حال بد حال خوش



روزی موسا (ع) جمجمه ای را بر تندابی دید که دور خودش می سُرید و با خودش می گفت؛ *بد نیاد از این بَتر ...* در هر چرخش و هر گذر از رادع و مانع و سنگ و چوبی همین عبارت از دهان جمجمه خارج و ساطع می شد!
موسا با خود گفت؛ خداوندا بتر از حال این جمجمه سرگردان بر تنداب حالی است؟
ناگاه جمجمه به شدتی تمام به سنگ ستبری خورد و تکه تکه و ریز ریز شد ... *همیشه حالی بتر از حال امروزین ما می تواند، باشد!*
نوروز تحول است و از حالی به حالی شدن، ما در چرخه طبیعت از حالی گرفته و ناخوش به حالی خوش بر می گردیم. از زمستان سیاه گذر می کنیم و به بهار سبز و پر شکوفه می رسیم، عید نیز اعاده و بازگشت جهان به حال خوش است. نه اینکه هر سختی آسانی را به همراه دارد. و از هر گُداری به دشتی فراخناک قدم خواهیم گذاشت، این ثنویت طبیعت است!
این روزها حجم خبرهای ناخوشایند در مملکت ما تمامی ندارد. عصر انفجار اطلاعات و اطلاع رسانی ثانیه ای نیز بر این موضوع دامن می زند، و این اختیار ما است در حجمی از خبرهای ناخوشایند و عنان گسسته که گاهی درستی و نادرستی اش نیز ناپیدا است، دست و پا بزنیم یا غوطه ور باشیم یا راهی برای رهایی از خبر ناخوشایند و حال بد مان پیدا کنیم. ماهیت وجودی خبر بر پایه رخدادها و رویداد های خبر ساز است. سویه خبر نیز به سمت خبرهای خشن و زبر است. و ما ناچار برای بود و هستی مان نیازمند شنیدن خبر هستیم، گاهی حال مان از شنیدن و تکرار این همه مصیبت به هم می خورد و ناخوش می شویم. بالانس و متعادل نگه داشتن حال مان بستگی به خودمان دارد که چگونه خبرها را باور کنیم و چه استنتاج درستی از آن داشته باشیم!
برای رهایی از عواملی که استرس زا و حال ناخوش کن است دانش جدید بشری راه های نوینی را جلو پای بشر امروزین گذاشته است، برخی از این راه حل ها مانند پاک کردن صورت مساله است. مثال؛ می گویند در برخورد با برخی از بیماری ها و مقابله با آن به دنبال جستجو و اطلاع گرفتن ریز مسائل در فضای وب نباشیم و هر چیزی را گوگل نکنیم. زمانی شاید و اگر افلاطون می گفت؛ *دانایی فضلیت است*، عبارتی درست می بود اما امروزه برای مقابله با برخی از حالات ناخوش کننده نادانستن راهی برای گریز است.
تجربه شخصی که به آن دست یافته ام و می خواهم با شما خواننده این مطلب به اشتراک بگذارم این است که؛ گاهی نادانی فضلیت است!‌ و شاید مصداق این سخن همان حرف قدما باشد، خود را ساکن وادی بیغمی کردن!
خردمند درد می کشد، دانایان و بهدان های قوم در محاق قدرت گرفتار می آیند یا خود راه انزوا را پیش می گیرند و کم کم در اسید زمانه حل می شوند.
راه رهایی بشر و حال و حالت خوش داشتن بستگی به رو راستی با خود و بازگشت به فطرت طبیعت و جان هستی دارد. مادر طبیعت دامانش را گسترانیده تا آدمی فرزندی خلف و خلیفه ای رستگارگر برای موجودات از جمادات،آسمان و زمین‌ گرفته تا آب، هوا، گیاهان و جانوران باشد.
خلیفه اللهی به جز با رو راستی اتفاق نمی افتد، خلاف رود هستی شنا کردن همان حال ناخوش است و گرفتار آمدن در زنجیر ما و منی، حال خوش محصول اندیشیدن درست و موافق با فطرت هستی است. بیایید در آستانه تحولات مام زمین حال مان را با تفکر درست و احترام به دیگر آدمیان، مراعات حقوق همه ی باشندگان کره خاک، رعایت انصاف و مروت، دوری از افکار پلید، پرهیز از هرگونه خشونت کلامی و بدنی و محترم شمردن همدیگر، خوب کنیم ...

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها