‌شان، روی آسفالت‌های قدیمی و پر از چاله هرمز خبر ندارد. در این سال‌ها که مسئولان به دلایل مختلف، همچنان در پشت میزهای‌شان، سر مکان مناسب احداث سایه‌بان، غرفه و بازارچه دائمی به توافق نرسیده‌اند، این زنان خستگی ناپذیر مانند گذشته کار می‌کنند. به‌قول یکی از همین زنان: «نمی‌شود زندگی را تا حل اختلاف سلیقه‌ها متوقف کرد».
خاله مریم میل چندانی به صحبت ندارد. می‌داند که با حرف زدن وضعیتش تغییر نمی‌کند. از دور به صحبت‌هایم با زنان دیگر و حرف‌هایی که بین‌مان رد و بدل می‌شود، گوش می‌دهد. از نتایج گفت‌وگویم با مسئولان شهر که می‌گویم و وام‌هایی که برای توسعه کارشان معرفی می‌کنم، خنده‌اش می‌گیرد. بلاخره سکوتش را می‌شکند و می‌گوید: «توانایی بازپرداخت وام را ندارم. مگر من چقدر فروش دارم؟ علاوه‌بر این باید ضامن هم داشته‌باشم. چه کسی ضامن من می‌شود؟ وام برای کسی مناسب است که پول داشته باشد». جوابش باعث می‌شود چیز بیشتری نگویم و از آن‌جا دور شوم. من هم مانند مسئولان شهر، بدون در نظر گرفتن شرایط این زنان، فقط آنچه را شنیده‌بودم، بازگو کردم. کاغذبازی‌ها و سختگیری‌های اداره‌ها و بانک‌ها و عدم توانایی در بازپرداخت وام، از دلایل بی‌رغبتی برای گرفتن وام بین زنان است. در مصاحبه با مسئولان جزیره دریافتم، با وجود این‌که هرمز سال‌هاست که یک مقصد گردشگری است، زنان فروشنده هم‌چنان در شرایط نامناسب آب‌وهوایی و بدون بازارچه‌ای دائمی کار می‌کنند. طرح احداث بازارچه صنایع دستی یکی از مواردی است که در سند توسعه جزیره هرمز آمده‌است. با این وجود این طرح نیز مانند بسیاری از طرح‌های دیگر معلق مانده‌است و معلوم نیست چه سرانجامی خواهد داشت.
صیادِ بی‌حامی
مشکل اشتغال در جزیره مختص زنان نیست. مردان نیز فرصت‌های شغلی محدودی دارند. شغل اکثر مردان در جزیره صیادی است. برخی نیز موتوری تهیه کرده‌اند و گردشگران را دور جزیره می‌گردانند. صیادان در ساعات مختلف روز به دریا می‌زنند و سهم زندگی‌شان را از دریا می‌گیرند. «احمد» صیاد است. خسته و بی‌حوصله به سوالاتم پاسخ می‌دهد. می‌توانم حدس بزنم اولین کسی نیستم که برای او از مشکلات زندگی‌اش تعریف می‌کند. «من جاشو (ملوان) هستم. قایق ندارم. درآمد روزانه‌ام کمتر از 60 هزار تومان است. آن هم به صیدی بستگی دارد که آن روز می‌شود. این روزها گرانی بنزین و نظارت‌های عجیب بر قایق‌ها، باعث شده‌است مانند گذشته به دریا نرویم. صیاد حمایت نمی‌شود. اگر تورمان خراب شود یا اتفاقی برای قایق بیفتد کسی نیست که خسارتش را پرداخت کند. پول خرید قایق را ندارم. وام تنها بخشی از هزینه قایق را تامین می‌کند که خودش کلی دردسر دارد. با یارانه و ماهی 60 هزار تومان، می‌شود زندگی کرد؟»
کشاورزیِ مغفول‌مانده
در گردشی که به دور جزیره داشتم، زمین کشاورزی را دیدم که در آن آلئوورا کاشته بودند. سری به آن زدم و با کشاورز آن از وضعیت کشاورزی در جزیره گپ زدیم. «در هرمز تنها چهار نفر به کشاورزی مشغولند. بخشی از زمین‌های هرمز متعلق به منابع طبیعی است که شرایط واگذاری‌اش دشوار است. به‌دلیل شرایط سخت و غیرمنطقی وام‌ها، ترجیح دادیم سرمایه اولیه را خودمان فراهم کنیم. ابتدا از اداره آب‌وفاضلاب جزیره آب مورد نیازمان را تامین می‌کردیم اما به‌دلیل درجه شوری آب، بیشتر محصولات‌مان بعد از یک سال از بین رفت. تهیه آب از طریق لوله‌کشی و انتقال آب‌شیرین جزیره به اینجا امکان پذیر نیست. آب شیرین‌کن جزیره به زحمت پاسخگوی نیاز شهروندان است. تهیه آب‌شیرین‌کن مجزا برای کشاورزی، از برنامه های مسئولان بود اما تا امروز در این خصوص اقدامی صورت نگرفته‌است. اغلب کشاورزان به‌ دلیل تامین هزینه‌های کشاورزی از طریق سرمایه شخصی و تحمل ضررهای فراوان، رغبت کمی به امتحان شیوه‌های نوین مقابله با آب شور، مانند انواع آب‌شیرین‌کن‌های مغناطیسی دارند». محصول‌های کشاورزی در هرمز، نزدیک به دو برابر قیمتش در بندرعباس به فروش می‌رسد. برایم عجیب بود که چرا حتی سبزی و صیفی‌جات را که به‌راحتی می‌توان در شرایط گلخانه‌ای پرورش داد، نیز از مرکز استان تهیه می‌شود. از «عباس» در مورد تجربه کشت سبزی و صیفی جات پرسیدم. «با وجود مرغان دریایی نمی‌شود به‌راحتی سبزی را در فضای باز کشت کرد. یکی از اهالی گوجه فرنگی و صیفی‌جات را به‌صورت آزمایشی در گلخانه کاشت اما به دلیل هزینه بالای گلخانه، تولیدش متوقف شد. ما کاشت هندوانه را نیز امتحان کردیم اما به دلیل شوری آب، تمامی محصولات از بین رفت. مشکل اصلی در جزیره هرمز علاوه‌بر کمبود زمین، آب است. میزان بالای شوری آب علاوه‌بر زمین نمکی جزیره، شرایط را برای کشاورزی مشکل کرده‌است. از سال گذشته کشت درخت لیمو را آغاز کرده‌ایم که برای آبیاری‌اش، آب شیرین را از طریق مخازن نگه‌داری آب، از جزیره به اینجا انتقال می‌دهیم. در گذشته درختان نخل، کُنار و پنبه به دلیل شوری آب و زمین، پس از مدتی خشک شدند. در جزیره به‌جز کشت گیاه آلئوورا، نخل، کُنار، گواوا و پاپایا در شرایط مناسب، قابل کشت است. گیاه آلئوورا سازگارتر است. ما آلئووراهای تولیدی‌مان را در شهرستان‌های دیگر نظیر اصفهان و آذربایجان شرقی می‌فروشیم.» با اینکه کشاورزی و توسعه آن در هرمز می‌تواند شغل جایگزین صیادی باشد اما حمایت‌های لازم برای گسترش و رفع مشکلات آن انجام نشده‌است. معرفی شیوه‌های نوین رفع شوری آب و زمین، اعطای‌وام‌های کم‌بهره برای خرید آب‌شیرین‌کن یا راه‌اندازی آب‌شیرین‌کن مختص کشاورزی در جزیره، حمایت از کشاورزان برای تامین نیازهای مصرفی شهروندان از جمله راهکارهای تقویت کشاورزی در هرمز است. اکثر مردان و زنان هرمزی، در شرایطی که هرمز سرشار از فرصت‌های شغلی است که با کمی حمایت و آگاه‌سازی به‌راحتی می‌توان از آن بهره برد، همچنان فرصت‌های شغلی محدود است. نبود زیرساخت‌های مناسب، نبود حامی و گاه کم‌کاری ارگان‌های دولتی در تسهیل شرایط اشتغال در جزیره، موجب شده‌است تا شهروندان به‌جز صیادی، به شغل دیگری نیندیشند. شغل‌های غیر فصلی جایگزین صیادی، کمتر به جوانان معرفی شده و تاکنون از آن‌ها حمایت کافی نشده‌است. با توجه به آمار بالای صیادان و صید بی‌رویه آبزیان، برای حمایت از حیات آبزیان، کشاورزی باید در کنار سایر شغل‌ها گسترش یابد. پیش از آن لازم است که مشکلات این بخش حل شود تا جوانان جویای کار به فعالیت در این بخش ترغیب شوند.
*اسم‌ها مستعار است.

دیدگاه ها (0)
img