استانداری که ما داریم !

صبح ساحل، سیاسی _ گویا قرار نیست روح و روان مردم نجیب وصادق هرمزگان حتی برای مدتی اندک بی دغدغه از رفتارهای غیر منطقی وتبعیض آمیز وبرخوردهای دوگانه ونحیف رنگ آرامش به خود ببیند آنگونه که اگر سه دهه از سالیان اخیر را بررسی کنیم هر دهه با خود دغدغه هایی از جنس سوهان روح وعذاب وجدان تحفه تلخ تصمیم گیرانی است که پشت درهای بسته وبدون توجه به حساسیتها وحقوق اجتماعی وقانونی وعرفی تقدیم این مردم شریف می کنند. اگر در دهه 60 انتقال مجتمع عظیم ذوب آهن که اساساً پس از سالها مطالعات علمی ومیدانی برای بندرعباس مکان یابی شده بود وتنها به سلیقه  وحس وحال چند وزیر و وکیل به اصفهان منتقل شد ونتایج مادی ومعنوی آن که می توانست فضای اقتصادی واجتماعی هرمزگان را متحول کند باعث آباد شدن دهی چون مبارکه به شهری برخوردار شد. در ادامه ودر دهه هفتاد الحاق معدن فاریاب رودان به لطف لابی گردن کلفت کرمانیها به این استان رفت تا اهالی مظلوم شرق استان در چند قدمی خانه خود بی نصیب از ثروتی شوند که سالها در موقعیت زندگیشان برای آن خون دل خورده اندوامید به اشتغال فرزندانشان داشتند. در دهه 80 نیز تحولات واتفاقات بسیاری رقم خورد که ثروت وموقعیت های ممتاز هرمزگان در کوتاه بودن دست مردم این سامان از قدرت در حوزه های تصمیم ساز حاکمیتی مثل آب خوردن در سکوت و سکونی وهم آمیز از نجابت هرمزگانی ها سهم مناطقی دیگر از کشورشد که خدا می داند به هیچوجه محرومیت ونیاز هرمزگان را نداشته اند. والبته این پایان ماجرا نبود چرا که به قول قدیمی ها خدانکند کسی یتیم باشد و هرمزگان چون بچه ای یتیم در کشاکش لابیهای قدرتمند وتاثیر گذار استانهای برخوردار در وزارتخانه ها ومراکز حاکمیتی آنقدر بی کس است که هر روز برایش خط ونشان می کشند. از چند سال قبل که بحث الحاق بخشی از مناطق غربی هرمزگان به استان فارس آنهم با دلایل خنده دار همچون به دریا راه یافتن فارسیها مطرح شد به وضوح و آشکارا حساسیتهای عرفی ومنطقه ای مردم این سامان به بازی گرفته شده وفضای روانی استان را دستمایه اهداف سیاسی نمودند. هر چند در این سالها و در ارتباط با این موضوع به سبب افزایش آگاهیهای مدنی در هرمزگان و مطرح شدن واکنشهای منطقی ودلسوزانه از سوی برخی نمایندگان، نخبگان، رسانه ها ومسولان محلی ونماینده ولی فقیه در استان در رد چنین تصمیماتی سخیف هر بار بساط این ادعاهای مسخره جمع می شد اما گویا سرانجام و در ادامه قول و قرارهایی که دولت سابق برای الحاق بخشی از هرمزگان به فارسیهای پر نفوذ ارزانی داده بود و در شرایطی که مدیریت عالی هرمزگان در سکوتی شائبه آمیز وخنثی روزهای پایانی خود را انتظار می کشید وظاهراً نمایندگان ونخبگان استان نیز هر یک در حس وحال تعیین استاندار جدید مطابق با فکر ونگاه خود گیر این در و آن در اتاق وزرا بودند استاندار فارس این بار مستند  به نامه های ابلاغی سینه جلو داده وخبر از به دریا پیوستن فارس می دهد! در این باره چند نکته قابل طرح است از جمله:

اول: اینکه هیچ انسان منصف وهیچ عقل سلیمی در هیچ کجا از این مملکت نمی تواند بفهمد وهضم کند که مثلاً به دریا رسیدن استان فارس از طریق کندن بخشی از هرمزگان چه موفقیت یا امتیاز تازه ای است ؟ آیا هرمزگان کشوری دیگر و عبور از مرزهای آن و  رسیدن به خلیج فارس تا کنون قاعده گذرنامه و ویزا بوده است؟

آیا هرمزگان فدرالی اداره می شود ومثلا فارسیها برای توسعه تجارت واقتصاد محتمل هزینه مازاد و قوانین وضع شده ایالتی دیگر بودند؟ ودهها دلیل دیگر که اساساً نیاز به طرح آن نیست شما که الحمدلله بر خلاف هرمزگان از کیگ قدرت وثروت این مملکت سهم خوبی دارید وبرای رسیدن به مطامع سیاسی خود تمامی حساسیتهای مردم این منطقه را نادیده می گیرید پس چه نیاز به طرح استدلالهای ایچنینی! صادقانه بگویید که چه در سر دارید؟

دوم: اصلاً قصد ندارم آنچه را که این روزها در لحن و گفت و گوهای مردم استان مبنی بر شیرازی بودن استاندار فعلی هرمزگان و دخیل شدن این نگاه در بروز چنین موضوعی را تکرار کنم چرا که نگاه منطقی به اتفاقات هرگز با مسایل احساسی قابل جمع نیست اما هرگز نمی توانم کتمان کنم که استاندار فعلی به عنوان محافظه کار ترین استاندار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در هرمزگان اینکه حداقل در بیان دفاع از حقوق قانونی مردم این سامان حاضر نیست کلامی در این باره اظهار نظر کند هم جای سوال و هم جای تاسف دارد.چگونه است که استاندار فارس شادمانه از فتح دریاها ساز افتخار کوک می کند اما مدیر ارشد استان ما که الحمدلله از هر 10 جمله گفتارش 9 جمله آن را خرج  واژه های همچون "خدمت به مردم نجیب هرمزگان"می کند نمی خواهد صریح وصادقانه از حساسیتهای مردم این سامان در حفظ موقعیت عرفی سرزمینشان دفاع کند .

جناب "عزیزی" شما که از اینور استان تا آنور استان واز این جلسه تا آن جلسه مدام اظهار امیدواری فرموده و خبر از رشد شاخصها می دهید به عنوان مدیر ارشد این استان وظیفه دارید اگر به هر دلیل قصد دفاع از مظلومیت این استان را  ندارید حداقل رفع شبهه فرموده و همکاری خود را در اجرای این پروژه تکذیب نمایید. آقای استاندار! فراموش نکنید حافظه ذهنی مردم رفتار مدیران را در گذرگاههای تلخ اینچنینی هرگز فراموش نمی کند و نمی بخشد. این مردم همان مردمی هستند که حضور حماسی شان در رخدادها وتحولاتی نظیر انتخابات باعث می شود ولی نعمت وعزیز خطابشان کنید و حال ظاهراً چون بحث عافیت ومصلحت است حاضر نیستید کلامی همراهیشان کنید.

 سوم: اینکه ما هرمزگانیها چوب نداشتن سیاسیون قدرتمند ونیروهای تصمیم ساز در مراکز مهم کشوری را می خوریم. شکی نیست اما همین که چند تا نماینده و وکیل موجودمان نیز بیش از انکه فراتر از ذائقه سیاسی و نگاه گروهی حداقل در تامین منافع استان در کنار هم همدل و همراه بوده وبه جای صرف قدرت و توان خود در رقابتهای گاه بچگانه داخل استان بر سر دفاع از زیاده خواهی های دیگران توانمند و تاثیر گذار باشند کمترین انتظار است. بی پرده بگویم مردم استان تلاش بر منتفی کردن طرح موضوع الحاق بخشی از استان در آزمون اساسی و جدی برای شما می دانند.  

چهارم: خالصانه می گویم مرحبا بر نفس گرم و مردم دار حضرت آیت الله نعیم آبادی نماینده ولی فقیه  وامام جمعه بندرعباس که به دور از عافیت طلبی برخی مسوولان پرطمطراق استان با شناخت حق و با تکیه بر حرمت و اعتباری که از مردم شریف استان گرفته زبان رسای هرمزگانی هاست و با صراحت ومنطق در خطبه های نماز جمعه ضمن تقبیح این موضوع خواستار لغو این رفتار خارج از قاعده و عرف شدند آیت الله دوست داشتنی شهر ما بر خلاف آنان که افزایش سن وسال وگستره مسوولیت جسارت و حق گوییشان را سست می کند همچنان بر سر عهد خود با مردم این استان ایستاده است خداکند دیگران بیاموزند. علیرضا خورشیدزاده